نویسنده: گوهرشاد

2 سال قبل - 245 بازدید

توماس وِست، نماینده‌ی ویژه آمریکا در امور افغانستان به حمله اخیر بر نمازگزاران شیعه در ولایت بغلان واکنش نشان داده و می‌گوید که جامعه‌ی شیعیان افغانستان «رنج‌های زیادی از افراطیت خشونت‌بار متحل» شده‌اند. آقای وست امروز (دوشنبه، ۲۴میزان) با نشر پیامی در شبکه اجتماعی ایکس خود به‌خاطر این حمله ابراز تأسف کرده و با خانواده‌های قربانیان نیز ابراز همدردی نموده ‌است. وی تاکید کرد: «از حمله تروریستی روز جمعه گذشته در پلخمری که در آن تعدادی زیادی از نمازگزاران شیعه بی‌گناه کشته و زخمی شد، عمیقاً متأسفم. جامعه شیعیان افغانستان از افراطیت خشونت‌بار رنج‌های زیادی را متحمل شده است.» این در حالی است که بعدازظهر روز جمعه انفجاری در مسجد امام زمان (عج) واقع در سرک اول سیلوی شهر پلخمری، مرکز بغلان، حین ادای نماز  جمعه در میان نمازگزاران رخ داد. طبق معلومات روزنامه نیویارک‌تایمز، گروه داعش مسوولیت این انفجار را به عهده گرفته و گفته است که عامل انتحاری این گروه خودش را در مسجد منفجر کرده است. بر اساس آخرین آمار، در این حمله‌ی انتحاری ۳۰ نفر کشته و ۴۰ نفر دیگر زخمی شده‌اند. این در حالی است که مکان‌‌های مذهبی و مرکز‌های عمومی هزاره‌ها و اهل تشییع افغانستان در سال‌های اخیر هدف حمله‌های مرگ‌بار انفجاری قرار گرفته است. این حمله‌ها با تسلط دوباره حکومت فعلی بر افغانستان در جریان دو سال گذشته کماکان ادامه دارد و اکثراً گروه داعش مسوولیت برخی از این حمله‌ها را بر عهده گرفته است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 236 بازدید

مادر بودن یکی از شگفت انگیزترین نعمت‌های این دنیا است. یک مسئولیت گران‌بها، چالش برانگیز و‌ موهبتی زیبا که از سوی خداوند به زن عطا شده است. از زمانی که یک کودک در بطن مادر شروع به رشد می‌کند مادر علاوه بر این که مسئول حفظ سلامت خود هست، مسئول حفظ سلامتی کودک نیز هست. لذا نیاز است تا هر زنی قبل از بارداری آگاهی‌های لازم این دوره‌ی حیاتی را بداند. با توجه به اینکه افغانستان یکی از جمله‌ی کشورهاییست که بیشترین میزان مرگ و میر مادران را ثبت کرده است، هنوز بسیاری از زنان باردار به مراکز صحی معیاری، قابله و یا متخصص زنان و زایمان دسترسی ندارند، زایمان در خانه انجام می‌شود و مهمتر ازهمه آگاهی در مورد چگونگی بارداری سالم اندک است، بنابر این صفحه زن و بهداشت رسانه گوهرشاد این مقاله را به چگونگی فرآیند بارداری، شکل‌گیری جنین و نکاتی که هر زن باردار باید قبل از بارداری از آن مطلع شود، اختصاص داده است. باشد که این مطالب زمینه‌ی آگاهی زنان افغان را در مورد بارداری سالم بیش از پیش فراهم سازد. زیرا آگاهی زنان از فرآیند شکل‌گیری جنین تا مرحله تولد و پس از آن به مادران این فرصت را می‌دهد تا فرزندان سالمی را تولد کرده و از حیاط خودشان نیز در برابر خطرات احتمالی جلوگیری کنند. بارداری یا حاملگی، زمانی است که طی آن یک یا چند فرزند (دوقلو یا چند قلو) در رحم زن رشد می‌کند.‌ بارداری از یکجا شدن تخمک و اسپرم (لقاح) شکل می‌گیرد یا به عبارت دیگر لحظه‌ی لقاح زمانی است که تخمک زن توسط اسپرم مرد بارور می‌شود. بارداری به طور رسمی زمانی شروع می‌شود که یک تخمک بارور شده و در دیواره‌ی رحم کاشته می‌شود. جنبن حدود ۳۸ هفته را در رحم زن سپری می‌کند اما میانگین طول بارداری ۴۰ هفته محاسبه می‌شود. این به این دلیل است که بارداری از اولین روز، آخرین قاعدگی زن محاسبه می‌شود، نه تاریخ لقاح که معمولاً ۲ هفته بعد اتفاق می‌افتد. بارداری به سه دوره‌ی سه ماهه تقسیم می شود: سه ماه اول بارداری - تا ۱۲ هفته سه ماه دوم بارداری - ۱۲ تا ۲۴ هفته سه ماه سوم بارداری- ۲۴ تا ۴۰ هفته علائم بارداری اولین علامت بارداری عقب افتادن عادت ماهانه یا پریود است. سایر علائم اولیه بارداری عبارت اند از: احساس خستگی، احساس نفخ، تکرر ادرار به گونه‌ی بیش از حد معمول، نوسانات خلقی، حالت تهوع صبحگاهی (تهوع و استفراغ) معمولا ابتدای صبح بیشتر است اما می‌تواند در طول روز نیز شخص دچار حالت تهوع شود و حساس یا متورم شدن سینه‌ها. توجه داشته باشید که ممکن است همزمان همه این علائم را نداشته باشید، اما داشتن حداقل یک مورد از این علائم معمول است. تست بارداری در صورتی که عادت ماهانه شما بیشتر از حد معمول به تعویق افتاده و اگر خودتان احتمال می‌دهید که باردار هستید، از تست‌های