
احساسات نیروی پنهانی و درعینحال قدرتمند در زندگی انسان هستند. آنها بر تصمیمات، رفتارها، روابط و حتی سلامت جسمانی ما تأثیر میگذارند. احساس شناسی یا " درک احساسات و شناخت آنها" شاخهای از روانشناسی است که به مطالعهی ماهیت، انواع کارکردها و چگونگی مدیریت احساسات میپردازد. درک بهتر احساسات، نهتنها به رشد فردی کمک میکند؛ بلکه میتواند کیفیت روابط اجتماعی، شغلی و عاطفی را بهبود ببخشد. تعریف احساس و اهمیت آن: در سادهترین بیان احساسات واکنشهای روانی - بدنی ما به رویدادهای بیرونی یا درونی هستند. این واکنشها ممکن است در قالب هیجان، تغییرات فیزیولوژیک مانند تپش قلب یا تعریق، افکار و تمایلات خاصی ظاهر شوند. احساسات به ما کمک میکنند تا به محیط پیرامون خود پاسخ سریع و مؤثر بدهیم، برای مثال ترس ما را به فرار از خطر سوق میدهد یا خشم ممکن است ما را به دفاع از خود تحریک کند. از دیدگاه روانشناسی احساسات نهتنها نقش واکنشی دارند؛ بلکه حامل پیامهایی دربارهی نیازهای ارضا نشده، ارزشهای بنیادین و تجارت درونی ما هستند. درک صحیح احساسات نخستین گام در مسیر خودآگاهی و خودمدیریتی است. انواع احساسات: روانشناسان معمولاً احساسات را به دو دستهی اصلی و فرعی تقسیم میکنند: احساسات اصلی: این دسته شامل احساساتی است که جهانی فطریاند. یعنی همهی انسانها فارغ از فرهنگ یا ملیت آنها را تجربه میکنند. احساساتی مانند شادی، غم، ترس، خشم، تعجب و انزجار در این گروه جای میگیرند. احساسات فرعی: این احساسات پیچیدهتر بوده و اغلب تحتتأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرند. حسادت، غرور، شرم، گناه عشق و اعتماد از جمله احساسات فرعی محسوب میشوند. درک تمایز بین این احساسات میتواند به ما کمک کند تا بهتر به نیازها و واکنشهای خود و دیگران پاسخ بدهیم. عملکرد احساسات در زندگی انسان: احساسات کارکردهای مهمی دارند که برخی از آنها عبارتاند از: راهنمای تصمیمگیری: احساسات میتوانند بهعنوان یک سیستم راهنما عمل کنند. برای مثال اضطراب دربارهی یک تصمیم مهم ممکن است نشاندهندهی نیاز به تفکر و تعامل بیشتر باشد. تسهیل ارتباطات: احساسات میتوانند بدون کلام نیز منتقل شوند. حالت چهره، لحن صدا و بیان یا زبان بدن اغلب پیامهای احساسی مهمی را به دیگران منتقل میکنند. افزایش خودآگاهی: توجه به احساسات و معنای آنها ما را نسبت به خواستهها، ترسها و ارزشهایمان آگاهتر میکند. مهارتهای احساس شناسی: درک و مدیریت احساسات نیازمند یادگیری برخی مهارتها است: شناسایی احساسات: بسیاری از افراد تنها بهصورت مبهم از احساسات خودآگاهاند. بهعنوانمثال ممکن است بگویند حالم خوب نیست درحالیکه شاید ناراحت، مضطرب یا خستهاند و این ندانستن باعث میشود نتوانند در بهبود وضعیت عملکرد مفید و دقیقی داشته باشند. پذیرش احساسات: برخی از افراد تلاش میکنند تا احساسات ناخوشایند خود را سرکوب و یا انکار کنند. اما تحقیقات نشان داده که پذیرش احساسات حتی احساسات ناخوشایند به بهبود سلامت روان کمک میکند. بیان سالم احساسات: بیان احساسات به شیوهی سالم و سازنده و بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران مهارتی مهم در زمینهی ارتباطات انسانی به شمار میرود. تنظیم احساسات: توانایی کنترل شدت احساسات، تغییر تمرکز توجه یا استفاده از برخی تکنیکهای آرامسازی مهارتهایی هستند که میتوانند به تنظیم و کنترل احساسات کمک کنند. موانع احساس شناسی: اجتماعی شدن به شیوهی نادرست: در برخی فرهنگها بیان برخی احساسات نادرست پنداشته میشود و فرد را سرکوب میکنند و یا ضعیف تلقی میکنند. تجارت آسیبزا: افرادی که در گذشته مورد سوءاستفادههایی عاطفی قرار گرفتهاند ممکن است در درک احساسات دیگران و یا بیان احساسات خودشان درست عمل نکنند. باورها و پیشداوریها: باورهایی غلط که در جامعه مرسوم شدهاند مانند " بیان احساسات نشاندهندهی ضعف هست" میتوانند افراد را از بیان و ابراز احساساتشان منصرف کند. احساس شناسی و سلامت روان: مطالعات نشان دادهاند که توانایی درک و مدیریت احساسات با سلامت روانی بالا، کاهش اضطراب و افسردگی، روابط عاطفی بهتر و موقعیتهای شغلی بیشتر در افراد در ارتباط است. در رواندرمانی نیز بسیاری از درمان شناختی، سایر رویکردها مانند درمان متمرکز بر هیجان بر اهمیت شناخت، ذهنآگاهی و درمان شناختی رفتاری در تنظیم احساسات تأکید دارند. سخن پایانی: احساس شناسی سفری به درون خود است سفری که با شناخت، پذیرش، احترام و احساسات آغاز میشود و بهسوی زندگیای اصیلتر، سالمتر و رضایتبخشتر پیش میرود. در دنیای پر شتاب و پر از استرس امروز، یادگیری مهارتهای احساس شناسی ضرورتی انکارناپذیر برای سلامت روان و کیفیت زندگی بهتر به شمار میآید. شاید بهترین جمله نیز در این زمینه این باشد " احساسات پیامرسانان روح هستند که اگر به آنها گوش دهیم خود واقعیمان را خواهیم یافت". نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»