برچسب: الیف شافاک

1 ماه قبل - 76 بازدید

الیف شافاک، نویسنده‌ی ترک است که در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در استراسبورگ فرانسه از والدینی ترک و بریتانیایی به دنیا آمد. او بعد از جدایی والدینش به همراه مادرش به ترکیه بازگشت و در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بین‌الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ هنگامی که در حال تحصیل بود نوشت و بعد از اتمام دوره‌ی دکتری به استانبول برگشت. مادرش دیپلمات بود و به همین دلیل او توانست در شهرهای مختلف جهان زندگی کند. او در سال ۱۹۹۸ با رمان «پنهان» برنده‌ی جایزه‌ی «رومی» که برای بهترین اثر عرفانی ترکیه در نظر گرفته می‌شود و برنده‌ی جایزه‌ی «مولانا» شد و نشان شوالیه را که یکی از مدال‌های افتخار کشور فرانسه است دریافت کرد. شافاک در سال ۲۰۰۰ میلادی با نوشتن کتاب «محرم» جایزه‌ی بهترین کتاب سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه دریافت کرد. همچنین بارها در جوایز جهانی داستانی ادبیات، از جمله «زنان اورنج»، زنان آسیایی، ایمپک دوبلین، ادبیات داستانی مستقل بریتانیا، جوایز روزنامه‌نگاری و... شرکت کرده و در لیست نامزدها قرار گرفته است. از جمله آثار او می‌توان به «آینه‌های شهر» که روایت زندگی یک شهر و مردم‌اش با دین‌های مختلف است، کتاب «ملت عشق» که در سال ۲۰۱۰ به دو زبان ترکی و انگلیسی منتشر شد و به روایت دو داستان موازی زن خانه‌دار آمریکایی و داستانی کاملاً شرقی از شمس تبریزی پرداخته است، اشاره کرد. یکی دیگر از کتاب‌های او «شرافت» است که به جست‌وجوی نگاه مردسالارانه جامعه‌ی ترکی نسبت به موضوعاتی مانند عشق، زن، خانواده و فرزندان می‌پردازد. کتاب سه دختر حوا همانند کتاب مشهور دیگر شافاک، «ملت عشق»، بسیار محبوب و گسترده شد. این داستان که در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید وارد بازار شد و با استقبال زیاد رو‌برو شد. این کتاب در نشریات متعددی به چاپ رسیده است. کتاب سه دختر حوا (Three Daughters of Eve) نوشته‌ی نویسنده‌ی ترکی الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۶ انتشار یافت. این داستان، زندگی زن خانه‌دار ثروتمندی به نام پری (Peri) را حکایت می‌کند که در استانبول دوران کودکی‌اش را گذراند و بعد در دانشگاه آکسفورد عاشق یک استاد فلسفه شد. او به استانبول برگشت و بعد از اینکه اتفاقی برایش افتاد داستان گذشته‌اش را دوباره پیش روی چشمش دید. «سه دختر حوا» پانزدهمین اثر الیف شافاک است که توسط نشر نون به چاپ رسیده است.  به‌خاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام «ناپاک‌زاده‌ی استانبول» از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال بازگشوده و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین تعداد سال حبس روبرو شدند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک پرونده او از نو بسته شد. در دنیای پر پیچ و خم امروز علی‌رغم وجود شرایط دموکراتیک برای ابراز عقاید و نظرات، شاید گفت‌و‌گو بین آدم‌ها در مورد برخی مسائل همچنان تا حدی دشوار