بارداری آماده استفاده کنید. در صورتی که نتیجه‌ی این تست‌ مثبت باشد به احتمال بسیار زیاد شما باردار هستید. اما برای اطمینان بیشتر می‌توانید به پزشک مراجعه کنید و‌ بعد از دادن آزمایش خون و یا انجام سونوگرافی اطمینان کامل حاصل کنید. سن بارداری بر اساس اطلاعات پزشکان ۲۰ تا ۳۰ سالگی بهترین زمان برای بارداری عنوان شده است. به گفته‌‌ محققان، زنان در سن ۲۴ سالگی در اوج قدرت باروری قرار دارند. البته نباید فراموش کرد که بارداری در سنین پایین برای مادر و کودک بسیار پرخطر است زیرا احتمال خطراتی چون زایمان زودرس، پری اکلامیسی و کم خونی نزد چنین مادرانی بشدت بالاست. همچنین بارداری در سنین بالا و بعد از سن ۳۵ سالگی  نیز با خطرات بسیاری همراه است. مخصوصا اگر مادر مبتلا به یکی از بیماری‌های زمینه‌ای چون دیابت و یا فشار خون باشد. این بیماری‌ها سبب زایمان زودرس، محدودیت در رشد جنین و ناهنجاری‌های کروموزومی می‌شوند و کیفیت تخمک‌ها کاهش می‌یابد. جنسیت نوزاد در انسان‌ها تعیین جنسیت تحت کنترل کروموزوم Y می‌باشد و این یعنی اسپرم پدر تعیین کننده جنسیت کودک است. هر اسپرم دارای کروموزوم X و Y است و تمامی تخمک‌ها دارای کروموزوم X هستند. هنگامی که اسپرم یک تخمک را بارور می‌کند، کروموزوم X یا Y آن با کروموزوم X تخمک ترکیب می‌شود. جنینی که دارای کروموزوم XX است مونث(دختر) و جنینی که دارای کروموزوم Y است مذکر(پسر) می‌باشد. به طور کلی شانس دختر و پسر شدن ۵۰/۵۰ است. قابل ذکر است که  زنان در تعیین جنسیت دختر یا پسر نقشی ندارند زیرا تمامی تخمک‌ها دارای کروموزوم X می‌باشند. سبک زندگی و تاثیر آن بر اسپرم سلامت شریک زندگی شما در بارداری بسیار مهم است. رژیم غذایی و سبک زندگی ناسالم می تواند تعداد اسپرم و کیفیت مایع منی را کاهش دهد. این مورد می‌تواند باردار شدن را نیز سخت‌تر سازد. برخی از مواردی که می‌توانند تعداد اسپرم را کاهش دهند عبارتند از: ۱_ نوشیدن الکل ۲_ سیگار کشیدن یا استفاده از انواع دیگر تنباکو ۳_ استفاده از استروئیدها ۴_ استفاده از داروهای خاص با نسخه و داروهای بدون نسخه ۵_  سپری کردن زمان زیاد در محیط‌های بسیار گرم چون جکوزی، سونا، اتاق بخارو... ۶_ داشتن یک رژیم غذایی ناسالم توجه داشته باشید که حتما با همسرتان در مورد انتخاب سبک زندگی سالم صحبت کنید زیرا زندگی سالم و تغذیه درست می‌تواند به سلامت خودتان و چگونگی بارداری همسرتان در آینده کمک شایانی کند.  تغذیه در بارداری در دوران بارداری، مهم است که مطمئن شوید مواد مغذی مورد نیاز خود و کودکتان را دریافت می‌کنید. تغذیه سالم در دوران بارداری برای رشد و تکامل کودک شما بسیار مهم است، به همین دلیل است که تغذیه از گروه‌های غذایی حیاتی است. مطمئن شوید که از گروه‌های غذایی زیر به اندازه کافی غذا دریافت می‌کنید: ۱_ میوه‌ و سبزیجات: میوه‌ها حاوی مواد مغذی مهمی مانند ویتامین C و اسید فولیک هستند. شما باید روزانه حداقل ۲ تا ۴ وعده میوه و سبزیجات مصرف کنید. ۲_ نان و غلات: این‌ها منبع اصلی انرژی بدن هستند. نان و غلات حاوی مواد مغذی مانند آهن، ویتامینB، فیبر و مقداری پروتئین هستند. شما به اندازه مورد نیاز بدن‌تان باید از این مواد غذایی نیز مصرف کنید. ۳_ پروتئین: گوشت، مرغ، ماهی، تخم مرغ و لوبیا حاوی پروتئین، ویتامین B و آهن هستند. و باید سعی کنید در رژیم غذایی خود از آن‌ها استفاده کنید. ۴_ لبنیات: کلسیم در محصولات لبنی یافت می‌شود و برای ساختن دندان‌ها، استخوان‌ها و عملکرد ماهیچه‌ها و اعصاب ضروری است. در زمان بارداری باید حتما از لبنیات در وعده‌های غذایی خود استفاده کنید. در حالی که منبع اصلی ویتامین‌ها و مواد مغذی شما باید از رژیم غذایی شما تامین شود، یک ویتامین روزانه در دوران بارداری می‌تواند به پر کردن شکاف‌های کوچک کمک کند. در صورت امکان، ویتامین‌های دوران بارداری باید تا سه ماه قبل از بارداری مصرف شوند. باید یادآور شد که دوران بارداری یکی از مهمترین‌ و‌ حساس‌ترین دوران زندگی هر زن است و‌ نیازمند مراقبت‌های ویژه می‌باشد. داشتن رژیم غذایی مناسب، استراحت، ورزش، عدم استفاده از دخانیات و الکل، استفاده از ویتامین‌ها و مواد مورد نیاز بدن و … از جمله مواردی است که باید در زمان بارداری رعایت شود. سه ماه اول بارداری حیاتی است زیرا هم علایم بارداری و هم تغییرات فیزیکی در بدن زن شروع می‌شود و همچنین دورانی است که جنین شروع به رشد و‌ شکل گیری می‌کند. در سه ماه اول بارداری احتمال سقط جنین بیشتر است پس بهتر است حتما تحت نظر پزشک باشید و هر ماه سونوگرافی انجام دهید اما در سه ماه آخر بهتر است هر دو هفته یکبار سونوگرافی انجام دهید تا از وضعیت جنین به طور کامل آگاه شوید. سه ماه دوم بارداری دوره میانی بارداری است. در این دوره حالت تهوع، احساس خستگی و تکرر ادرار در مادر کم تر شده و جنین با سرعت بیشتر رشد می‌کند. شکم مادر بزرگ‌تر می‌شود و مادر حرکت جنین و لگد زدن آن را احساس خواهد کرد. قابل یادآوری است که کمر درد و‌ درد شکم در این سه ماه نزد مادر شایع‌تر است. در صورتی که زوجین مایل باشند از جنسیت جنین آگاهی حاصل کنند، می‌توانند بعد از هفته چهاردهم با مراجعه به پزشک از طریق سونوگرافی از جنسیت جنین خود آگاه شوند. سه ماه سوم یا سه ماه آخر بارداری از حساسیت بالایی برخوردار است. مخصوصا اگر زن باردار مبتلا به یکی از بیماری‌های زمینه‌ای مثل دیابت و یا فشار خون مبتلا باشد. در صورتی که شما باردار هستید و به یکی از این بیماری‌ها مبتلا هستید باید حتما در تمام طول بارداری بخصوص سه ماه آخر تحت مراقبت پزشک قرار داشته باشید. در سه ماه آخر بارداری تغییرات بدن مادر کاملا قابل مشاهده است و رشد جنین کامل‌تر می‌شود. در سه ماه آخر به علت رشد جنین و بزرگ شدن شکم، لگن و اضافه شدن وزن، مادر باردار در خوابیدن، استراحت، حتی راه رفتن و سایر وظایف خود با مشکل مواجه شده و برایش دشوار خواهد بود. از سویی در این دوره ورم بدن بخصوص در قسمت دست‌ها و پاها بیشتر قابل مشاهده است و اختلالات هورمونی باعث تغییر در خلق و خوی مادر می‌شود. همچین حساسیت سینه‌ها بیشتر می‌شود زیرا در این زمان سینه‌ها شیر دار می‌شوند. از دیگر دشواری‌های هفته‌های آخر بارداری باید به تکرر ادرار و نفس تنگی نیز اشاره کرد که در بین زنان حامله بسیار شایع است. نویسنده: داکتر معصومه پارسا

ادامه مطلب


2 سال قبل - 377 بازدید

در تمام روزها و شب‌هایی که شکنجه می‌شدم، مادر، خواهر و برادر کوچک‌ام در منزل بالا زندانی بودند و حق آمدن به پایین را نداشتند. آنچه درد مرا بیشتر می‌کرد نوع شکنجه‌ای بود که مادرم  با آن مواجه بود. پدرم بعد از بیرون کردن من از خانه، مقابل چشمان برادر و خواهر کوچک‌ام به مادرم تجاوز می‌کرد و تا می‌توانست خشمش را با رابطه‌ی جنسی همراه با خشونت، تخلیه می‌کرد. به گونه‌ای که آثار کبودی، زخم و مهمتر چاپ انگشت‌های پدرم روی تمام تن مادرم روزها باقی می‌ماند. می‌دیدم که مادرم با هر بار تجاوز و شکنجه‌ی جنسی‌ای که تجربه می‌کرد چقدر رنجور و افسرده‌تر می‌شد. هنگامی که زخم‌های تن او را می‌دیدم بی‌صدا گریه می‌کردم. گریه‌های من تنها برای مادرم نبود زیرا خواهر و برادر کوچک‌ام شاهد این ماجرا بودند و اینکه با چه آسیب‌های روحی و روانی بزرگ می‌شدند فقط خدا می‌تواند درک کند. بعد از مدتی وقتی بیرون کردن من از خانه برای پدرم یکنواخت شد، شروع به حبس کردن من در حمام کرد. پدرم می‌گفت: «وقتی من در خانه نیستم تو خانه‌ی همسایه می‌روی یا پیش دوست پسرت می‌روی و با او همبستر می‌شوی.» حرف‌های پدرم همیشه برایم مملو از درد بود. گاهی از حرف‌هایش حالت تهوع به من دست می‌داد. او با همین تصوراتی که نسبت به من داشت مانع بیرون شدن من از خانه می‌شد. و برای اطمینان خاطرش مرا در حمام زندانی می‌کرد و دروازه‌ی آن را از پشت قفل می‌کرد. در آن حمام قدیمی و نمور تا دو سه روز آن هم بدون آب و غذا زندانی می‌شدم و هیچ کسی حق نداشت به من کوچکترین کمکی کند. در یکی از آن روزهایی که در حمام زندانی بودم، همسایه‌ی طبقه پایینی ما که بعد از سه روز از مهمانی برگشته بود و خانمش شاید می‌خواست حمام کند، متوجه قفل دروازه‌ی حمام شد و چون قفل باز بود سعی کرد دروازه‌ی حمام را باز کند. ساختمان خانه‌ی ما یک حمام داشت و ما و همسایه‌مان به گونه‌ی مشترک ازآن استفاده می‌کردیم. خانم همسایه‌ی ما هنگامی که دروازه‌ی حمام را باز کرد متوجه من شد. تعجب از تمام اجزای صورتش می‌بارید. چشمانش گرد شده بود و دستش را روی دهانش گذاشته بود. من در آن لحظه به سختی از جایم بلند شدم و هنوز به دروازه‌ی حمام نرسیده بودم که دنیا دور سرم چرخید و تاریکی بود که اطرافم را دربرگرفت و جز افتادنم بر زمین دیگر چیزی نفهمیدم. هنگامی که به هوش آمدم، متوجه شدم که در خانه‌ی همسیایه مان هستم و خانم همسایه‌ی مان با گیلاس آبی که در دست داشت بالای سر من بود و از من پرسید که حالت خوب است؟ در جوابش فقط سری تکان دادم زیرا نه توان بیان واژه‌ای را داشتم ونه چیزی برای گفتن. تمام آنچه مغزم فرمان داد این بود که سریع از جایم بلند شوم و به طبقه‌ی بالا، خانه‌ی خودمان؛ جایی که مادر، خواهر و برادرم در آنجا زندانی بودند و اجازه‌ی پایین آمدن را نداشتند، بروم. غذایی نخورده بودم، اغلب از بس شکنجه می‌شدم یادم می‌رفت که گرسنگی چقدر بر من فشار می‌آورد و چقدر سلامتی‌ام با خطر مواجه می‌شود. دیگر این چیزها برایم اهمیت نداشت فقط می‌خواستم زنده بمانم. چند روز بود که به مکتب نرفته بودم. بنا یونیفرم مکتب‌ام را گرفتم و بدون آنکه آن را بپوشم از خانه بیرون شدم. این‌که چگونه خودم را به مکتب رساندم اصلا یادم نیست. وقتی استادانم مرا با آن سر و شکل دیدند تعجب کردند. هر چه سوال کردند که چرا با این سر و وضع به مکتب آمده‌ای و چه اتفاقی افتاده است؟ پاسخی در برابر پرسش‌های‌شان نداشتم. در حقیقت نمی‌توانستم بگویم. آن لحظه شوکه بودم و آنقدر ناگفته‌ها در دلم تلنبار شده بود که اگر هم می‌خواستم بگویم باید ساعت‌ها حرف می‌زدم. ولی هرگز دوست نداشتم اطرافیانم بفهمند که چقدر زندگی غریبانه و سختی دارم. درهرحال دوست داشتم فردی با شخصیت قوی و محکم به نظر برسم. کمی که حالم بهتر شد به یکی از کلاس‌های خالی رفتم. لباس‌های کثیف‌ام را با یونیفرم مکتب‌ام عوض کردم و به صنف درسی‌مان رفتم. مکتب تنها جایی بود که می‌توانستم مدتی از تمام زجرهایی که در خانه انتظارم را می‌کشیدند دور باشم و لحظه‌ای بدور ازتمام آن‌ها درس بخوانم و به آینده‌‌ی مبهم‌ام نیندیشم. هنگامی که از مکتب به خانه برگشتم، پدرم بشدت عصبانی بود. از من پرسید که چرا از خانه خارج شدم. گفتم مکتب رفته بودم چون چند روز متواتر نرفته بودم. قبول نمی‌کرد. می‌گفت تو مکتب نرفتی و مانند مادرهرزه‌ات با مرد همسایه خوابیدی و زنا کردی. این حرف همیشگی‌اش بود. همیشه مرا به چشم یک دختر بدکاره و هرزه می‌دید. او در حرف زدن در مورد من هیچ گونه عفت کلامی را رعایت نمی‌کرد. برایش هرچه توضیح دادم، قسم خوردم که مکتب رفتم و پس خانه آمدم، فایده‌ای نداشت. دست مرا گرفت و با خود به طبقه‌ی بالا برد و تا خود شب مرا لت و کوب کرد. تلاش کردم دست‌هایم را سپر خودم بسازم تا بتوانم ضربه‌ها را با دست‌هایم مهار کنم. ضربات پدرم اما تمامی نداشت. من کم کم توانم تحلیل رفت و در نهایت تسلیم ضربات پدرم شدم و بی حال نقش زمین شدم. بدنم از زور ضربه‌های پدرم سیاه و کبود شده بود. یادم می‌آید هنوز کبودی و جای زخم‌های قبلی‌ام ترمیم نمی‌یافت که او مجددا مرا لت و کوب می‌کرد. اگر به همین اکتفا می‌کرد من از او ممنون می‌شدم ولی نیمه‌های همان شب مرا از خانه بیرون کرد. از من التماس و زاری کردن اما طبق معمول پدرم گوش شنوا نداشت و آن فکری را که خودش باورداشت، درست می‌پنداشت و قبول می‌کرد. از موهایم گرفت و مرا به داخل کوچه پرت کرد. هشدار داد که نه داخل خانه بیا و نه جای دیگری برو و تاکید کرد که از جایت تکان نخوری. داخل کوچه میان آن همه تاریکی حس کردم چند تا سگ ولگرد در اطرافم پرسه می‌زنند. از ترس اینکه مبادا به من حمله کنند، دستم را جلوی دهانم گرفتم تا مبادا صدایم را بشوند و به سمت من حمله کنند. این زجرها و شکنجه‌ها حدود دو سال طول کشید وتقریبا شکنجه‌ای نبود که من تجربه نکرده باشم. در این مدت، روز‌هایی که می‌توانستم به مکتب بروم، روز‌های خوش من بودند. حداقل لحظاتی می‎‌توانستم بدور از قفس ساخته‌ی دست پدرم، نفس بکشم. اکثر مواقع دعا می‌کردم ساعت‌های درسی دیرتر بگذرند تا من زمان بیشتری را در مکتب بمانم. گاهی روز‌ها مادربزرگم در راه مکتب می‌آمد و احوال من و بقیه را جویا می‌شد. با اینکه همیشه همه چیز را آنگونه تعریف می‌کردم که در مورد ما نگران نشود و از اذیت و آزار پدرم چیزی نمی‌گفتم ولی او با دلواپسی زیاد مقداری نان و غذا می‌داد که به خواهر و برادر کوچک‌ام ببرم و گوشه‌ا‌ی دور از چشم پدرم پنهان کنم. گرسنگی‌های چند روزه و شکنجه‎‌های دایمی خلاصه هر چه که بود باعث شده بود که در اکثر مواقع حالت تهوع داشته باشم. معمولا غذا نمی‌خوردم. گاهی هم که چیزی برای خوردن میسر می‌شد نه آنقدر کافی بود و نه آنقدر صحی و سالم. از سویی کم خون بودم و کمبود انرژی و فشار پایین سبب شده بود که اکثرا سرگیجه با من همراه باشد. اما حتی فکرش را نمی‌کردم که ممکن است بقیه به من شک کنند و این احتمال را بدهند که این حالات من بخاطر چیزی دیگری باشد. نویسنده: طیبه مهدیار بازنویسنده: علیزاده

