برچسب: احساسات

9 ماه قبل - 172 بازدید

اختلال عملکرد جنسی زنان چیست؟ اختلال عملکرد جنسی زنان (Female Sexual Dysfunction) یک نارضایتی ذهنی است که منجر به ناراحتی قابل توجهی از سطح یا ماهیت فعالیت جنسی می‌شود. اختلال عملکرد جنسی در زنان یک مشکل رایج است و می‌تواند به طور قابل توجهی بر روابط و کیفیت زندگی تأثیر بگذارد. مشکل اغلب چند عاملی است. عوامل بیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی-فرهنگی و روابط ممکن است همه نقش داشته باشند و پیری نیز عامل مهمی است. عوامل خطر مشابه عوامل مربوط به اختلال نعوظ در مردان است. مشکلات مداوم و مکرر با پاسخ جنسی، میل، ارگاسم یا درد که شما را ناراحت می‌کند یا رابطه شما با شریک زندگی‌تان را تیره می‌کند، از نظر پزشکی به عنوان اختلال عملکرد جنسی شناخته می‌شود. برخی از زنان در بازه‌ای از زندگی با مشکلاتی در عملکرد جنسی مواجه می‌شوند و برخی در طول زندگی خود با مشکلاتی مواجه می‌شوند. اختلال عملکرد جنسی زنان ممکن است در هر مرحله از زندگی رخ دهد. این می‌تواند فقط در موقعیت‌های جنسی خاص یا در همه موقعیت‌های جنسی رخ دهد. پاسخ جنسی شامل تعامل پیچیده‌ای از فیزیولوژی، احساسات، تجربیات، باورها، سبک زندگی و روابط است. اختلال در هر جزء می‌تواند بر میل جنسی، برانگیختگی یا رضایت جنسی تأثیر بگذارد و درمان اغلب شامل بیش از یک رویکرد است. علائم اختلالات جنسی اختلال عملکرد جنسی زنان زمانی است که یک زن مشکلات مداوم مربوط به موارد زیر را تجربه می‌کند: تغییرات فیزیکی یا شرایطی که بر صمیمیت تأثیر می‌گذارد. داشتن درد در حین فعالیت جنسی اختلال میل جنسی کم‌ که باعث پریشانی می‌شود. کاهش یا برانگیختگی بیش از حد اندام‌های تناسلی اختلال ارگاسم زنان - کاهش یا عدم ارگاسم در طول فعالیت جنسی که باعث ناراحتی می‌شود. کاهش رضایت کلی از عملکرد جنسی علل زمینه‌ای شایع می‌تواند شامل بارداری، جراحی، سرطان، دیابت، تغییرات یائسگی، اضطراب، افسردگی، تروما و حتی داروها باشد. شرایط مختلفی وجود دارد که می‌تواند منجر به مشکلاتی در عملکرد جنسی شود. علائم بسته به نوع اختلال عملکرد جنسی که تجربه می‌کنید، متفاوت است. علت اختلال عملکرد جنسی مشکلات جنسی اغلب زمانی ایجاد می‌شوند که هورمون‌های شما فعال هستند، مانند بعد از بچه دار شدن یا در دوران یائسگی. بیماری‌های مهم مانند سرطان، دیابت یا بیماری‌های قلبی و عروقی (قلبی عروقی) نیز می‌توانند به اختلال عملکرد جنسی کمک کنند. عوامل اغلب مرتبط با یکدیگر که به نارضایتی یا اختلال عملکرد جنسی کمک می‌کنند عبارتند از: فیزیکی: شرایط پزشکی، از جمله سرطان، نارسایی کلیه، مولتیپل اسکلروزیس، بیماری قلبی و مشکلات مثانه، می‌تواند منجر به اختلال عملکرد جنسی شود. برخی داروها: از جمله برخی از داروهای ضد افسردگی، داروهای فشار خون، آنتی هیستامین‌ها و داروهای شیمی درمانی، می‌توانند میل جنسی و توانایی