باشد. مسائلی که از دوران کودکی با آن‌ها بزرگ شده‌ایم و هنگامی سر باز می‌کنند که ما با آدم‌های متفاوتی زیست کنیم. مسائلی مانند دین و مذهب و عقاید مذهبی که وقتی در دوران کودکی با آن‌ها زندگی می‌کنیم، بیشتر به محیط خانه و زیستی که در آن داریم وابسته است و شاید حتی زندگی کردن با عقاید دیگر برایمان هیچ‌وقت مسئله نباشد. این مسئله هنگامی اتفاق می‌افتد که ما وارد محیطی می‌شویم که مجبوریم با آدم‌های متفاوت زندگی کنیم و سازگار شویم. تفاوت چه در سبک زندگی و نوع رفتار و چه در مسائل دینی و اعتقادات مذهبی. حال سوال اساسی آن است که ما چطور باید با آن برخورد کنیم و چطور می‌توانیم زندگی‌های متفاوت را ببینیم و یا با آن‌ها گفت‌وگو کنیم؟ کتاب سه دختر حوا که از نویسنده‌ی مشهور ترکی الیف شافاک به انتشار رسیده، به همین موضوع اشاره دارد. این داستان در فضای استانبول کنونی رقم می‌خورد و به مسائلی می‌پردازد که در این کشور در جریان هستند، چند راهی بین شرق و غرب، مذهبی و سکولار، ثروت و فقر. از آنجایی که حوزه‌ی فعالیت الیف شافاک بیشتر در زمینه‌ی برخورد زنان جوامع جهان سوم با موضوعات دموکراتیک مدرن است، از جمله برخورد آنان با مقوله‌ی دین، مذهب و آداب و رسوم، طبیعتاً این کتاب می‌تواند برای کسانی که علاقه‌مند به این فضا هستند مناسب باشد. چیزی که امروزه شاید دغدغه‌ی بسیاری از مشرق زمینی‌ها باشد. خواندن کتاب سه دختر حوا به ما کمک می‌کند که علی‌رغم شیوه‌ای که زندگی می‌کنیم بتوانیم دیگران را نیز بهتر دیده و شیوه‌ی زندگی آن‌ها را بهتر درک کنیم. شخصیت اصلی داستان سه دختر حوا «پری» (Peri)، زن ثروتمند و زیبای ترکی است که هنگام رفتن به یک مهمانی در عمارتی ساحلی در شهر استانبول اتفاقی برایش می‌افتد که باعث می‌شود تا دوباره با گذشته‌ای که از سر گذرانده بود، مواجه شود. گدایی کیف دستی‌اش را می‌دزدد و وقتی که برای پس گرفتن کیفش تلاش می‌کند، یک عکس قدیمی را از سه زن جوان و استاد دانشگاه آن‌ها پیدا می‌کند. کتاب سه دختر حوا شرح حال و گذشته‌ی زندگی پری است. او دو برادر دارد که با او شباهتی ندارند و پدر و مادری که با هم بسیار متفاوت‌اند. پدرش هرگز به دین اهمیتی نمی‌داد و مادرش یک مسلمان مؤمن بود. به همین جهت پری در مورد مسائل دینی سردرگم شد و در دانشگاه آکسفورد نیز با موضوعات مرتبط با خدا و دین دست‌وپنجه نرم می‌کرد. در آن‌جا با دوستانی که در عکس آن‌ها را یادآوری کرده بود آشنا شد، «شیرین» که یک دختر ایرانی ماجراجو و جذاب بود و خود را بدون دین می‌دانست و «مونا» که یک دختر مذهبی آمریکایی مصری بود. بحث‌هایی که آن‌ها در مورد اسلام و فمینیسم می‌کردند برای استاد الهیاتشان پروفسور آزور «Azur»، جذاب بود و او از این طریق الهیات را به صورت غیر متعارف آموزش می‌داد. در بخشی از کتاب سه دختران حوا می‌خوانیم: ادوارد هر روز صبح زود هنگامی که هوا هنوز کاملاً روشن نشده بود، برای پیاده‌روی از خانه بیرون می‌رفت. او طول مسیری طولانی که حدوداً شامل پنج تا هفت کیلومتر می‌شد را با پاهای پیاده طی می‌کرد؛ از میان راه عبورهایی که بخش عظیمی از تاریخ آکسفورد را در