ادامه مطلب


2 سال قبل - 234 بازدید

منابع محلی از ولایت کاپیسا می‌گویند که در طی چند روز گذشته دو زن در ولسوالی «حصه‌‌اول کوهستان» ولایت کاپیسا از سوی شوهران‌شان‌ به‌شکل خیلی فجیع به قتل رسیده‌اند. منبع در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که رویداد اول حوالی ساعت ۱۱:۰۰ قبل‌ازظهر روز (جمعه، ۲۱ میزان) در روستای «غفارخیل» از مربوطات ولسوالی حصه‌اول کوهستان ولایت کاپیسا رخ داده است. منبع تاکید کرد که زنی به‌نام «مسکا» از سوی شوهرش با شلیک گلوله‌ی کلاشنیکف به قتل رسیده است. طبق معلومات منبع، رویداد دوم نیز روز (شنبه، ۲۲ میزان) در روستای «غفارخیل» از مربوطات ولسوالی حصه‌اول کوهستان کاپیسا رخ داده است. منبع تاکید کرد که در این رویداد مردی همسرش را با شلیک تفنگ شکاری به قتل رسانده است. منبع گفت که دلیل و انگیز‌ه‌ی هردو مورد قتل خشونت‌ خانوادگی بوده است. قتل‌های مرموز، به‌ویژه قتل مرموز زنان در این اواخر در شماری از ولایت‌های کشور افزایش یافته است. بیماری‌های روانی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 497 بازدید

دیدبان حقوق‌بشر به اخراج مهاجرین افغانستانی از پاکستان واکنش نشان داده و می‌گوید که اخراج بیش از میلیون مهاجر و پناه‌جوی افغان از پاکستان، آنان را در معرض آزار و اذیت حکومت سرپرست قرار می‌دهد. این نهاد به نقل از پتریشیا گاسمن، مدیر بخش آسیا سازمان دیدبان حقوق‌بشر گفته است: «افغان‌ها در پاکستان مدت‌ها است که همانند یک توپ سیاسی بین دو کشور پاس داده می‌شوند.» گاسمن تصریح کرد: «در حالی‌که کشورها از اسکان مجدد پناه‌جویان افغانستان پا پس می‌کشند و سازمان ملل از تصمیم دولت پاکستان غافل‌گیر شده است، افغان‌ها با خطر بازگشت به کشورشان برای مواجهه با آزار و اذیت حکومت فعلی و یک بحران انسانی روبه‌رو هستند.» در ادامه آمده است که بسیاری از پناه‌جویان افغانستان در پاکستان درخواست پناهندگی به کشورهای آمریکا، آلمان و کانادا داده‌اند و تا اکنون ۲۰۰ هزار نفر آنان منتقل شده‌اند، بقیه در بلاتکلیفی بسر می‌برند. این نهاد تصریح کرد که زنان و دختران افغانستان با موانع بیشتری برای دریافت پناهندگی مواجه هستند، زیرا کشورها اغلب همکاران اهل افغانستان را می‌پذیرند که اکثر آنان مردان هستند. این نهاد به مهلت تعیین‌شده از سوی پاکستان برای پناه‌جویان و تهدید آن‌ها به اخراج اجباری پس از پایان این مهلت، اشاره کرده و تاکید کرد که این تهدید «در زمان خطرناکی» صورت می‌گیرد. دیدبان حقوق‌‌بشر افزود که در حال حاضر وضعیت حقوق بشر در افغانستان زیر کنترل حکومت فعلی بدتر شده و این دولت حقوق زنان، از جمله حق کار، تحصیل، دسترسی به مراقبت‌های صحی و آزادی رفت‌و‌آمد آنان را نقض کرده است. در گزارش آمده است که در میان پناه‌جویان افغانستان در پاکستان فعالان حقوق زن نیز هستند که پس از شکنجه توسط حکومت فعلی مجبور به فرار شده‌اند. براساس معلومات این نهاد افغانستان در حال حاضر در یک بحران انسانی و اقتصادی قرار دارد که بیش از نیمی از جمعیت آن را به طرز خطرناکی در ناامنی غذایی قرار داده، زنانی را که سرپرست خانواده‌ها هستند متضرر کرده و سطح سوءتغذیه در میان کودکان را افزایش داده است. این نهاد از این کشورها خواسته است که به وعده‌ی خود برای اسکان پناه‌جویان در معرض خطر عمل کنند. بر اساس آمار کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، ۳.۷ میلیون مهاجر و پناه‌جوی اهل افغانستان در پاکستان بسر می‌برند که ۷۰۰ هزار نفر آنان پس از تسلط حکومت سرپرست به آن کشور رفته‌اند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 207 بازدید

پاپ فرانسیس، رهبر مسیحیان کاتولیک از جهان خواسته که برای آسیب‌دیدگان زلزله‌های اخیر ولایت هرات کمک بفرستند. پاپ فرانسیس نیز به زلزله‌های ویرانگر در هرات واکنش نشان داده و گفت: «همه نیکوکاران جهان به زلزله‌زدگان ولایت هرات کمک‌کنند.» رهبر کاتولیک‌های جهان تاکید: «بیایید با روحیه برادری در کاهش رنج مردم و حمایت از بازسازی لازم سهم بگیریم.» این در حالی است که در زمین‌لرزه‌ی به بزرگی ۶.۳ ریشتر در پانزدهم میزان در هرات، بیش از ۲۶۰۰ نفر کشته و همچنان بیش از دو هزار زخمی شدند.پس لرزه‌های این زلزله مرگبار نیز ادامه دارد. در همین حال، سازمان ملل گفته که زمین‌لرزه‌های هرات دست‌کم به ۱۷ هزار نفر صدمه زده است. پیش‌تر استفان دوجاریک؛ سخنگوی دبیرکل سازمان ملل در مورد تاخیر در ارسال کمک‌ها به زلزله‌زدگان هرات، گفت که این سازمان با کمبود منابع مالی برای کمک‌های بشردوستانه رو‌به‌روست.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 231 بازدید

در ادامه واکنش‌ها به حمله انتحاری در مسجد شیعیان در شهر پلخمری، مرکز ولایت بغلان، ریچارد بنت، گزارش‌گر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان گفته است که پاسخ‌گویی برای شیعیان یک امر‌ مورد نیاز است. آقای بنت روز (جمعه، ۲۱میزان) با محکوم کردن این حمله در صفحه کاربری ایکس خود نوشته است: «پیش‌گیری، حفاظت و پاسخ‌گویی برای جمعیت شیعه افغانستان که همواره مورد هدف قرار می گیرند، یک امر‌ مورد نیاز است.» او تاکید کرد: «من حمله امروز را که منجر به کُشته‌شدن ده ها نمازگزار شیعه در مسجدی در پلخمری، مرکز ولایت بغلان شد و گروه داعش مسوولیت آن را بر عهده گرفت، محکوم می‌کنم.» قابل ذکر است که مسوولیت حمله انتحاری امروز در مسجد شیعیان «امام زمان» در ولایت بغلان را داعش برعهده گرفته است. این در حالی است که مکان‌‌های مذهبی و مرکز‌های عمومی هزاره‌ها و اهل تشییع افغانستان در سال‌های اخیر هدف حمله‌های مرگ‌بار انفجاری قرار گرفته است. این حمله‌ها با تسلط دوباره حکومت فعلی بر افغانستان در جریان دو سال گذشته کماکان ادامه دارد و اکثراً گروه داعش مسوولیت برخی از این حمله‌ها را بر عهده گرفته است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 270 بازدید

آموزش و پرورش افغانستان در تاریخ جنگ‌زده‌ی چهل و اندی سال اخیر این کشور همان عروسک خیمه شب بازی‌ای بوده که طی دوره‌های متفاوت، قدرت‌هایی چون حکومت فعلی همواره از آن به عنوان سنگری سیاسی علیه مخالفان‌شان استفاده کرده‌اند. سنگری که به قیمت ازبین رفتن سرنوشت میلیون‌ها انسان تمام شد تا حیات فعالیت‌های ضد بشری عده‌ای محدود، حفظ شود. تاریخچه‌ی ننگین ایدئولوژی کردن آموزش و پرورش افغانستان طولانی است. ننگی که چون مهر همواره بر پیشانی نظام آموزش و پرورش کوبیده شده و از آن چون برده‌ای برای پیش برد اهداف شخصی استفاده صورت گرفته است. حکومت فعلی افغانستان نخستین بارش نیست که با آموزش و پرورش بخصوص آموزش زنان و دختران سر ستیز برداشته است‌، این حکومت در نخستین دور حاکمیتش در افغانستان؛ از تمام توان خود برای نابودی نظام آموزش و پرورش و تلاش برای پایه‌گذاری مدارس جهادی بهره گرفت. آن زمان نیز پس از وضع محدودیت‌های گسترده بر آموزش و پرورش، زنان و دختران را از رفتن به مکتب منع کرد. اعضای حکومت در آن زمان وعده دادند که مکاتب را باز خواهند کرد. طی پنج سال حاکمیت آن‌ها اما وعده‌ی بازگشایی مکاتب هرگز تحقق نیافت. وعده‌ای که پس از اشغال دوباره‌ی افغانستان طی دو سال گذشته نیز تکرار شد و تاکنون تحقق نیافته است. حکومت فعلی در دهه ۱۹۹۰ با تاسیس مدارس جهادی توانست در دوره‌ی نخست حاکمیت خود از آن بهره‌ی فروانی ببرد. این مدارس جهادی حتی پس از روی کار آمدن جمهوریت و نظام دموکراسی هر چند با تعدادی معدود اما دست و پا شکسته در حوالی کشور به حیاتش ادامه داد. مدارس جهادی‌ای که چون رحمی‌، نفوذی‌های پرورش یافته‌ی ایدئولوژی حکومت فعلی را در خود پنهان نگه داشت و زمینه‌ی حفظ ده‌ها جنگجویی را فراهم کرد که منتظر فرصت بودند. این فرصت در نهایت فراهم شد و آنان با تمام قدرت جمهوریت، پیکر آزادی‌های انسانی و مدنیت نوپای افغانستان را نابود ساختند. حکومت فعلی هرگز طعم شیرین تاسیس مدارس جهادی و بهره‌های بشماری را که از طریق آن حاصل کرده بود فراموش نکرده بود. بهره‌ای که این گروه را واداشت تا این بار با قدرت بیشتر دست به تاسیس مدارس جهادی زند. مسیری که از طریق آن می‌توانند با سرعت بالا به تولید نیروی جنگی آماده‌ی مرگ بپردازند تا از یک سو این نیروها با بازتولید خشونت، پایه‌های نظام فعلی‌‌شان را حفظ و از سوی دیگر اشتباهات دوره‌ی قبلی را جبران کنند. وزارت آموزش و پرورش حکومت فعلی طرح تاسیس مدارس جهادی را درست در ماه ثور سال گذشته اعلام کرد این وزارت گفته بود تصمیم دارد تا در مرکز هر ولایت یک دارالعلوم بزرگ با ظرفیت هزار نفر و در هر ولسوالی سه تا ۱۰ مدرسه‌ی جهادی کوچک تاسیس کند. طرحی که به شدت مورد توجه ویژه‌ی رهبر این حکومت هبت الله آخوند