وقتی دورهای از زندگییک جامعه با رویدادهای دشوار و ویرانگر سپری میشود که اثرات بد آن برای کل آن نسل برجای میماند، به آن ترومایا آسیب جمعی ( به عبارت دیگر ترومای مشترک) میگویند. ما انسانها وقتی رویدادهای مثبتیا منفی را با هم تجربه میکنیم با خاطرات مشترک آن تجربه بهیکدیگر متصل میشویم. برای مثال زندگی همهی ما تحت تاثیر جنگها، انفجارات، ویروس کرونا و سایر مواردی که به خاطر میآورید تغییر کرده است. مهم نیست که چه کسی و در چه جایگاهی بوده اید، در هر صورت نمیتوانستید از تاثیرات بد این اتفاقات کاملا ایمن باشید. با درک واکنش هر جامعه نسبت به تجربیات تلخ گذشته میفهمیم که طرز فکر و زندگی ما چگونه ممکن است در نتیجهی رویدادهای گوناگون تغییر کند. ترومایا آسیب جمعی به معنای شرایط بد روحی و روانی در گروهی از انسانهاست که در پاسخ به حادثهی تلخ مشترکی رخ میدهد. با استناد به تحقیقی که در 2018 در نشریهی پیشگامان روانشناسی به چاپ رسید: ” ترومای جمعی فرایندی روانشناختی، اجتماعی و پویا میباشد که در درجهی اول به ساخت مفهومی جدید منجر میشود”. به عبارت دیگر ترومای جمعی رویدادی است که باعث میشود افراد گروه به درک و تصوری مشترک از رویداد آسیبزا برسند. آثار ترومای جمعی بر سلامت روان: پریشانی روانی: در بیشتر موارد افرادی که رویداد آسیبزای بزرگی را تجربه کردهاند نشانههای از اختلال اضطراب پس از سانحه یا PTSD را از خودشان بروز میدهند. بسیاری از آنها همچنین علائمی مانند کاهش سطح سلامت، احساس نا امنی و اضطراب بالا را نشان میدهند. اختلالات اضطرابی: ترومای جمعی مانند هر ترومای دیگری برای سیستم عصبی انسان مشکلساز است. پی تی اس دی ناشی از آن ممکن است باعث حملات پنیک و اضطراب فلجکننده هنگام انجام کارهای باشد که ترومای گذشته را برای فرد یادآوری میکند، مانند سوار شدن به هواپیما پس از یک حادثهی هوایی. مهم نیست که اضطراب چگونه ایجاد میشود مهم این است که آن را بشناسید و یاد بگیرید با آن کنار بیایید. اگر این علائم در روند عادی و کیفیت زندگی شما تأثیر میگذارد زمان آن رسیده که به آن توجه کنید تا علائم بهبود یابند. عزتنفس پائین: اگر بیتوجه به نکات مثبتی که عزیزانتان درمورد شما میگویند با عزتنفس پائین دستوپنجه نرم میکنید احتمالاً علت این عزتنفس پائین ترومای جمعی میتواند باشد. بسیاری از مطالعات ارتباط بین تروما و عزتنفس پائین را نشان دادهاند. بحران موجودیت: وقتی اتفاقات بد رخ میدهند، درک آنها یا فهمیدن اینکه با وجودشان چگونه ادامه بدهیم همیشه آسان نیست. این ممکن است باعث بحران موجودیت شود. به این دلیل مردم یا کل جامعه ممکن است احساس دورافتادگی کنند و به باورهای خود شک کنند و یا حتی ممکن است به جایگاه خود در جهان هستی تردید پیدا کنند. ترومای جمعی چگونه بر جوامع تأثیر میگذارد؟ ماهیت آسیبهای جمعی این است که کل گروه را تحت تأثیر قرار میدهد. اکنون به راههای که ترومای جمعی با آنها در جوامع تأثیر میگذارد نگاهی میاندازیم: بیگانه هراسی: تروما و ترس ناشی از آن باعث میشود که در حضور افراد خارج از گروه آَشنای خود احساس ناامنی کنیم. این امر بهویژه در خصوص مشکلاتی شناخته شده مانند خشونتهای نظامی، خشونتهای جنسیتی و جنایات ناشی از خصومتهای شخصی صادق است. مردم ممکن است از گروهی که با این رویدادها مرتبطاند بترسند یا احساس بدی به آنها داشته باشند. ترومای نسلی: هنگامی که افراد ضربۀ روحیای را تجربه میکنند یاد میگیرند سازگار شوند، رشد میکنند و این تجربیات را به فرزندان خود منتقل میکنند، اما همهی تجربیاتی که منتقل میشوند سازنده نیستند. درحالیکه فرزندانشان از دانش مفید آنها سود میبرند با تأثیرات منفی آنها نیز در جدال خواهند بود. این تأثیرات به افزایش احساس اضطراب و دور افتادگی در افراد میانجامد. بیاعتمادی و خشونت: تحقیقات نشان داده که تروما گاهی به افزایش بیاعتمادی و احساس تهدید از سوی دیگران میانجامد. این امر بخصوص در مورد افرادی که در کودکی در معرض سوءاستفاده قرار گرفتهاند شدیدتر است. چگونه گروههای انسانی از آسیبهای جمعی معنا میسازند: رویدادهای که باعث ترومای جمعی میشوند اغلب کوتاهاند و اما چیزی که مهم است تأثیری است که از آنها باقی میماند؛ یعنی درک انسانها از آنچه اتفاق افتاده میزان و مدت اثر تروما را تعیین میکند. گیلاد هیرشبرگر در مقالهاش به نام "ترومای اجتماعی و ساخت اجتماعی" معنا توضیح میدهد گروههای که در معرض ترومای جمعی قرار گرفتهاند چگونه از تجربهٔ تروما معنای میسازند. یافتهها پیچیدهاند؛ اما به زبان ساده او دریافت که انتقال آگاهی در مقایسه با تهدیدات باعث ایمنی گروه اجتماعی میشود. با گذشت زمان داشتن شناخت جمعی از تهدید به بخشی از ناخودآگاه گروه تبدیل میشود و جداسازی خاطرهی آسیب از هویت گروه را دشوار میکند. این ویژگی از یک طرف در حفاظت از گروه اجتماعی مؤثر است؛ اما از سوی دیگر گروه را در حالت قربانی بودن نگه میدارد. تغییر کردن هر فرد ممکن است به معنی جدا شدن او از گروه باشد و این اتفاق یعنی تهدیدی اجتماعی به معنی از دست دادن بخشی از هویت فرد. پس چرا برخی از انسانها باید به گذشتهی دردناک خود بچسبند؟ به این دلیل که گروه ناخودآگاه میترسد که فراموش کردن تجربهی قبلی به معنای قرار گرفتن در معرض آسیبهای دوباره است. افراط در رویکرد از یک سوراخ دوبار گزیده نشدن اعضای جامعه را در حالتی قرار میدهد که همیشه مراقب باشند. این اضطراب مزمن و فعال بودن مدام پاسخ فیزیولوژیک ستیز و گریز در بدن ممکن است احساس ایمنی ضعیف به همراه داشته باشد و بهای سنگینی دارد. چگونه ترومای جمعی را درمان کنیم؟ اتفاقاتی که باعث ترومای جمعی میشوند دردناک و سنگیناند. سرکوب احساسات و نادیده گرفتن تجربیات فردی اولین گزینهای است که افراد ناخواسته انجام میدهند. اگر مستقیماً تحتتأثیر آسیب قرار نگرفتهاید ممکن است برای شناخت ترومایی که در شما شکل گرفته است زمان کافی نگذارید و این میتواند خطرناک باشد؛ سرکوب تروما ممکن است عواقب منفی در سلامت روح و جسم شما داشته باشد. در اینجا چند راه برای بهبود وضعیت روحی و جسمی شما معرفی میکنیم: افزایش پیوند با دوستان و خانواده فعالیتهای خیریه و داوطلبانه از دیگران کمک بخواهید پیگیری بیش از حد اخبار را متوقف کنید نیمهی پر لیوان را ببینید سخن پایانی: در جایگاه یک فرد از جامعه مواجه شدن با آسیب اجتماعی ممکن است دشوار باشد؛ اما اگر بتوانیم انعطافپذیر بودن را بیاموزیم از مزایای غلبه بر بحرانها بهرهمند خواهیم شد. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»
برچسب: انسانها
سایت علمی اسدی در گزارشی نوشته است که پژوهشگران هشدار میدهند که سیستمهای هوش مصنوعی تا اکنون یاد گرفتهاند که چگونه انسانها را فریب دهند. محققان در مورد پتانسیل سیستمهای هوش مصنوعی برای درگیر شدن در رفتارهای فریبنده هشدار میدهند و میگویند هوش مصنوعی میتواند پیامدهای اجتماعی جدی داشته باشد. آنها بر نیاز به اقدامات نظارتی قوی برای مدیریت موثر این خطرات تاکید میکنند. بسیاری از سیستمهای هوش مصنوعی حتی آنهایی که برای مفید بودن و راستگویی طراحی شدهاند، یاد گرفتهاند که چگونه انسانها را فریب دهند. پژوهشگران در مقالهای که به تازگی در مجله Patterns منتشر شده است، خطرات فریب هوش مصنوعی را برجسته میکنند و از دولتها میخواهند که به سرعت مقرراتی قوی برای کاهش این خطرات وضع کنند. پیتر اس پارک فوق دکترای ایمنی وجودی هوش مصنوعی در موسسه فناوری ماساچوست(MIT) و نویسنده ارشد این مطالعه میگوید: توسعه دهندگان هوش مصنوعی درک مطمئنی از آنچه باعث رفتارهای نامطلوب هوش مصنوعی مانند فریب دادن میشود، ندارند. اما