برمی‌گرفتند، زمین‌های جنگلی و پردرختی که روزگارشان به دوران کهن باز می‌گشت و از کنار مزرعه‌های همواری که پیکرشان را در دو طرف گذرگاه‌ها گسترانیده بودند، گذر می‌کرد. او معتقد بود که اگر کسی با اراده و نیّتی نیک و سنجیده در طبیعت و هوای باز قدم بزند، و در عین حال هیچگونه مقصدی خاص در سر نداشته باشد، قوّه‌ی حافظه و فهم و درک او به طرز چشمگیری ارتقاء پیدا می‌کند. اگر پرفسور ادوارد در همهِ عمرش یک اعتقاد راسخ و تزلزل ناپذیر داشته است، آن اعتقاد این بوده است که ذهن آدمی درست همانند یک آفتاب پرست است؛ بنابراین حتّا این توانایی را دارد که خودش را با شرم فضاحت و رسوایی هم وفق داده و سازگار کند. او به وسیله تأمّل و ژرف‌اندیشی و گمانه زنی به این باور نرسیده بود، بلکه این باوری بود که از تجربه‌ی شخصی او نشأت می‌گرفت. او باری به شدّت خجالت زده و شرمسار شده بود. او سیه رو و رسوا شده بود. اگر آن زمانی که او به عنوان جوانی با اعتماد به نفس و بلند پرواز داشت پلّه‌های ترّقی را هم در زمینه‌ی تحصیل و هم در زمینه‌ی مقام و رتبه‌ی اجتماعی می‌پیمود، به او می‌گفت که او روزی از عرش آسمان به زیر فرش سقوط خواهد کرد فقط به این دلیل که او بیش از حد به خورشید نزدیک شده است احتمالاً باور این واقعیت برایش امکانپذیر نمی‌بود. در حقیقت، احتمالاً این پرفسور جوان‌تر و پایبند به اصول و عقاید می‌گفت که بهتر است بمیرد، تا با چنین بی‌آبرویی و ننگی به زندگی کردن ادامه بدهد. اکنون از آن ننگ و رسوایی بیشتر از یک دهه می‌گذشت، امّا ادوارد هنوز زنده، پابرجا و از درون کاملاً پر شور و انرژی بود. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 276 بازدید

الیف شافاک، نویسنده دغدغه‌مند ترکی در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ میلادی در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد. مادرش ترک و پدرش از اهالی بریتانیا بود. وی بعد از جدایی والدینش، همراه مادر خود روانه‌ی ترکیه گردید. او در ترکیه با مادرش، زنی مدرن و مادر بزرگش که زن سنتی بود، زندگی می‌کرد. مادرش دیپلومات بود و این موضوع سبب شد تا همراه دخترش، سفرهای زیادی برود. نوجوانی الیف شافاک در اسپانیا، اردن و آلمان گذشت. او در نوشته‌هایش ذکر کرده است که مادرش نقش بسزایی در تربیت او داشته است. الیف، از دانشگاه فنی و مهندسی خاورمیانه (واقع در شهر آنکارا) موفق به اخذ لیسانس در رشته‌ی روابط بین‌الملل شد و از همان دانشگاه فوق لیسانسش را در رشته‌ی مطالعات زنان و دکترایش را در رشته‌ی علوم سیاسی اخذ کرد. علاقه‌ی الیف به داستان نویسی سبب شد که او از دوران کودکی دست به نویسند‌گی بزند. اگر عشق یکی از مضامین شافاک باشد، تصوف موضوع دیگر است. او برای اولین بار در اوایل ۲۰ سالگی به عنوان دانشجوی دانشگاه به تصوف علاقه‌مند شد و از آن زمان به بعد در نویسندگی و زندگی‌اش بازتاب یافت. در کتاب ملت عشق هم تصوف به عنوان موضوع اصلی قرار می‌گیرد. رمان ( پنهان) اولین نوشته او می‌باشد که شایسته‌ی دریافت جایزه بزرگ مولانا شناخته شد. همچنین ( آینه شهر مَحرم)، از آثار قشنگ شافاک است که جایزه‌ی بهترین