زاده، قرار گرفت. او با منظوری ۱۰۰ هزار بست شغلی برای این مدارس، طرح تاسیس این مراکز را بیش از گذشته در محراق توجه قرار داد و اینگونه گسترش مدارس جهادی در سراسر کشور کلید خورد. افزایش پنج برابری مدارس جهادی از زمان اعلام طرح تاسیس مدارس جهادی از سوی وزارت معارف حکومت فعلی تا کنون سنگ تهداب مدارس جهادی در چندین ولایت از جمله  فاریاب، پنجشیر، نورستان و ولسوالی‌های پغمان و ده سبز کابل و دیگر بخش‌های افغانستان گذاشته شده و به سرعت هزاران دانش‌آموز را نیز جذب کرده اند. آمار ارائه شده از سوی ریاست مدارس و دارالحفاظ‌های وزارت معارف حکومت فعلی که با رسانه بی بی سی شریک شده نشان می‌دهد که شمار مدارس جهادی رسمی در این دو سال «پنج برابر» مدارس جهادی رسمی تمام دو دهه اخیر در افغانستان رسیده است. بر اساس آمار این ریاست که حدود یک و نیم ماه قبل ارائه شده در مجموع در افغانستان ۶۸۳۰ مدرسه جهادی رسمی وجود دارد. این آمار رو به افزایش است. عبدالرزاق صدیق، رئیس این ریاست گفته که از این تعداد ۱۲۱۲ مدرسه از زمان جمهوریت وجود داشته و ۵۶۱۸ مدرسه در دو سال حاکمیت حکومت فعلی رسمی شده‌است. آقای صدیق در باره دلیل رشد مدارس جهادی گفته که: «جامعه افغانستان یک جامعه مذهبی است و هر فرد معلومات مرتبط به دین و مذهب را نظر به ضرورت در سطح ابتدایی و عالی ضرورت دارد. به همین دلیل مدارس دینی در افغانستان رشد داده می‌شود.» به باور او در جریان پنج دهه اخیر، افغانستان با اشغال نیروهای بیگانه از شرق و غرب مواجه بوده و همین طور به دلیل کشمکش‌های داخلی، تمام بخش‌ها، به ویژه مدارس جهادی از نظر کمیت و کیفیت متضرر شده‌اند. داستان تاسیس مدارس جهادی اما به سادگی گفته‌های آقای صدیق نیست؛ این داستان سر طولانی دارد و قراراست پرونده‌های بیشماری از جنایات بشری را آغاز کند. بهره جویی از دین حکومت فعلی به خوبی از لایه‌های آسیب پذیرجامعه افغانستان آگاه است. آنان نمی‌خواستند اشتباهات دوره‌ی قبلی را تکرار کنند. طی ۲۰ سال جمهوریت فرصت کافی داشتند تا با چگونگی مدیریت افکار عمومی افغانستان آشنا شوند. این گروه اگرچه در ظاهر بدوی و جنگجو به نظر می‌رسد اما این ظاهر کار است و در باطن، اتاق فکر این گروه در آن سوی مرز‌های افغانستان از جمله در کشور پاکستان قرار دارد. آنجاست که تصامیم با دقت فراوان گرفته و به جنگجوهای این سوی پرده که در انظارعمومی قرار دارند، جهت اجرا ابلاغ می‌شود. اعضای تصمیم گیرنده‌ی این گروه به خوبی با نقاط ضعف و قوت جامعه افغانستان آگاه اند و خوب می‌دانند که از چه دری وارد شوند تا به هدف خود برسند. مولوی صافی ریاض، آگاه امورسیاسی در هرات می‌گوید بزرگترین و قوی ترین بازوی قدرت حکومت فعلی همین مدارس جهادی‌ در پاکستان است که آنان را از منابع انسانی تامین می‌کند و طی این مدت بشدت مورد حمایت قرار گرفته است. او بر این باور است که این گروه خوب می‌داند که نیاز به منابع انسانی دارد و پرورش یافته‌های آنان اگرچه تعداد شان کم نیست اما نمی‌تواند حریف کل جمعیت افغانستان باشد. از سویی اگر آنان بخواهند کل جوانان افغانستان را به آن سوی مرز پاکستان انتقال داده و تحت آموزش قرار دهند یقینا با موج عظیمی از مخالفت‌ها مواجه خواهند شد بنا آنان تصمیم گرفتند بجای انتقال جوانان افغانستان در پاکستان، پاکستان را به افغانستان بیاورند تا همزمان بتوانند کل این کشور را بدون مخالفت مدیریت کنند. مولوی ریاض تاکید می‌کند: «سران این گروه به خوبی می‌دانستند که ۹۹ درصد جمعیت افغانستان مسلمان هست و هیچ راهی بهتر از دین نمی‌تواند آنان  را به هدف شان برساند. لذا تصمیم گرفتند با برپایی چنین مدارس، به سادگی جذب نیرو کرده و برای هر نبردی از آن‌ها استفاده کنند.» از مدارس دیوبندی تا تولید نیروی جنگی آماده‌ی مرگ _ جذب داوطلب برای آموزش در مدارس جهادی هرچند با حیله‌‌ی زیرکانه و با پوشش دینی، اما آسان نبود. اعضای حکومت فعلی با درک این شرایط شروع به ازبین بردن برخی زیرساخت‌های موجود کردند تا مردم را به شکلی وادار سازند فرزندان شان را به مدارس جهادی بفرستند. آن‌ها در نخست تلاش کردند ارزش آموزش در مکاتب را ناچیز معرفی کنند و به مردم این ذهنیت را دهند که هیچ علمی بهتر از علم دین نیست. ذهنیتی که به باور مولوی ریاض اساس مدارس دیوبندی پاکستان را تشکیل می‌دهد. مدارسی که تمام اعضای حکومت فعلی دست پرورده‌ی آن است. مولوی ریاض می‌گوید: «مدارس دیوبندی