بدن شما برای تجربه ارگاسم را کاهش دهند. هورمونی: سطوح پایین استروژن پس از یائسگی ممکن است منجر به تغییراتی در بافت‌های تناسلی و پاسخ جنسی شما شود. کاهش استروژن منجر به کاهش جریان خون در ناحیه لگن می‌شود که می‌تواند منجر به کاهش حس تناسلی و همچنین نیاز به زمان بیشتری برای ایجاد برانگیختگی و رسیدن به ارگاسم شود. پوشش واژن نیز نازک‌تر و انعطاف‌پذیرتر می‌شود، به خصوص اگر از نظر جنسی فعال نباشید. این عوامل می‌توانند منجر به مقاربت دردناک شوند. میل جنسی نیز با کاهش سطح هورمونی کاهش می یابد. سطح هورمون‌های بدن شما نیز پس از زایمان و در دوران شیردهی تغییر می‌کند که می‌تواند منجر به خشکی واژن شود و بر تمایل شما به رابطه جنسی تأثیر بگذارد. معضلات روانی و اجتماعی: اضطراب یا افسردگی درمان نشده، می‌تواند باعث اختلال در عملکرد جنسی شود یا به آن کمک کند، همانطور که استرس طولانی مدت و سابقه سوء استفاده جنسی نیز ممکن است. نگرانی‌های مربوط به بارداری و خواسته‌های جدید مادر بودن ممکن است اثرات مشابهی داشته باشد. درگیری‌های طولانی مدت با شریک زندگی خود در مورد رابطه جنسی یا سایر جنبه‌های رابطه شما می‌تواند پاسخ جنسی شما را نیز کاهش دهد. مسائل فرهنگی و مذهبی و مشکلات مربوط به تصویر بدن نیز می تواند در این امر موثر باشد. عوامل خطر برخی از عوامل ممکن است خطر ابتلا به اختلال عملکرد جنسی را افزایش دهند: افسردگی یا اضطراب بیماری قلبی و عروقی شرایط عصبی، مانند آسیب نخاعی یا مولتیپل اسکلروزیس شرایط زنان و زایمان، مانند آتروفی ولوواژینال، عفونت یا لیکن اسکلروزوس برخی داروها مانند داروهای ضد افسردگی یا داروهای فشار خون بالا استرس عاطفی یا روانی، به ویژه با توجه به رابطه شما با شریک زندگی خود سابقه سوء استفاده جنسی چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟ اگر مشکلات جنسی بر روابط شما تأثیر می‌گذارد یا شما را نگران می‌کند، برای ارزیابی با پزشک خود قرار ملاقات بگذارید. چگونه اختلال عملکرد جنسی زنان را باید تشخیص داد؟ ‏ (FSD) توسط یک متخصص تشخیص داده می‌شود. ارزیابی مناسب شامل یک تاریخچه پزشکی عمومی برای شناسایی عوامل خطر بالقوه برای (FSD)، یک معاینه فیزیکی از جمله معاینه لگنی و یک سابقه جنسی شخصی شامل تجزیه و تحلیل عملکرد جنسی پایه شما. ممکن است پزشک شما تصمیم بگیرد که آیا کار آزمایشگاهی یا تصویربرداری بیشتری برای تشخیص دقیق مورد نیاز است یا خیر. زمانی که به پزشک مراجعه می‌کنید سعی کنید حتما در مورد سابقه جنسی و پزشکی خود صحبت کنید. ممکن است از صحبت کردن با پزشک خود در مورد چنین مسائل شخصی راحت نباشید، اما تمایلات جنسی شما بخش مهمی از رفاه شما است. هرچه بیشتر در مورد سابقه جنسی و مشکلات فعلی خود آگاه باشید، شانس بیشتری برای یافتن راهی موثر برای درمان آن‌ها خواهید داشت. درمان اغلب، بیش از یک عامل در ایجاد (FSD) نقش دارد.