رمان سال ۲۰۰۰ میلادی کانون نویسند‌گان ترکیه را توانست از آن خود کند. در کنار آن (عشق)، نیز از رمان‌های پرطرفدار این نویسنده است که رکورد پرفروش‌ترین رمان ترکیه را دارا می‌باشد. (ملت عشق)، رمان دیگری از شافاک می‌باشد که در ۲۰۱۰ میلادی به دو زبان انگلیسی و ترکی منتشر شد. عمده‌ی داستان آن در مورد احوالات و ارتباط شمس و مولوی است که کمترین بخش‌های کتاب از زبان این دو شخصیت روایت می‌کند. اگر کتاب ملت عشق را خوانده باشید و از طرفداران آن باشید، حتماً نام «مست عشق» هم به گوشتان خورده است. مست عشق فیلمی از حسن فتحی است که با بازی شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، حسام منظور و هنرمندان ترک مانند هانده ارچل و ابراهیم چلیک‌کول بسیار سروصدا کرده بود. این فیلم محصولی مشترک از ایران و ترکیه است. در ادامه چند جمله‌ی مشهور و طلایی کتاب‌های شافاک نیز ذکر گردیده است. ۱- سعی کنید در برابر تغییراتی که برایتان پیش می‌آید مقاومت نکنید. در عوض اجازه دهید زندگی از طریق شما جریان یابد و نگران نباشید که زندگی شما زیر و رو می‌شود. از کجا می‌دانید کسی که به او عادت کرده‌اید، بهتر از آن کسی است که می آید؟ ۲- مهم نیست مقصد شما کجاست، فقط مطمئن شوید که هر سفری را به یک سفر درونی تبدیل می‌کنید ۳- زندگی بدون عشق معنی ندارد... عشق هیچ برچسبی ندارد، هیچ تعریفی ندارد؛ همان چیزی است که هست، خالص و ساده. عشق آب حیات است و عاشق، روح آتش است. وقتی آتش عاشق آب باشد، جهان به شکل دیگری می‌گردد. از نوشته‌های جنجالی الیف می‌توانیم به رمانی با نام (حرام زاده استانبول) اشاره کنیم که از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم گردید و به سه سال زندان محکوم شد. همچنین ( برزخ، شپش پالاس، شرافت، مرید معمار، اسکندر، شمسپاره...) از نوشته‌های الیف شافاک است که خوانندگان زیادی دارد. الیف شافاک، نویسنده‌ای دغدغه‌مند است که سخنرانی و اقدامات بسیاری در راستای دفاع از حقوق زنان داشته است. او در یکی از سخنرانی‌های خود چنین گفته است:«زنان از هر سن و ملیتی درک می‌کنند که ما نمی‌توانیم از حقوقی که برای خود قائل هستیم استفاده کنیم.» همچنین او معتقد است در ترکیه سیاست کاملاً تحت سلطه مردان است. مردانی با دیدگاه محافظه‌کارانه، مذهبی و مردسالارانه که فکر می‌کنند آن‌ها حق دارند راجع به چگونه زندگی کردن زنان تصمیم بگیرند. شافاک می‌گوید باید آگاه بود و برای حقوق زنان در تمام کشورها تلاش کرد، زیرا ممکن است آنچه در ترکیه هست در سایر کشورها هم وجود داشته باشد یا اتفاق بیفتد. این نویسنده ترکی خواستار خواهر خواندگی شده است. کلمه‌ای که به گفته‌ی وی در خاورمیانه برای زنان در دسترس‌تر از فمنیسم است. او می‌گوید زنان خود در تداوم مرد سالاری گاهی نقش ایفا می‌کنند و این موضوع باید با همبستگی بین زنان کمتر شود. نوشته‌های الیف، مانند آثار گرانبهای هر زن نویسنده بازگو کننده‌ی حضور زنان در این دنیا است. او همواره در حال دفاع از زن و حقوق‌اش و ایجاد آثار بسان گهر در دنیای امروزی می‌باشد. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب