هزارهها، که یکی از سه قوم بزرگ افغانستان است، دهههاست که با چالشها و مشکلات متنوعی دست و پنجه نرم میکنند. در زمان جمهوریت، بین سالهای (۲۰۰۱-۲۰۲۱م) هزارهها بیشترین تلفات انسانی و خسارات مالی را متحمل شدند؛ تنها در دو دهه جمهوریت، بیش از ۳۰ حمله تروریستی علیه قوم هزاره صورت گرفت، حمله تروریستی به شفاخانه ۱۰۰ بستر دشتبرچی در کابل در تاریخ (۲۳ ثور ۱۳۹۹) و حمله به مکتب دخترانه سیدالشهدا در تاریخ (۱۸ ثور ۱۴۰۰)، حملات مرگبار انتحاری به تظاهرات اعضای جنبش روشنایی در میدان دهمزنگ در غرب کابل، مشتی از نمونهی خروار فجیعترین جنایات انجام شده علیه قوم هزاره است. از زمان تغییر رژیم و قدرتگیری دولت جدید در افغانستان، توقع میرفت نقطهی پایانی به این جنایات خونین گذاشته شود، اما در کمال ناباوری، همچنان با قوت پابرجا ادامه یافتهاست. در بیش از دو سال اخیر، حملات «هدفمند» و «سیستماتیک» متعددی علیه هزارهها در افغانستان انجام شده است. تنها در سال روان خورشیدی، دستکم چهار حمله مرگبار علیه هزارهها در منطقه دشت برچی در غرب کابل اتفاق افتاده است که در پی آن، شمار زیادی از غیرنظامیان کشته و زخمی شدند. علاوه بر کابل (پایتخت)، دقیقا در همین سال، در ولایت هرات(غرب افغانستان)، حملات هدفمندی علیه هزارهها انجام شد. در تاریخ (۱۰ قوس ۱۴۰۲) در پی یک حمله مسلحانه در منطقه هزارهنشین جبرئیل در ناحیهی سیزدهم شهر هرات، دستکم پنج نفر از غیر نظامیان کشته و سه نفر دیگر زخمی شدند. این افراد ابتدا از سهچرخهای پائین آورده شده و سپس به رگبار گلوله بسته شدند. دو روحانی شیعه، یک زن، یک کودک و یک مرد قربانیان این حادثه بودند. در شهر بغلان در شمالشرق افغانستان، نمازگزاران شیعه و هزاره هنگام ادای نماز جمعه هدف حمله تروریستی قرار گرفتند که شمار زیادی از آنان کشته و زخمی شدند. این حادثه در (۱۳ اکتبر ۲۰۲۳) اتفاق افتاد. کشتار جمعی، ترور، حملات هدفمند و سیستماتیک، تنها مشکلات هزارهها در افغانستان نیست؛ زیرا این قوم چه در سایه حکومت قبلی و چه اکنون، متحمل تبعیضهای متعددی بوده است؛ بازداشت دختران هزاره و باجگیری از برخی هزارههای ولایات مرکزی چالش عمدهی دیگری است که هزارهها با آن دست و پنجه نرم میکنند. به استناد گزارش رسانههای ملی و بینالمللی، دهها دختر مسکونی منطقه دشتبرچی (منطقه هزارهنشین کابل) از تاریخ ۱۳ جدی به این سو، از سوی ماموران امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی بازداشت شدهاند. از سرنوشت شماری از این دختران هنوز اطلاعی در دست نیست. این بازداشتها و بگیر و ببندهای دختران هزاره، ترس و واهمهای به دل این قوم انداخته که زندگی را به کام این قوم بزرگ افغانستان تلخ ساخته است. شماری حتی مجبور به مهاجرت و ترک وطن شدهاند. باجگیری از هزارههای مناطق مرکزی(غزنی، دایکندی، میدانوردک، بامیان و ارزگان) نمک تیز دیگری است که بر زخم التیام نیافتهی این قوم پاشیده شده است. بررسی گزارشهای رسانهها نشان میدهد که کوچیهای مناطق مرکزی از بدو قدرتیافتن حکومت فعلی، به بهانههای مختلف از هزارهها باج میگیرند. باجگیری کوچیها از هزارهها به هر دلیلی دردآور است، اما حمایت مستقیم حکومت از باجگیرندهها، به این زخم افزوده است. در تاریخ (۲۷ جدی سال۱۴۰۲)، مسوولان حکومت فعلی، طی فیصلهای، باشندگان منطقه کندیر ولسوالی گیزاب ولایت ارزگان را مجبور کردند تا با استفاده از زمینهای شخصیشان به کوچیها مبلغ ۳۰ میلیون افغانی پرداخت کنند. این در حالیاست که مسوولان حکومت در آغازین روزهای حکومتداریشان نیز ۴۰۰ خانواده این منطقه را مجبور به کوچ اجباری کرده بودند. اخاذی از انواع جرایم کیفری و عمدی است و به قدری از نظر قانونی مهم دانسته میشود که قاتونگذار این عمل مجرمانه را به صورت مستقل «زورگیری و اخاذی» معنی کرده است. ناتوانی حکومت در شناسایی عاملان حملات بر هزارهها تقریبا تمام حملات انجام شده علیه هزارهها، با تلفات گستردهی غیر نظامیان و خسارات هنگفت و سکوت مسوولان حکومت به پایان رسیده است. در خوشبینانهترین حالت ممکن، مسوولان وعدهی پیگیری و شناسایی مهاجمان و عاملان را میدهند، وعدهای که در بسا موارد هرگز تحقق نیافته است. عدم بازداشت عاملان حملات تروریستی علیه هزارهها از سوی دولت، گمانهزنیهای متعددی را ایجاد کرده که گویا حکومت فعلی «عمدا» پروندهی این حملات را بررسی نمیکند و نمیخواهد که عاملان چنین حملاتی شناسایی و هویت آنها افشا شود. گمانهزنی دیگری نیز وجود دارد که با توجه به گزارشهای متعدد سازمان ملل متحد و نهادهای بین المللی از عدم قطع ارتباط حکومتیان امروزی افغانستان با گروههای تروریستی، حکومت سرپرست در انجام حملات علیه شیعیان و هزارهها نوعی همکاری دارند و به همین دلیل عاملان این حملات شناسایی و یا بازداشت نمیشوند. ناتوانی حکومت در تأمین امنیت و رفع مشکلات حملات تروریستی علیه شیعیان و هزارهها و دیگر مشکلات فراروی این قوم، به همان پیمانه که آسیبپذیری این مردم را نشان میدهد، بیانگر ناتوانی حکومت در تأمین امنیت و تنگنظری حکومتیان نسبت به مردم هزاره نیز است. وعدهی مسوولان حکومت فعلی به مرد افغانستان از بدو قدرتگیری «پایان جنگ»، «تأمین امنیت سراسری» و «پایان دادن به مشکلات عظیم مردمان افغانستان» بوده است، اما نه تنها مشکلات امنیتی برطرف نشده که شماری از آنان همچنان پابرجاست.
برچسب: انتحار و انفجار
به ادامهی افزایش حملات و خشونتها بر هزارها در افغانستان، طارق احمد، معاون وزارت امور خارجهی بریتانیا در امور جنوب آسیا میگوید که کشورش وضعیت مردم هزاره و اقلیتهای قومی و مذهبی در افغانستان را به شدت زیر نظر دارد. طارق احمد در پاسخ به نامه دیوید آلتون، عضو مجلس سنای بریتانیا در مورد وضعیت اقلیتهای قومی و مذهبی بهویژه هزارهها در افغانستان گفته که رابرت دکسن، کاردار سفارت بریتانیا برای افغانستان نگرانی کشورش را در مورد وضعیت اقلیتهای قومی و مذهبی با حکومت سرپرست شریک کرده است. آقای احمد میگوید که در سفر اخیر هیأت بریتانیایی به کابل، آنان خواستار گفتگوی بینالافغانی بهمنظور تشکیل حکومت همهشمول در افغانستان شدند. او تاکید کرد که بریتانیا بهطور گسترده و منظم با بیشتر افغانها از جمله هزارهها تعامل دارد. وی افزود: «ما حکومت فعلی را تحت فشار قرار میدهیم تا از حقوقبشری تمام افغانها از جمله گروه های آسیبپذیر مانند اقلیتهای قومی و مذهبی محافظت کنند.» معاون وزارت امور خارجهی بریتانیا در امور جنوب آسیا گفت از تلاش کمیته تحقیق پارلمانی این کشور در مورد هزارهها استقبال کرده و گفت که این امر سبب بلند رفتن سطح آگاهی از نقض حقوق هزارهها خواهد شد. این در حالی است که هفته گذشته وزارت امور خارجهی حکومت فعلی از دیدار شیرمحمد عباس استانکزی، معاون وزیر خارجه با رابرت دکسن خبر داده بود. این وزارتخانه به نقل از این دیپلمات بریتانیایی ادعا کرده بود که تعامل میان لندن و حکومت فعلی در آینده بیشتر خواهد شد. در حالی طارق احمد از تمرکز بریتانیا بر وضعیت هزارهها خبر میدهد که در این اواخر حملات گروه داعش بر هزارهها در افغانستان افزایش یافته است. طی چند ماه اخیر در پی حملات مرگبار گروه داعش، دهها تن از مردم هزاره کشته شدهاند.