‏FSD) ) یک رویکرد چند رشته‌ای شامل آموزش، تغییر سبک زندگی و مشارکت پزشکان و درمانگران توصیه می‌شود. بسته به نوع (FSD) که تجربه می‌کنید، درمان‌های زیادی وجود دارد. از آنجایی که اختلال عملکرد جنسی زنان علائم و علل احتمالی زیادی دارد، درمان متفاوت است. برای شما مهم است که نگرانی‌های خود را بیان کنید و همچنین بدن خود و پاسخ جنسی طبیعی آن را درک کنید. همچنین، اهداف شما برای زندگی جنسی برای انتخاب درمان و ارزیابی اینکه آیا برای شما مفید است یا خیر، مهم هستند. زنان با نگرانی‌های جنسی اغلب از یک رویکرد درمانی ترکیبی سود می‌برند که به مسائل پزشکی و همچنین روابط و عاطفی می‌پردازد. درمان غیر پزشکی برای اختلال عملکرد جنسی زنان: برای درمان اختلال عملکرد جنسی، پزشک ممکن است توصیه کند که با این راهکارها شروع کنید: صحبت کن و گوش کن. ارتباط آزاد با شریک زندگی‌تان دنیای متفاوتی در رضایت جنسی شما ایجاد می‌کند. حتی اگر عادت به صحبت در مورد علایق و موارد ناخوشایند خود ندارید، یادگیری این کار و ارائه بازخورد به روش صمیمی زمینه را برای صمیمیت بیشتر فراهم می‌کند. عادات سبک زندگی سالم را تمرین کنید. الکل را محدود کنید. نوشیدن بیش از حد می‌تواند پاسخ جنسی شما را کمرنگ کند. از نظر بدنی فعال باشید. فعالیت بدنی منظم می‌تواند استقامت شما را افزایش دهد و خلق و خوی شما را بالا ببرد و احساسات عاشقانه را تقویت کند. راه‌های کاهش استرس را بیاموزید تا بتوانید روی تجربیات جنسی تمرکز کنید و از آن لذت ببرید. به دنبال مشاوره باشید: با یک مشاور یا درمانگر متخصص در مشکلات جنسی و رابطه صحبت کنید. درمان اغلب شامل آموزش در مورد چگونگی بهینه‌سازی پاسخ جنسی بدن، راه‌هایی برای افزایش صمیمیت با شریک زندگی‌تان و توصیه‌هایی برای خواندن مطالب یا تمرین‌های زوجی است. از روان کننده استفاده کنید. اگر خشکی واژن یا درد در حین رابطه جنسی داشته باشید، روان کننده واژن ممکن است در حین مقاربت مفید باشد. تحقیقات نشان داده شده است که آموزش مبتنی بر شواهد در مورد عملکرد جنسی طبیعی، لذت زنانه و بهبود ارتباطات جنسی باعث بهبود عملکرد جنسی می‌شود. کتاب‌های زیادی در این زمینه وجود دارد که به خوبی توضیح داده اند. از پزشک خود بخواهید تا در این زمینه کتاب‌های آموزش را برای شما معرفی کند. نویسنده: داکتر معصومه پارسا

ادامه مطلب


11 ماه قبل - 342 بازدید

یک خواب خوب شبانه، نه تنها به بدن شما برای استراحت و شارژ شدن زمان می‌دهد، بلکه برای توانایی مغز شما برای یادگیری و به خاطر سپردن نیز بسیار تاثیرگذار است. در طول خواب، در حالی که بدن شما استراحت می‌کند، مغز شما مشغول پردازش اطلاعات روز و تشکیل خاطرات است. اگر کم خواب هستید، در معرض خطر ابتلا به تعدادی از مشکلات سلامتی جدی مانند فشار خون بالا، چاقی، دیابت و آلزایمر هستید و توانایی شما برای یادگیری و حفظ اطلاعات جدید ممکن است مختل شود. باید