نویسنده: گوهرشاد

2 سال قبل - 269 بازدید

ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت سرپرست به نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره‌ی افغانستان واکنش نشان داده و گفته است که بحث‌ها در این نشست با بزرگ‌کردن دو موضوع «کوچک و داخلی» منحرف شدند. از نظر آقای مجاهد آموزش و کار دختران و زنان در افغانستان موضوعات کوچک و داخلی است که در نشست شورای امنیت سازمان ملل بیشتر روی آنان بحث شده است. او امروز (چهارشنبه، ۵ میزان) در با نشر پیامی در شبکه اجتماعی ایکس خود نوشته است که در شورای امنیت به امنیت «سرتاسری در افغانستان، عفو عمومی، صلح و ثبات، پیشرفت اقتصادی، تشکیل‌شدن قوای امنیتی‌ و تهیه‌شدن بودجه از عواید داخلی» اهمیت داده نشده است. وی تاکید کرد که لازم بود در سازمان ملل متحد بر ختم‌شدن لیست سیاه و تحریم‌ها، آزادی پول‌های افغانستان و در نهایت به‌ رسمیت‌شناختن حکومت فعلی و سپردن کرسی افغانستان به نماینده‌ی این حکومت بحث می‌شد. این مقام حکومت فعلی گفت: «این‌که بر این چیزها هیچ بحث نشد و بر سیاست فشار و تحمیل تمرکز شد، نشان می‌دهد که حلقه‌های مغرض با ما در حال جنگ هستند و سازمان ملل متحد را نیز به گروگان گرفته و بر ضد ما استعمال می‌کنند.» سخنگوی حکومت سرپرست تاکید کرد: «مردم مسلمان و شجاع افغانستان نظام و امارت خود را می‌شناسند، به رهبران خود اعتماد دارند و قویاً از نظام آن‌ها حمایت می کنند. مردم افغانستان برای آموزش دینی خود اولویت می‌دهند و منافع ملی کشورشان برای‌شان مهم است.» آقای مجاهد گفت: «برای این اهداف بزرگ، گل‌هایی قربانی شده‌اند و از آن‌ها مراقبت و محافظت خواهند کرد.» در نشست دیروز اکثر سخنرانان به وضعیت زنان و دختران در افغانستان پرداختند. رابرت وود، در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره‌ی افغانستان، خواستار فشار اعضای این شورا بر حکومت فعلی شده است. همچنین رزا اوتنبایوا، فرستاده‌ی ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد برای افغانستان و رییس یوناما گفته است سیاست‌هایی که باعث محرومیت زنان می‌شود، برای جامعه‌ی بین‌المللی غیرقابل قبول است و او به‌عنوان یک زن، هر روز با اثرات این ممنوعیت‌ها بر زنان افغانستان دست‌وپنجه نرم می‌کند. در عین حال، یازده کشور جهان هم در یک بیانیه‌ی مشترک از حکومت فعلی خواسته‌اند که تمام سیاست‌ها و اقداماتی که دسترسی زنان را به حقوق بشری و آزادی‌های اساسی محدود می‌کند، به‌صورت فوری لغو کند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 348 بازدید

در یکی از همین روزهایی که به دادگاه می‌رفتیم پدرم بار دیگر بهانه‌ای دست و پا کرد و در برابر نگاه‌های همه چنان از موهایم کشید که از زمین فاصله گرفتم. او مرا با موهایم تا آخر سالون کشید و در نهایت با خشمی فراوان مرا به دیوار کوبید. پدربزرگ و حتی غریبه‌ها برای کمک جلو آمده بودند تا مرا از دست او نجات دهند اما گویا هیچ کس حریف پدرم نشد که موهایم را از دستش رها کند. من زیر مشت و لگد‌های پیاپی او در خود می‌پیچیدم و او انگار از صداهای «نزن تروخدا پدر» من انرژی می‌گرفت و قوی‌تر از لحظه‌ی قبل مرا شکنجه می‌کرد. هنگامی که جسم بی‎‌جانم را دید که دیگر قادر نبودم کوچک‎ترین حرکتی انجام دهم، دست از سرم برداشت. نامفهوم حرف‌های مردمی که دورم جمع شده بودند را می‌شنیدم که می‌گفتند این طفلک چه کاری کرده که اینگونه او را لت و کوب کردند؟ یکی از دیگری می‌پرسید این کی بود که این طفل معصوم را زد؟ دیگری جواب می‌داد نمی‌دانم می‌گویند پدرش بوده است. یکی گفت پدرش؟ و با تعجب گفت چگونه یک پدر فرزند خودش از خون خودش را اینگونه لت و کوب می‌کند؟ از تمام آن صدا‌ها و حرف‌ها که همه به من ترحم می‌کردند ناراحت بودم. از اینکه زندگی زجرآورم اینگونه بر سر زبان‌ها افتاده بود ناراحت بودم. تمام وجودم درد می‌کرد. هرگز قادر نیستم بگویم چه اندازه درد کشیدم. سمت چپ صورتم بخاطر سیلی‌های پی در پی‌ پدرم کاملا بی‌حس شده بود. حتی نمی‌توانستم حسش کنم. گویی آن قسمت از صورتم را بی‌آنکه مرا بی‌هوش سازند، بریده بودند. سرم بشدت درد می‌کرد. از درد نمی‌توانستم موهایم را لمس کنم. حس می‌کردم دیگر چیزی به نام مو در سرم باقی نمانده است. به سحتی دستم را لابلای موهایم بردم و بخش زیادی از آن‌ها به دستم آمد. از آن حجم مو در میان دستم تعجب کردم. اشک‌هایم که از چند دقیقه قبل راه‌شان را به روی گونه‌هایم پیدا کرد بودند، شدت گرفتند و بی اختیارریختند. با کمک دیگران روسری‌ام را سرم کردند. مرا کنار مادربزرگم نشاندند. او مرا در آغوش گرفت و من در آغوش او برای تمام این درد‌ها زار زدم و گریه کردم. هنگامی که اشک‌هایم متوقف شده بودند نگاهم به سمت پدرم رفت حالش آنقدر نرمال و خوب شده بود که گویی هرگز آن مردی نبوده که چند لحظه پیش مرا تا مرز کشتن کتک زد. تمام کار‌های او برای من تعجب آور بود. شاید دیگران هم تعجب می‌کردند اما او گویا از زجردادن من سرشار از آرامش می‌شد. مثل معتادی که مواد به او رسیده باشد و بی‌قراری قبل از کشیدن مواد را کاملا فراموش کرده باشد. آن روز وقتی نزد قاضی رفتیم و من در مورد کتکی که از دست پدرم خورده بودم به او گفتم جوابش مثل دفعه قبل بود. «خیر است که زده پدرت است؛ حق دارد.» این تمام پاسخی بود که در برابر تمام دردهایم بدست آوردم. اصلا تعجب نکردم پدرم خیلی پولدار بود و به راحتی همه را می‌خرید. گاهی فکر می‌کردم آیا چیزی هست که او نتواند بخرد؟ فکر می‌کردم همه چیز از خود نرخی دارد که اگر آن قیمت یا حتی بالاتر از آن را به فرد بپردازی، به راحتی می‌توانی آن را بدست آوری. گاهی فکر می‌کردم ای کاش پدرها هم قیمتی می‌داشتند و من می‌توانستم یک پدر خوب و مهربان خریداری کنم. مرا دوست می‌داشت و مرا کتک نمی‌زد. دوازده سالم بود و در دلم می‌گفتم اگر همین حالا هم پدرم خوب شود‌ قول می‌دهم تمام روزهایی که مرا کتک زده است را فراموش کنم. به فیلم‌های کارتونی کودکی‌ام فکر می‌کردم ای کاش می‌شد جادویی کرد و پدر را خوب کرد. روز‌ها می‌گذشتند و هر باری که به زندگی فکر می‌کردم از خودم و از تمام آدم‌ها بدم می‌آمد. انگار دروازه‌ی قلبم به روی خودم هم بسته شده بود. هیچ احساسی به زندگی و زیستن نداشتم. توی فیلم‌ها گاهی دیده بودم که آدم‌ها هنگامی که از زندگی سیر می‌شوند و دیگر راهی برای‌شان باقی نمی‌ماند خودشان را می‌کشند. نمی‌دانستم چگونه می‌توانم آن را انجام بدهم. سعی کردم غیر مستقیم از دختران همسایه در مورد خودکشی بپرسم. در نهایت تصمیم گرفتم خودم را با پترول بسوزانم. اما خوشبختانه دخترهای همسایه وقتی از حرف‌هایم متوجه نیت من شدند سر فرصت خانواده‌ام را در جریان قرار داده و اعضای خانواده مرا منصرف کردند و به من تذکر دادند که هرگز بخاطر مشکلات زندگی با زندگی خود بازی نکنم. هرچند فهمیده بودم که بخاطر تصمیم خودکشی من بشدت تحت تاثیر قرار  گرفتند و همه‌ی شان فشار عصبی بالایی را تجربه می‌کنند. بعد‌ها به این نتیجه رسیدم که چقدر تصمیم خودکشی‌ام احمقانه و بی‌خردانه بوده است. درست است که مشکلات وجود داشت، اما من باید مبارزه می‌کردم. هنگامی که به مادرو پدربزرگم نگاه می‌کردم در دلم خود را لعنت می‌کردم که چگونه توانستم آنقدر خودخواهانه تصمیم بگیرم و به عزیزانم اینقدر درد بدهم. آن‌ها بیشتر از من درد کشیده‌ بودند نباید با کشتن خودم درد و رنج آن‌ها را بیشتر می‌ساختم. از سویی خداوند مرا سالم و صحتمند به این دنیا خلق کرده است چگونه می‌توانستم اینقدر کفران نعمت کنم. از خدای بزرگم بخشش خواستم و آرزو کردم که گناه مرا ببخشد و از مادر و پدربزرگم هم معذرت خواهی کردم و دست‌های‌شان را بوسیدم. آن‌ها مرا نصحیت کردند و به من گفتند که تا زمانی که زنده هستند کنارم می‌مانند، از من حمایت می‌کنند و مرا با تمام وجود‌شان دوست دارند. حس خوبی از حرفای‌شان بدست آوردم. یک و نیم سال زندگی ما در راه‌روهای دادگاه گذشت. هر بار که به آن مکان می‌رفتم استرس می‌گرفتم. از روبرو شدن با پدرم هراس داشتم. هنگامی که او را می‌دیم تمام تنم بی اختیار می‌لرزید و سعی می‌کردم خودم را پشت پدربزرگم پنهان کنم. لحظه‌هایی هم که قاضی دادگاه از من می‌پرسید که آیا پدرت تو را لت و کوب می‌کند یا تو را اذیت می‌کند؟ همینکه چشمم به پدرم می‌افتاد زبانم بند می‌آمد و از ترس ساکت می‌شدم. پدرم با معامله و خریدن شاهدان عینی و وکلای مدافع، بسیار تلاش کرد تا همه چیز را به نفع خودش تغییر دهد. در نهایت قاضی همان حکمی را صادر کرد که پدرم می‌خواست. بر اساس حکم آخر محکمه و با امضای تعهدنامه‌ مبنی بر اینکه پدرم دیگر ما را شکنجه و اذیت نکند و خرج و مخارج ما را بدهد، زندگی را در خانه‌ی پدرم آغاز کردیم. تمام سلول‌های تنم فریاد می‎‌زدند که این شروع یک زندگی جدید نیست و شکنجه‌هایی فراتر از آن انتظارم را می‌کشند. چشمانم را بستم و آرزو کردم که ای کاش معجره‌ای رخ دهد و این حکم تغییر کند اما مثل تمام روز‌هایی که آرزو کرده بودم و برآورده نشد، این نیز برآورده نشد. نویسنده: طیبه مهدیار بازنویسنده: علیزاده

ادامه مطلب


2 سال قبل - 226 بازدید

کریمه بنون، کارشناس حقوق بین‌الملل در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد که در درباره افغانستان برگزار شده بود، خواهان حمایت جامعه‌ی جهانی از زنان افغان شده و گفت که شورای امنیت باید به حکومت فعلی نشان دهد که جامعه‌ی جهانی آپارتاید جنسیتی را تحمل نخواهد کرد. خانم بنون در این نشست گفت که شورای امنیت بارها از حکومت فعلی خواسته است که به سوءاستفاده خود پایان دهد؛ اما تا اکنون این موضوع نتیجه نداده است. وی تاکید کرد که شورای امنیت سازمان ملل راه‌های دیگر هم دارد که باید انجام دهد تا حکومت فعلی را در قبال سلب حقوق زنان پاسخگو کند. او افزود: «من از شورای امنیت می‌خواهم با گام‌های مشخص به حکومت فعلی نشان دهد که جامعه‌ی جهانی نظام آپارتاید جنسیتی را که آن‌ها در افغانستان اجرا کرده‌اند، تحمل نخواهد کرد.» این کارشناس حقوق بین‌الملل گفت که گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در افغانستان و گروه تبعیض در گزارش ماه جون شان، آپارتاید جنسیتی در افغانستان را شرح دادند و از جامعه بین‌المللی خواسته‌اند که آن را محکوم کند. وی می‌گیود که بسیاری از کشورهای عضو شورای امنیت هم از وضعیت در افغانستان به‌عنوان «آپارتاید جنسیتی» یاد کرده‌اند. خانم بنون گفت: «من امروز این‌جا [نشست شورای امنیت] هستم تا از جامعه‌ی جهانی خواهش کنم که فقط به محکومیت بدترین نمونه‌ سیستماتیک علیه زنان که در جهان بی‌سابقه است، بسنده نکند و فوراً برای پایان‌دادن به آن اقدام کند.» این فعال حقوق زنان تاکید کرد که شورای امنیت و سایر نهادهای مرتبط با سازمان ملل، باید قطع‌نامه‌هایی را تصویب کنند که در آن رفتار‌های حکومت فعلی با زنان، هم شکنجه مبتنی بر جنسیت و هم به‌عنوان آپارتاید جنسیتی شناخته شوند. به گفته‌ی وی، این قطع‌نامه‌ها باید دولت‌ها و سازمان ملل را ملزم به اقدام برای پایان دادن به نقض‌ حقوق بین‌الملل و کشاندن عاملان آن به دادگاه کنند. این در حالی است که رزا اوتانبایوا، رییس یوناما و نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در افغانستان، نیز روز گذشته با ابراز نگرانی از وضعیت جاری برای افغانستان در نشست شورای امنیت، تعامل با حکومت فعلی را بی‌فایده خواند و گفت که تعامل با حکومت سرپرست باعث تغییر جهت آنان نشده است. همچنین او افزود که حکومت فعلی با صدور بیش از ۵۰ دستور برای حذف زنان از زندگی عمومی و آموزش، استراتژی تعامل سازمان ملل متحد را تضعیف کرده است. قابل ذکر است که حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، همواره محدودیت‌های شدید بر زنان و دختران افغان وضع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 244 بازدید

فرید خوجه، نماینده‌ی آلبانیا و رییس دوره‌ای شورای امنیت ملل متحد در جریان هفتادوهشتمین جلسه‌ی عمومی سازمان ملل متحد که در مورد افغانستان برگزار شده بود، گفت که رفتار حکومت فعلی با زنان در افغانستان «آپارتاید جنسیتی» است. آقای خوجه این اظهارات را در نشست عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح کرده است. او تاکید کرد، وضعیت کنونی که زنان و دختران در افغانستان تجربه می‌کنند، قابل پذیرش نیست و آنچه از سوی حکومت فعلی علیه زنان جریان دارد، آپارتاید جنسیتی است. وی افزود: «بیایید به آن اسم مشخص که همه به آن اشاره می‌کنند، از آن یاد کنیم. بله این آپارتاید جنسیتی است. این واژه قوی است؛ اما این واقعیت دارد.» این مقام بین‌المللی در ادامه تاکید کرد که گزارش‌های از قتل‌، شکنجه و بازداشت مردم به ویژه نظامیان و کارمندان حکومت پیشین افغانستان از سوی حکومت فعلی دریافت کرده و این نشان می‌دهد که دولت به عفو عمومی که اعلام کرده بود، متعهد نیستند. نماینده‌ی کشور آلبانیا در ادامه تاکید کرد که جامعه بین‌المللی نباید تنها به صدور اعلامیه و محکومیت اکتفا کند، بلکه این مسوولیت جمعی آنان است که مسوولان حکومت حکومت فعلی را پاسخگو سازند. قابل ذکر است که حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان، همواره محدودیت‌های شدید بر زنان و دختران افغان وضع کرده است. همچنین بیش از دو سال می‌شود که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. قابل ذکر است که در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 271 بازدید

رسانه‌های بین‌‌المللی گزارش داده‌اند که در میان صدها مهاجر افغانستانی که پس از تسلط حکومت فعلی به نیوزلند آمده‌اند، ۲۰ کودک بدون والدین نیز وارد این کشور شده‌اند. خبرگزاری نیوز۱ از نیوزلند با نشر گزارش گفته است که اکثر این کودکان در زمان پروسه تخلیه با خانواده‌های بزرگ وارد این کشور شدند؛ اما پنج کودک از این کودکان بدون هیچ بزرگ‌سالی به نیوزلند انتقال داده شده‌اند. در گزارش آمده است که آرزو نظری، یک تن از کودکانی است که تنها به‌عنوان یک نوجوان ۱۵ ساله به نیوزلند انتقال داده شده است. اداره مهاجرت نیوزلند می‌گوید که علی‌رغم نگرانی، هیچ وقت به این نتیجه نرسیده است که آرزو به گونه‌ی قاچاقی وارد شده یا به‌عنوان لنگر کودک استفاده شده است. اصطلاح لنگر کودک زمانی است که یک کودک خردسال به کشور دیگری فرستاده می‌شود، به این امید که بتواند والدین‌اش را پیدا کنند. در ادامه آمده است که این خطر وجود دارد که هر تصمیمی برای یک فرد گرفته می‌شود، ممکن است به‌عنوان یک‌رَویه برای سایر خردسالان بدون همراه نیز اجرا شود. مقامات نیوزلندی گفته‌اند که خطر جابجایی غیرقانونی کودکان در سراسر مرزهای افغانستان توسط قاچاق‌چیان‌ کودک و قاچاق‌چیان مردم وجود دارد. دولت نیوزلند در ماه‌های پس از ورود آن‌ها، آزمایش (دی‌اِن‌اِی) و تایید مدارک هویت، هفت نفر از این کودکان را دیده است که با والدینی که در هرج و مرج تخلیه توسط هواپیماهای مختلف انتقال داده شدند، دوباره یک‌جا گردیدند و حدود ۱۲ نفر تحت سرپرستی دادگاه خانواده هستند. پائولا آتریل، رییس بخش حمایت از کودکان نیوزلند می‌گوید که در طول ۳۰ سال فعالیت خود در این نهاد اولین باری است که مقامات مجبور شده‌اند با چنین واکنشی بشردوستانه برخورد کنند. پائولا آتریل تاکید کرد که نهاد حمایت از کودکان نیوزلند بدون تغییر در سیاست‌های مهاجرتی در تلاش است تا هر چه بهتر والدین را با فرزندان‌شان پیوند دهد. او می‌گوید: «ما هر کاری که ممکن است برای پیوند مجدد انجام داده‌ایم تا مطمئن شویم که این ارتباطات قوی باقی می‌مانند. او می‌‌افزاید کودکان حق دارند در کنار اعضای خانواده خود باشند که در کنوانسیون کودکان مشخص شده است. در عین حال آنچه لازم است، در نظر گرفتن شرایط هر کودک است.» این در حالی است که بعد از به قدرت‌ رسیدن حکومت فعلی، ده‌ها هزار نفر از شهروندان افغانستان به کشورهای اروپایی و غربی انتقال داده شدند که در‌ این میان تعدادی از کودکان بی‌سرپست نیز منتقل شده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 419 بازدید

سایت علمی آی‌ای گزارش داده است که پیر دوپونت، رییس زیست‌مهندسی قلب کودکان در شفاخانه کودکان بوستون در مصاحبه‌ای با «Medical Design & Outsourcing» که این هفته منتشر شد، ربات جدیدی را به نمایش گذاشته است که برای از بین بردن تومورهای مغزی از جمجمه‌های کوچک کودکان به اندازه کافی چابک (با سرعت) است. این سایت علمی به نقل از دوپونت نوشته است: «ما برای این کار نیاز به استفاده از بازوهای توخالی داشتیم و چند فناوری وجود دارد که این امکان را فراهم می‌کند.» او در ادامه توضیح داد، برای مثال فناوری که در برونکوسکوپ‌های رباتیک استفاده می‌شود. یک فناوری دیگر نیز وجود دارد و آن ربات‌های لوله‌ای متحدالمرکز هستند که من در زمان حضور در دانشگاه بوستون توسعه دادم و همچنین افراد دیگر همزمان روی آن کار کرده‌اند. جراحی‌های دقیق‌تر و پایدارتر در گزارش آمده است که جراحی مغز رباتیک چندین مزیت از جمله امکان انجام عملیات دقیق‌تر و پایدارتر را ارائه می‌دهد. لرزش‌های ذاتی دست جراح را می‌توان با دستگاه‌های رباتیک جبران کرد و حرکات دقیق‌تری را در طی این مراحل ظریف ممکن ساخت. در ادامه آمده است، ربات‌هایی که در جراحی مغز و اعصاب استفاده می‌شوند، اغلب برای عملیات‌های کمتر تهاجمی ساخته شده‌اند. آن‌ها با دسترسی به مغز از طریق برش‌های کوچک و استفاده از ابزارهای تخصصی، نیاز به ایجاد حفره‌های بزرگ در جمجمه را از بین می‌برند. این می‌تواند به زمان بهبودی کوتاه‌تر و کاهش خطر عوارض جانبی منجر شود. سایت علمی آی‌ای نوشته است که سیستم جراحی داوینچی که برای انواع روش‌های جراحی از جمله جراحی مغز استفاده می‌شود و سیستم ROSA(کمک استریوتاکتیک رباتیک) که منحصراً برای جراحی مغز و اعصاب ایجاد شده است، دو نمونه از محبوب‌ترین ربات‌های جراحی مغز و اعصاب هستند. این سایت می‌گوید که با این حال، ربات دوپونت کیفیت ویژه‌ای دارد. لوله‌های نیکل-تیتانیوم که از پیش منحنی شده‌اند، استحکام کافی برای مقابله با فشارهای جراحی را ارائه می‌دهند و فضای بیشتری را برای جراحان فراهم می‌کنند. فضای کاری بزرگ‌تر پیر دوپونت توضیح می‌دهد: «جهش فناوری در اینجا این است که چگونه می‌توان ربات‌های لوله‌ای متحدالمرکز با فضای کاری بزرگتر بسازیم، به طوری که آن‌ها بیشتر از چپ به راست خم ‌شوند؛ اما در عین حال کاملاً متعادل بمانند. محدودیت واقعی اندازه فضای کار است، بنابراین ما روشی را برای افزایش آن توسعه دادیم.» این جراح استدلال کرد که این راه حل، پیشرفتی در جراحی مغز است و حتی می‌تواند در بزرگسالان برای بهبود شانس زنده ماندن از عمل‌های خطرناک استفاده شود. در حال حاضر ۹۰ درصد جراحی‌ها به صورت جراحی باز انجام می‌شود. جراح از طریق میکروسکوپ نگاه می‌کند، بافت سالم مغز خوب را کنار می‌زند تا به بافت بد برسد و سپس آن را با یک دست و یک ابزار حذف می‌کند. با ربات بهترین‌ها در اختیار جراح خواهد بود. هر دو دست برای جراحی باز آزاد است و تعداد زیادی ابزار غیرتهاجمی در دسترس است. اکنون، گروهی از دانشجویان MBA کالج بابسون که برای دوپونت کار می‌کنند، به دنبال نحوه‌ تجاری سازی این فناوری هستند. با این حال، او ادعا می‌کند که برای سرمایه‌گذاران استراتژیک خیلی زود است و افزود که او همچنان با سازندگان دستگاه صحبت کرده است که خاطرنشان کردند تنها در صورتی ربات را می‌خواهند که اولین آزمایشات انسانی خود را انجام داده باشد. در حالی که جراحی مغز به کمک صنعت رباتیک مزایای زیادی دارد، مهم است که به خاطر داشته باشید که جای یک تیم جراحی مجرب را نمی‌گیرد. جراحان همچنان یکی از اجزای حیاتی هر جراحی هستند و سیستم رباتیک را کنترل می‌کنند و انتخاب‌های مهمی را در طول یک عمل جراحی انجام می‌دهند. ربات‌ها فقط برای تکمیل و تقویت توانایی‌های انسان استفاده می‌شوند. #انتهای-پیام

ادامه مطلب


2 سال قبل - 289 بازدید

در ادامه‌ی وضع محدودیت بر کار، آموزش و ورزش زنان و دختران در افغانستان، شماری از دختران رزمی‌کار کشور با ارسال نامه‌ی سرگشاده به جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا و امانویل مکرون، رییس‌جمهور فرانسه از آن‌ها خواسته‌اند که آنان را از سرزمین (افغانستان) پر از خطر نجات بدهند. ۲۵ تن از دختران ورزشکاران هنرهای رزمی که در افغانستان زندگی می‌کنند و یا هم در کشورهای پاکستان و ایران پناهنده شده‌اند، با ارسال نامه‌ای برای نخست‌وزیر کانادا و رییس‌جمهور فرانسه نوشته‌اند: «کمک کنید تا حق حیات، حق تحصیل و حق زندگی کردن داشته باشیم.» آنان در ادامه نوشته است که در کشوری (افغانستان) متولد شده و زندگی می‌کنند که زن بودن را در آن «ننگ دانسته و جنس دوم» می‌دانند. در نامه آمده است: «آنچه که رسانه‌ها در مورد وضعیت کنونی افغانستان بازتاب پیدا می‌کند، یک بخش بسیار کوچکی از مشکلات زنان این کشور است؛ بخش‌های دیگر آن، با انواع و اشکال مختلف توسط گروه‌های افراطی، سرکوب و حتی از بین برده می‌شوند و ممکن است بعد از رسانه‌ای شدن این نامه، چنین حالتی بر زندگی آن‌ها نیز اتفاق بیافتد.» دختران رزمی‌کار تاکید کردند که در افغانستان تحت کنترل حکومت فعلی، عدالت و حقوق بشر معنی ندارد؛ این‌جا تنها «زور و ستم» معنی دارد. این دختران خطاب نخست‌وزیر کانادا گفته‌اند: «شما هم همسری دارید، سوفی گرگوار[Sophie Gregoire]، او هم یک زن است. دختران و مادرانی دارید و دختران و زنان کانادا مانند مادر و دختران‌تان اند. شما نیز برای همه‌ی آن‌ها کار و تلاش می‌کنید؛ ما را هم از لطف و مهر پدرانه‌ی‌تان فراموش نکنید. ما هم می‌خواهیم در کنار شما مانند مادران و خواهران‌تان برای داشتن یک زندگی انسانی تلاش کنیم. ما از شما به عنوان یک رهبر مقتدر، جوان و انسان‌دوست، انتظار داریم که به زنان و دختران این سرزمین کمک کنید و تا آخرین لحظه منتظر پاسخ شما هستیم.» همچنین آنان خطاب به رییس‌جمهور فرانسه نوشته‌اند: «شما همسر دارید، دختر دارید، بدون شک، همه‌ی دختران ملت فرانسه، مانند دختران‌تان اند، همه‌ی مادران فرانسه مانند مادر خودتان هستند. ما هم از شما توقع یک پدر مهربان، توقع یک برادر مهربان را داریم. از شما انتظار داریم که به صدای ما هم گوش دهید، چنان‌که به صدای مادران و خواهران‌تان در فرانسه گوش فرا می‌دهید.» در حالی این دختران خواهان رسیدگی به وضعیت‌شان شده‌اند که حکومت سرپرست در ماه عقرب سال گذشته‌ی خورشیدی ورزش زنان را ممنوع کرد. با این وجود در اواخر سال گذشته، فدراسیون فوتبال افغانستان که تحت مدیریت حکومت سرپرست قرار دارد، اعلام کرده بود، در نظر دارد تیم ملی فوتبال بانوان افغانستان را که از هم پاشیده است، از ظرفیت‌های خارج از کشور دوباره تشکیل دهد. تا اکنون از سرنوشت تیم ملی فوتبال بانوان افغانستان جزییات در دسترس نیست. در کنار وضع محدودیت بر ورزش زنان، زنان و دختران افغان از دیگر عرصه‌های نیز به صورت کامل حذف شده‌اند. زنان و دختران اجازه آموزش، تحصیل و کار را ندارند. همچنان از رفتن به پارک‌های تفریحی، سالن‌های ورزشی، حمام عمومی و… منع شدند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 929 بازدید

مریم عزیزی در ماه حوت سال ۱۳۸۴ ه.خ. در ولایت کابل در یک خانواده‌ی علم‌دوست و فرهنگی چشم به جهان گشوده است. وی تعلیمات و آموزش ابتدایی خویش را در لیسه‌ی بی‌بی‌ساره آغاز نموده و یکی از استعدادهای شگرف و شگفتی‌ساز بانوان افغانستان به شمار می‌رود. با به وجود آمدن تحولات سیاسی در افغانستان، مریم راهِ مهاجرت را در پیش گرفته و ساکن دیار غربت شده است. او آموزش خود را در افغانستان نیمه‌تمام رها نموده و آرزو دارد که دختران و بانوان افغانستان همانند وی بنا به دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی مجبور به ترک وطن نشده و در محدوده‌ی محدودیت‌ها گیر نماند. مریم دختر کوشا، مستعد و متعهد به اهداف خویش بوده که با توانایی و درایت خویش با برچسپ مهاجرت توانسته‌ است در یکی از مکاتب کشور ایالات متحده امریکا شامل شده و درس بخواند. وی از این‌که توانسته است در یکی از مکاتب کشور مذکور با شایسته‌گی و لیاقت خویش انتخاب شود؛ ابراز خرسندی نموده و فعلا دانش‌آموز صنف دوازدهم مکتبِ به‌نام (IVLA) است. وی علاقه‌ی زیادی به یادگیری و آموزش مهارت‌های زبانی و تکنالوژی داشته که وی این علاقه‌ی خویش را آرزویی دوران کودکی خویش عنوان می‌کند. وی با تعهد به آرزوها و رویاهایش؛ تلاش‌های شبانه‌روزی داشته و می‌خواهد به عنوان یک الگوی موفق در جامعه افغانی و زنان افغانستانی ظاهر شود. همچنان مریم مسلط بر زبان انگلیسی بوده که در این عرصه در یکی از کورس‌های ولایت کابل سابقه‌ی تدریس دارد، در مهارت‌های کمپیوتری نیز وی دست‌بالای دارد که با تکنالوژی به‌خوبی آشناست. با تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی که در افغانستان به وجود آمد، محدودیت‌های علیه زنان و دختران وضع شد که برای همه‌ی جهانیان تأسف‌برانگیز است. اکثریت دختران و زنان به حاشیه رانده شده،  دست از فعالیت‌های آموزشی و مهارت‌ها برداشته و در حصار خانه‌ها گوشه‌نشین شدند. ولی مریم با استعدادِ ناب که داشت، چالش‌های فراروی خویش را به فرصت تبدیل نموده و شروع به آموزش هنر نمود که با مقابله به تمام مشکلات؛ وی توانست به مدت یک‌سال به نقاش و هنرآفرین خوبی تبدیل شود. با وجود تمام سدهای که در راه مریم وجود داشت، مریم یک‌به‌یک از آن‌ها گذشته و سدها را تبدیل به فرصت نموده است. اکنون که وی به‌عنوان یک فعال مدنی و فعال هنری شناخته می‌شود؛ در یکی از‌ کانون‌های ادبی و هنری فعال در عرصه‌ی زبان و ادبیات و هنر (کانون ادبی پر)، فعالیت می‌کند. مریم و نقاشی عکس: نقاشی‌های مریم عزیزی کارِ نقاش در یک کلام، خلق  اثر هنری بر پایه‌ی نقاشی است. نقاش با آگاهی از اصول هنر نقاشی و زیبایی‌شناسی به آفرینش اثر هنری می‌پردازد که محتوایی آن اثر می‌تواند چهره‌ی افراد (چهره‌نگاری)، مناظر طبیعی (طبیعت‌نگاری)، زندگی روزمره‌ی مردم (مردم‌نگاری)، چهره‌های مذهبی (شمایل‌نگاری)، مناظر تاریخی( تاریخ نگاری)، ترکیب از اشیای بی‌جان (طبیعت بی‌جان) و یا این که تصویری کاملاً ذهنی باشد؛ زیرا اکثریت ایده‌ها از ذهن شکل گرفته و نقاش به شکل رویاپرداز داشته‌های دانش خویش را به تصویر درآورده و به خورد جامعه می‌دهد. از سویی هم با توجه به موارد  بالا، نقاش در نخست تلاش می‌کند واقعیت‌های را تصویرسازی نموده و به شکل آثار هنری بی‌آفریند که در آن تصاویر، مفهوم و محتوایی نهفته باشد. مریم عزیزی با سابقه‌ي کمی که در عرصه‌ی نقاشی-طراحی دارد، توانسته است آثار خوبی را با مفهوم‌های عالی بی‌آفریند که این نماد کوشندگی و سخت‌کوشی وی در عرصه‌ي هنرآفرینی و ارزش‌دهی به هنر است. از آن‌جایی که نقاش باید ویژه‌گی‌های جسمی و روحی خاصی داشته باشد تا بی‌تواند در کار خود موفق‌ گردد؛ مریم نیز یک هنرمند خلاق، مبدع و دارای ذوق هنری زیاد است که ساعت‌های طولانی به پای تخته‌ی نقاشی نشسته و با رقص انگشتان  هنرمند خویش هنر آفریده و از آفرینش هنر لذت می‌برد. نویسنده: محمدرضا رامز

ادامه مطلب


2 سال قبل - 335 بازدید

منابع محلی از ولایت نیمروز می‌گویند که در اثر انفجار یک سرگلوله هاوان در این ولایت، دو کودک جان باخته و دو کودک دیگر زخمی شده‌اند. منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که این رویداد عصر روز (دوشنبه، ۳ میزان) در ساحه گنج از مربوطات ولسوالی دلارام ولایت نیمروز رخ داده است. منبع تاکید کرد که این رویداد زمانی رخ داد که کودکان مصروف بازی کودکانه‌شان بودند. این منبع در مورد جنسیت و سن این کودکان معلومات ارائه نکرده است. به گفته‌ی منبع، زخمیان جهت تداوی به شفاخانه منتقل شدند؛ اما وضعیت دو تن از زخمیان این رویداد «وخیم» گزارش شده است. تا اکنون مسوولان محلی در این مورد ابراز نظری نکرده‌اند. این در حالی است که روز گذشته نیز در پی انفجار ماین در ولسوالی گریزوان ولایت فاریاب دو چوپان جان باختند. افغانستان یکی از آلوده‌ترین کشورها به ماین است که در سراسر کشور پراکنده شده و همه ساله قربانیان زیادی از غیرنظامیان به ویژه کودکان می‌گیرد. براساس آمارهای موجود بیش از ۶۰۰ کیلومتر مربع خاک افغانستان ملوث به ماین و مهمات انفجاری است. با این وجود کمیته صلیب سرخ نیز گفته بود که در جریان سال گذشته‌ی میلادی ۹۹۵ نفر در نتیجه‌ی انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شده‌اند. از این میان، ۹۷ درصد غیرنظامیان و ۵۶ درصد از مجموع کل آنان، کودکان هستند که در پی ۴۵۰ انفجار ماین و مهمات منفجرناشده در افغانستان کشته یا زخمی شده‌اند. همچنین گفته شده که ۱۳ درصد از نفوس افغانستان از معلولیت رنج می‌برند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 335 بازدید

در ادامه‌ی وضع محدودیت بر فعالیت زنان و دختران و بازداشت زنان معترض در افغانستان، ائتلاف جنبش‌های زنان معترض از سازمان ملل متحد و نهادهای مدافع حقوق بشر خواسته است که بازداشت ندا پروانی، زن معترض را به صورت کاملاً پی‌گیری کنند. اعضای این ائتلاف با برگزاری یک تجمع اعتراضی در یک مکان سربسته در ولایت تخار گفته‌اند، شش روز سپری می‌شود که پروانی همراه با شوهر و فرزندش توسط نیروهای حکومت سرپرست از کابل بازداشت شده و تا اکنون از سرنوشت‌اش خبری نیست. زنان معترض از آنچه که ترور و بازداشت زنان و «سکوت دردناک» نهادهای بین‌المللی می‌خواند ابزار نگرانی کرده و تاکید کرد که با قاطعیت کامل از سازمان ملل و نهادهای مدافع حقوق بشر می‌خواهد تا موضوع بازداشت ندا پروانی را به‌طور جدی و طی ضرب‌الاجل مشخص پی‌گیری کنند. همچنین آنان از نهادهای بین‌المللی خواست که او را از چنگال «بی‌عدالتی‌های حکومت فعلی» نجات دهد. ندا پروانی همراه شوهر و کودکش صبح روز (سه‌شنبه، ۲۸ سنبله) در کابل از سوی حکومت فعلی بازداشت شد. اعضای حکومت سرپرست تا اکنون در مورد بازداشت ندا پروانی چیزی نگفته‌اند. حکومت فعلی پیش از این هم بارها زنان معترض را بازداشت و زندانی کرده‌ است. این در حالی است که حکومت فعلی پس از حاکمیت خود بر افغانستان محدودیت‌های جدی بر حقوق زنان و دختران وضع کرده‌ است. در حال حاضر دختران و زنان افغانستان اجازه‌ی تحصیل و کار را ندارد.

ادامه مطلب