به طور کلی ما فکر میکنیم که فریب هوش مصنوعی به این دلیل به وجود میآید که یک استراتژی مبتنی بر فریب بهترین راه برای عملکرد خوب در وظیفه آموزشی هوش مصنوعی است. این فریب به آنها کمک میکند تا به اهداف خود برسند. پارک و همکارانش مقالاتی را تجزیه و تحلیل کردند که بر روشهایی متمرکز بود که سیستمهای هوش مصنوعی اطلاعات نادرست را از طریق فریبهای آموختهشده که در آن به طور سیستماتیک یاد میگیرند اطلاعات را دستکاری کنند و افراد را فریب دهند، منتشر میکنند. نمونههایی از فریب هوش مصنوعی بارزترین نمونه فریب هوش مصنوعی که محققان در تجزیه و تحلیل خود کشف کردند، متعلق به سیستم CICERO شرکت متا(فیسبوک سابق) بود که یک سیستم هوش مصنوعی طراحی شده برای بازی استراتژیک فتح جهان است. اگرچه متا ادعا میکند که CICERO را به گونهای آموزش داده است که تا حد زیادی صادق و مفید باشد و هیچ گاه عمداً به متحدان انسانی خود در حین بازی از پشت خنجر نزند، دادههایی که این شرکت به همراه مقاله علمی خود منتشر کرد، نشان داد که CICERO منصفانه بازی نمیکند. پارک میگوید: ما متوجه شدیم که هوش مصنوعی متا یاد گرفته است که در فریبکاری استاد باشد. در حالی که متا موفق شد هوش مصنوعی خود را برای برنده شدن در این بازی آموزش دهد، اما CICERO در بین ۱۰ درصد از بازیکنان انسانی برتر قرار گرفت که بیش از یک بازی انجام داده بودند. ضمنا متا نتوانسته هوش مصنوعی خود را برای برنده شدن صادقانه آموزش دهد. سایر سیستمهای هوش مصنوعی توانایی بلوف زدن در بازی پوکر علیه بازیکنان انسانی حرفهای، حملات جعلی در طول بازی استراتژیک Starcraft II به منظور شکست دادن حریفان و ارائه پیشنهادات نادرست در مذاکرات اقتصادی را نشان دادهاند. خطرات هوش مصنوعی فریبنده پارک افزود: اگرچه ممکن است تقلب سیستمهای هوش مصنوعی در بازیها بیضرر به نظر برسد، اما میتواند منجر به پیشرفت در قابلیتهای هوش مصنوعی فریبنده شود که میتواند در آینده به اشکال پیشرفتهتر فریب هوش مصنوعی تبدیل شود. محققان دریافتند برخی از سیستمهای هوش مصنوعی حتی یاد گرفتهاند که در آزمایشهایی که برای ارزیابی ایمنی آنها طراحی شدهاند، تقلب کنند. پارک میگوید: یک هوش مصنوعی فریبنده با ارتکاب تقلب سیستماتیک در آزمایشهای ایمنی توسعهدهندگان و تنظیمکنندههای انسانی میتواند ما انسانها را به سمت یک احساس امنیت کاذب سوق دهد. پارک هشدار میدهد که خطرات کوتاهمدت هوش مصنوعی فریبنده شامل آسانتر کردن تقلب و دستکاری در مسائلی نظیر انتخابات است. به گفته وی در نهایت اگر این سیستمها بتوانند این مجموعه مهارتهای ناراحتکننده را توسعه دهند و بهبود ببخشند، ممکن است روزی انسانها کنترل خود را روی هوش مصنوعی از دست بدهند. پارک میگوید: ما به عنوان یک جامعه به زمان بیشتری نیاز داریم تا برای فریب پیشرفتهتر محصولات آینده هوش مصنوعی و مدلهای منبع باز آماده شویم. با پیشرفتهتر شدن قابلیتهای فریبنده سیستمهای هوش مصنوعی، خطراتی که برای جامعه ایجاد میکنند، جدیتر میشوند. در حالی که پارک و همکارانش فکر میکنند جامعه علمی هنوز اقدام مناسبی برای رسیدگی به فریب هوش مصنوعی انجام نداده است، آنها سیاستگذاران را تشویق میکنند که اقداماتی مانند قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا و فرمان اجرایی هوش مصنوعی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را جدی بگیرند. پارک میگوید البته باید دید که آیا سیاستهای طراحیشده برای کاهش فریب هوش مصنوعی با توجه به اینکه توسعهدهندگان هوش مصنوعی هنوز تکنیکهایی برای کنترل این سیستمها ندارند، میتوانند به درستی اجرا شوند؟ وی افزود: اگر ممنوعیت فریبکاری هوش مصنوعی در حال حاضر از نظر سیاسی غیرممکن است، توصیه میکنیم که سیستمهای هوش مصنوعی فریبنده با برچسب پرخطر طبقهبندی شوند.