بدانید که بدون خواب کافی، مغز شما مه آلود می‌شود، قضاوت شما ضعیف می‌شود و مهارت‌های ظریف حرکتی شما را مختل می‌سازد. محققان بر این باورند که خواب از دو طریق بر یادگیری و حافظه تأثیر می‌گذارد: کمبود خواب توانایی فرد برای تمرکز و یادگیری کارآمد را مختل می‌کند. خواب برای تثبیت یک خاطره ضروری است تا بتوان آن را در آینده به خاطر آورد. تاثیر خواب برحالات روحی به این فکر کنید که خواب بد یک شب، یا نداشتن خواب کافی چه احساسی در روز بعد به شما می‌دهد. نداشتن خواب کافی باعث بدخلقی و تحریک پذیری می‌شود، تمرکز و انرژی را کاهش می‌دهد، زمانی که همه چیز مطابق میل ما پیش نمی‌رود، بیش از حد واکنش نشان می‌دهیم و اگر اتفاق خوبی بیفتد، ممکن است احساس کنیم کمتر هیجان زده می‌شویم. بنابراین، به راحتی می‌توان فهمید که چگونه بی‌خوابی مداوم می‌تواند یک نگرانی باشد. کمبود خواب طولانی مدت می‌تواند خطر ابتلا به مشکلات سلامت مزمن مانند بیماری قلبی و دیابت را افزایش دهد. همچنین می‌تواند به طور قابل توجهی بر روحیه شما تأثیر بگذارد. بی‌خوابی و اختلالات خلقی ارتباط نزدیکی با هم دارند. و این می‌تواند به هر دو صورت کار کند. کم خوابی می‌تواند بر خلق و خوی شما تأثیر بگذارد و خلق و خوی شما می‌تواند بر میزان خواب شما تأثیر بگذارد. مطالعات نشان می‌دهد افرادی که کم خواب هستند، خلق و خوی منفی (عصبانیت، ناامیدی، تحریک پذیری، غم و اندوه) در آن‌ها افزایش می‌یابد و خلق و خوی مثبت کاهش می‌یابد. و بی‌خوابی اغلب نشانه اختلالات خلقی، مانند افسردگی و اضطراب است. همچنین می‌تواند خطر ابتلا به برخی از اختلالات خلقی را افزایش دهد و حتی به آن کمک کند. خلق و خوی شما نیز می‌تواند بر میزان خواب شما تأثیر بگذارد. اضطراب و استرس باعث افزایش بی‌قراری می‌شود و بدن شما را برانگیخته، بیدار و هوشیار نگه می‌دارد. ممکن است متوجه شوید که نمی‌توانید مغزتان را خاموش کنید، قلب‌تان سریع‌تر می‌تپد و تنفس‌تان سریع می‌شود. بنابراین خواب کافی و نوع خواب مناسب، مهم است. چگونه می‌توان یک خواب خوب داشت؟ اگر برای خواب کافی مشکل دارید، راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید عادات خواب خود را بهبود ببخشید. برای بهبود خواب‌تان می‌توانید این نکات را امتحان کنید: یک روال را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. سعی کنید هر شب در ساعت مشخصی بخوابید و هر روز صبح در ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید. از نوشیدن قهوه، الکل و نوشیدنی‌های کافئین‌دار در نزدیکی زمان خواب خودداری کنید. حداقل دو ساعت قبل از خواب غذا خوردن را تمام کنید. مدیتیشن ساده‌ای را امتحان کنید، مانند بستن چشمان خود به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه و تمرکز بر نفس کشیدن عمیق و آهسته. اتاق خواب خود را به پناهگاه تبدیل کنید. مطمئن شوید که تخت شما راحت است. وقتی به رختخواب می‌روید چراغ‌ها را خاموش کنید. با استفاده از چراغ خواب بخوابید. یک محیط خواب با کیفیت ایجاد کنید. یک محیط خواب خوب، ساکت، تاریک و در دمای خنک نگهداری می‌شود. لوازم جانبی که سر و صدا و حواس‌پرتی‌های نور را کاهش می‌دهند، مانند گوش‌گیر یا پرده‌های زخیم و تاریک می‌توانند به ایجاد فضایی راحت برای خواب کمک کنند. به طور منظم ورزش کنید. ورزش مکرر فواید زیادی برای سلامتی دارد، از جمله اینکه راحت‌تر به خواب می‌روید. کارشناسان توصیه می‌کنند حداقل چند ساعت قبل از خواب ورزش کنید تا ضربان قلب قبل از خواب بالا نرود. یک روال آرام شبانه می‌تواند به بدن کمک کند تا آرام شود و برای خواب آماده شود. فعالیت‌های آرام بخش مانند حمام کردن یا مطالعه را در نظر بگیرید. وسایل الکترونیکی را کنار بگذارید. یک ساعت قبل از خواب، از وسایلی مانند تلفن همراه، تلویزیون، کامپیوتر و سایر وسایل الکترونیکی خودداری کنید. قرار گرفتن در معرض نور آبی چنین وسایلی قبل از خواب می‌تواند به خواب رفتن را دشوار کند. اگر بعد از ۲۰ دقیقه دراز کشیدن در رختخواب نمی‌توانید بخوابید، به اتاق دیگری بروید و یک فعالیت آرام‌بخش و آرام انجام دهید تا زمانی که احساس خواب آلودگی کنید.  نویسنده: داکتر معصومه پارسا

ادامه مطلب


12 ماه قبل - 300 بازدید

تقریبا برای هر فردی، پدر و مادرش بهترین نسخه‌ی ممکن از یک والدین خوب است. قطعا پدر و مادر با واژگانی چون عشق، محبت، دوست‌داشتن، از خودگذری، ایثار، فداکاری و... تعریف می‌شوند. تقریبا تمام پدر و مادرها تلاش می‌کنند برای فرزندان‌شان با تمام وجود مایه بگذارند و برای بهتر زیستن، پرورش سالم و تربیت درست آن‌ها تلاش ‌کنند. البته این نکته هرچند ناراحت کننده اما قابل ذکر است که گاها پدر و مادر‌ها نیز خوب عمل نمی‌کنند و می‌توانند به طور تصادفی رفتارهای آسیب‌رسان زیادی داشته باشند. گاه این آسیب‌ها می‌تواند فراتر از یک اشتباه ساده باشد و پیامد‌های جبران ناپذریری را خلق کند. به چنین پدر و مادرهایی، والدین سمی می‌گویند. والدین سمی، در حقیقت در نحوه‌ی رفتار، عملکرد، پرورش و تربیت خود فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند که به شخصیت کودک آسیب می‌رساند. حقیقت امر این است که هیچ والدینی راضی به این موضوع نیستند که به فرزندان، پاره‌ی تن‌شان آسیب بزنند اما عدم آگاهی و ندانستن موجب می‌شود آن‌ها ندانسته چنین عملکردی داشته باشند. در ادامه‌ی این مطلب به ویژگی‌های والدین سمی خواهیم پرداخت اما باید ذکر کنیم که اگربه عنوان پدر، مادر و یا بزرگ‌تر یک خانواده، این مقاله را مطالعه می‌کنید، نسبت به رفتارهای خود بیشتر وسواس به خرج دهید. برخی از کودکان با والدینی بزرگ می‌شوند که به آن‌ها اجازه نمی‌دهند افکار یا نظرات متفاوتی را بیان کنند. در حقیقت آن‌ها موظف هستند تا سخنان والدین خود را بدون چون و چرا به عنوان واقعیت بپذیرند و بیشتر شبیه یک سرباز یا ربات رفتار کنند تا یک انسان. فرزند والد سمی نمی‌تواند از خود نظر، خواسته و عقیده داشته باشد. او موظف است در همه چیز با والد خود موافقت کند و از این شرایط خوشحال، راضی و قدردان باشد. والدین سمی تاب مخالفت، انتقاد و پرسشگری را ندارند. گاهی خودشیفتگی یا عدم اعتماد‌به‌نفس و شکنندگی آن‌ها آن‌قدر زیاد است که می‌خواهند فرزندشان آیینه تمام‌نما و کپی‌ برابر اصل خودشان باشد. این نوع والدین توقع دارند که فرزندشان دست از تمام علایق و اهداف خود بکشد و خواسته‌های خود را با چهارچوب‌های ذهنی پدر یا مادر سمی تنظیم کند. این پدر و مادرها حتی تا سنین جوانی، فرزندان‌شان را در مورد ریزترین موضوعات مانند انتخاب لباس، تفریح، تصمیمات مهم زندگی و امور ساده تحت فشار قرار می‌دهند. آن‌ها باید از تک‌تک دوستان، روش زندگی، اعتقادات شخصی و تمامی تصمیمات زندگی اطلاع داشته باشند. این مسئله گاهی منجر به ‌نوعی چسبندگی و وابستگی دونفره بیمارگونه در چنین خانواده‌هایی می‌شود و تقویت سلامت روان کودک را به‌ خطر می‌اندازد. فرزندان یک خانواده سمی همیشه اسیر خانه و خانواده خود هستند. والدین سمی شاید بتوانند در مورد تک‌تک کودکان هم‌سن و سال فرزندشان چیز خوبی برای گفتن پیدا کنند، اما وقتی نوبت صحبت درباره فرزند خودشان می‌رسد، تنها کاری که انجام می‌دهند این است که شکایت کنند و کودک را مقایسه و سرزنش ‌کنند. بسیاری از والدین حتی ممکن است متوجه آسیب‌های مقایسه کودکان با یکدیگر نباشند و این کار را ناخواسته انجام دهند. در واقع این پدر و مادرها معمولا بیش‌ازحد مشغول سرزنش دیگران و به‌خصوص بچه‌های خود هستند. این نوع والدین وقتی فرزندان‌شان خوشحال هستند احساس ناراحتی می‌کنند. گاهی حتی ممکن است والدین سمی به‌طور ناخواسته نسبت به فرزندان خود احساس حسادت داشته باشند. این والدین به‌سادگی قادر به غلبه بر احساسات خود نیستند و اغلب فرزندان خود را مسخره می‌کنند. همچنین آن‌ها ممکن است در برابر دستاوردهای کودک بسیار بی‌تفاوت رفتار کنند یا اظهارات غیراخلاقی داشته باشند تا احساس ارزشمندی کودک را ازبین ببرند. والدین سمی در راستای دستیابی به اهداف خود به دستاویزی مثل احساس گناه متوسل می‌شوند تا کودک را وادار به تغییر عقیده خود کنند. گاهی اوقات، این سوءاستفاده بسیار ظریف و گاهی اوقات، آشکار خواهد بود. در حقیقت پدر و مادرهای سمی با فرورفتن در نقش فرد قربانی، دائما در حال باج‌گیری عاطفی از فرزندان هستند. تهدید به طرد‌کردن فرزند بی‌گناه و توسل به قهر والدین با کودکان، تهدید به ترک والد دیگر، تهدید به آسیب‌رساندن به خود، خود را به بیماری یا افسردگی زدن و... همگی از مصادیق باج‌گیری عاطفی هستند که با استفاده از نقاط ضعف فرزندان و فشار روحی و روانی و ایجاد حس ترحم یا خود-سرزنشی در آن‌ها، برای رسیدن به خواسته‌های شخصی استفاده می‌شوند. والدین سمی معمولا نمی‌توانند به‌اندازه کافی همدلی از خود نشان دهند و مشکلات و نیازهای فرزندشان را درک کنند. در واقع این افراد آن‌قدر درگیر نیازها، احساسات و خواسته‌های هیجانی خودشان هستند که جایی برای پرداختن به احساسات فرزند باقی نمی‌ماند. والدین سمی تمام واقعیت‌ها را به نفع خودشان تحریف می‌کنند. اگر فرزندشان اعتراض کند یا از احساسش حرف بزند، به داشتن توهم یا اشتباه ‌کردن متهم می‌شود. همیشه این فرزند است که اشتباه برداشت می‌کند، حساس و زودرنج است یا احساساتش بی‌ارزش هستند. والدین سمی معمولا در احساسات و عواطف بی‌ثبات هستند و بنابراین، کودک نمی‌تواند پیش‌بینی خاصی از برخورد و واکنش‌های آن‌ها داشته باشد. به‌همین‌دلیل، همیشه این کودک است که مورد واکنش‌های ناگهانی و تکانشی والدین مانند داد زدن سر کودکان قرار می‌گیرد. [caption id="attachment_11092" align="aligncenter" width="566"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] پیامدهای فرزندپروری سمی مهم‌ترین مشکل در رفتارهای سمی و آسیب‌رسان پدر و مادر این است که کودک والدین را اولین، بهترین و بزرگ‌ترین انسان‌ها تصور می‌کند. دیدن اشتباهات، سوءاستفاده‌ها و رفتارهای نادرست والدین برای کودک قابل هضم نیست و در نتیجه کودک آنچه درباره او گفته می‌شود را درست می‌پندارد. هنگامی که فرزند از سوی پدر و مادر ناتوان توصیف می‌شود، فرزند آن را می‌پذیرد و خود را فردی بی‌عرضه می‌داند. فرزندان همواره با این احساس گناه زندگی می‌کنند که عامل تمام بدبختی‌ها و مشکلاتی که در خانه رخ می‌دهند، هستند. [caption id="attachment_11091" align="aligncenter" width="529"] عکس: شبکه‌های اجتماعی[/caption] مشکلات فرزندان والدین سمی دنیا و آدم‌ها را ناامن می‌بینند و در عین نیاز به دیگران، از ایجاد روابط پایدار، سالم و صمیمانه ناتوان هستند. اعتماد به نفس و عزت نفس کافی ندارند و خود را لایق خوشبختی و موفقیت نمی‌دانند. همیشه نگران واکنش دیگران هستند و می‌خواهند بقیه را از خودشان راضی نگه دارند. اغلب قدرت نه گفتن چندانی ندارند و از مشکلاتی مانند کم‌رویی و کم حرفی کودکان رنج می‌برند. آن‌ها همچنین به دلیل نداشتن تجربه روابط سالم والد/فرزندی، احتمالا در سایر روابط خود نیز در دام افراد سمی می‌افتند. در نهایت، ممکن است خود این کودکان به دلیل همسان‌سازی با والدین یا تقلید از آن‌ها، در آینده به افرادی آسیب‌رسان یا سوء‌استفاده‌گر در روابط تبدیل شوند. وجود هر یک از این نشانه‌ها که دال بر سمی بودن رفتار و شیوه‌ی پرورشی نادرست است، می‌تواند بر روح و روان کودکان تاثیر بدی بر جای بگذارد. بنا اگر شما فرزندی هستید که چنین والدینی داشته و یا والدینی هستید که این شاخص‌ها را در رفتار و عملکردتان دارید، حتما به روانشناسان و یا افرادی که از دانش لازم برخوردارند، مراجعه کنید. باشد که با اصلاح چنین رفتارها، خود و خانواده شما از روح و روان سالمی برخوردار شوند.

ادامه مطلب


1 سال قبل - 275 بازدید

نه‌‌تنها علاقه خانوادگی زن و مرد به یکدیگر با علاقه به اشیا فرق می‌کند، علاقه خود آنها به یکدیگر نیز متشابه نیست؛ یعنی نوع علاقه مرد به زن با نوع علاقه زن به مرد متفاوت است. با اینکه تجاذب طرفینی است اما به عکس اجسام بیجان، جسم کوچک‌تر جسم بزرگ‌تر را به‌سوی خود می‌کشاند. آفرینش، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است. احساسات مرد «نیاز آمیز» و احساسات زن «نازخیز» است. احساسات مرد «طالبانه» و احساسات زن «مطلوبانه» است. یک وقتی یکی از روزنامه‌های خبری عکس یک دختر جوان روسی را که خودکشی کرده بود، چاپ کرده بود. این دختر در نوشته‌ای که از او باقیمانده نوشته‌است: «هنوز مردی مرا نبوسیده است، بنابر این زندگی برای من قابل تحمل نیست.» برای یک دختر از این جهت شکست بزرگی است که محبوب مردی واقع نشده است، مردی او را نبوسیده است. اما پسر جوان کی از زندگی نومید می‌شود؟ وقتی که دختری او را نبوسیده است؟ خیر، وقتی که دختری را نبوسیده باشد. ویل دورانت در بحث‌های مفصل و جامع خود پس از آنکه می‌گوید اگر مزیت دختری فقط در دانش و اندیشه باشد نه در دل‌انگیزی طبیعی و زرنگی نیمه‌آگاهش، در پیدا کردن شوهر چندان کامیاب نخواهد شد. شصت درصد زنان دانشگاه بی‌شوهر می‌مانند. می‌گوید: «خانم مونیا کوالوسکی که دانشمند برجسته‌ای بود شکایت می‌کرد که کسی با او ازدواج نمی‌کند و می‌گفت: چرا کسی مرا دوست ندارد؟ من می‌توانم از بیشتر زنان بهتر باشم. با اینهمه، بیشتر زنان کم‌اهمیت مورد عشق و علاقه هستند و من نیستم.» ملاحظه می‌فرمایید که نوع احساس شکست این خانم با نوع احساس شکست یک مرد متفاوت است. می‌گوید چرا کسی مرا دوست ندارد؟! مرد آنگاه در امر زناشویی احساس شکست می‌کند که زن محبوب خود را پیدا نکرده باشد، یا اگر پیدا کرده است نتوانسته باشد او را در اختیار خود بگیرد. همه اینها یک فلسفه دارد: پیوند و اتحاد محکم‌تر و عمیق‌تر. برای چه این پیوند؟ برای اینکه زن و مرد از زندگی لذت بیشتری ببرند؟ نه، تنها این نیست؛ شالوده اجتماع انسانی و بنیان تربیت نسل آینده بر این اساس نهاده شده‌است. نظریه یک خانم روانشناس‌ مجله زن‌روز در شماره ۱۰۱، یک بحث روانشناسی از یک خانم روانشناس به نام کلیودالسون نقل کرده است. این خانم می‌گوید: «به‌عنوان یک زن روانشناس، بزرگ‌ترین علاقه‌ام مطالعه روحیه مردهاست. چندی پیش به من مأموریت داده شد تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم و به این نتیجه رسیده‌ام: ۱. تمام زن‌ها علاقه‌مندند تحت نظر شخص دیگری کار کنند و به‌طور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن بیشتر خوش‌شان می‌آید. ۲. تمام زن‌ها می‌خواهند احساس کنند وجودشان مؤثر و مورد نیاز است. سپس این خانم اینطور اظهار عقیده می‌کند: «به عقیده من این دو نیاز روحی زن از این واقعیت سرچشمه می‌گیرد که خانم‌ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده‌است که خانم‌ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می‌کنند، بلکه گاهی در این زمینه از آن‌ها برتر هستند. نقطه‌ضعف خانم‌ها فقط احساسات شدید آنهاست. مردان همیشه عملی‌تر فکر می‌کنند، بهتر قضاوت می‌کنند، سازمان‌دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می‌کنند، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می‌باشد. هر قدر هم خانم‌ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی‌فایده خواهد بود. خانم‌ها به‌علت اینکه حساس‌تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی‌شان احتیاج دارند... بزرگ‌ترین هدف خانم‌ها در زندگی «تأمین» است و وقتی به هدف خود نائل شدند، دست از فعالیت می‌کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبه‌رو شدن با خطرات بیم دارد. ترس، تنها احساسی است که زن در برطرف کردن آن به‌کمک احتیاج دارد... کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می‌کند.» منبع: مطهری، مرتضی، (بی‌تا). «نظام حقوق زن در اسلام»، ص ۱۷۰.

ادامه مطلب