جایی که ذهن را شستشو داده و با استفاده از علم فقه، طلبه را یک چنگجو تربیت می‌کند. چندین نسل است که این کار در پاکستان انجام می‌شود. از دل این مدارس طلبه‌هایی سر در می‌آورند که یا سلاح در دست گرفته به صفوف جنگ می‌پیوندند و یا مخرب‌تر از آن به تبلیغ افراطی اسلام و فقه مشغول می‌شوند.» او می‌افزاید نزد اعضای حکومت سرپرست یک علم مفید وجود دارد که آن هم علم دین است. آن‌ها فلسفه، ریاضیات، هنر و سایر علوم تجربی را قبول ندارند. به باور آنان اگر فردی جدا از علم دین، علم دیگری را آموخته باشد، علم‌اش بی فایده است. عقاید آن‌ها بر این است که تنها علمی که در دنیا و آخرت می‌تواند فرد را نجات دهد علم دین است. به همین دلیل در بحث حدیث، تفسیر و فقه خیلی تلاش می‌کنند. هم اکنون دانش‌آموزان در مدارس جهادی علوم دینی را با قرائتی که مورد تایید اعضای حکومت سرپرست قبول دارد، می‌خوانند. این آگاه امور سیاسی تاکید می‌کند که ارشد‌ترین مقام‌های حکومت سرپرست در مدارس حقانی در پاکستان درس خوانده اند. این مدرسه از باقی مدارس این گروه در پاکستان تندروترعمل می‌کند و به شکل بسیار جدی به بحث جهاد می‌پردازد. _ آنچه این گروه را خاص ساخته نحوه‌ی آموزش و عملکرد بعد از آن است. آن‌ها به این باورند که انسان نیاز نیست زیاد درس بخواند بلکه اندکی درس بخواند و به آن عمل کنند، کافی است. امری که از این گروه یک حرکت عملگرا ساخته است. اگر به ساختار عزل و نصب‌های حکومت فعلی نگریسته شود کاملا مشخص می‌شود که اعضای این گروه به علم بسیار باوری ندارند. به این دلیل افرادی که در راس ادارات دولتی گماشته شدند افراد کم سواد اما متعهد به عقاید حکومت سرپرست اند. _ کم ارزش سازی آموزش در مکاتب تنها به اینجا پایان نمی‌یابد؛ زیرا آنان با منع دختران و زنان از آموزش در مکاتب و پس از آن مسدود کردن دانشگاه‌ها به روی دختران گام بزرگتری را برداشته و افکار عمومی را بیشتر به مدارس جهادی متمرکز ساختند. این بستر سازی با رسمی کردن تمام مدارس جهادی گذشته در سراسر کشور و تاسیس مدارس جدید ادامه یافت. تجهیز و استخدام ده‌ها معلم پاکستانی و طلبه‌هایی که با ایدئولوژی این گروه تربیت شدند به عنوان استاد در این مدارس گام های بعدی این گروه بود. _ یاسین قاری زاده، جامعه شناس، می‌گوید اعضای حکومت فعلی به خوبی می‌دانند که علما در جامعه از چه جایگاهی برخوردارند و چگونه به راحتی می‌توانند افکار عمومی را سمت و سو دهند. این گروه با درک این موضوع برای پذیرش مدارس جهادی از سوی مردم بشدت از آن‌‌ها استفاده کردند. _ وزارت آموزش و پرورش حکومت فعلی در مراحل بعدی شروع به آوردن تغییرات در نصاب مکاتب کرد و نه تنها برخی از مضامین را حذف و جای واژه‌ها تغییر یافت که این محدودیت‌ها در نحوه‌ی پوشش دانش‌آموزان مکاتب نیز بازتاپ یافت. اعضای حکومت از هر فرصتی استفاده کردند تا به مردم بقبولانند که مدارس و مکاتب یکی هستند و هیچ تفاوتی ندارد و اگر فرزندان شان به هر کدام این دو مرکز درس بخوانند نتیجه یکی خواهد بود. آنان حتی حیله‌گرانه‌تر وارد میدان شده و به دختران اجازه دادند تا در مدارس درس بخوانند اما در مکاتب نه. زیرا آنان می‌دانند که خانواده‌ها در مورد بی‌سوادی دختران شان در نهایت به ستوه می‌آیند و آنان را در صورت مسدود بودن مکاتب، به مدارس جهادی می‌فرستند. _ شاید مهمترین بخش ماجرا این نکته باشد که اعضای حکومت فعلی همواره از نفوس شیعیان در افغانستان واهمه داشتند. اتاق فکر حکومت فعلی در نخست همان اقدام دوره‌ی قبلی را تکرار کرد. آنان مذهب شیعه را از تمام فعالیت‌های حقوقی، مکاتب و امور روزانه حذف کردند. برای آنان این کافی نبود زیرا آنان می‌دانند در صورتی که مجبور به ترک کشور شوند، این شیعیان هستند که نخست از همه از پیروی ایدئولوژی آنان سر باز می‌زنند. بنا این گروه در اقدامی دیگر سعی کردند تا با تأسیس مدارس جهادی بیشتر در مناطق شیعه نشین و تاجیک نشین، نفوذ و کنترل خود را در این مناطق گسترش دهند. برای آنان، این مناطق به عنوان مناطقی استراتژیک برای کنترل کامل افغانستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دورنمای معارف افغانستان در سایه مدارس جهادی ردپایی که مدارس جهادی بر ذهن دانش‌آموز می‌گذارد مشخص است. اعضای حکومت فعلی همان دانش‌آموزانی بودند که در مکاتب دیوبندی پاکستان درس خوانده‌اند. مدارسی که اساسش بر علم فقه است و باقی علوم را بی ارزش و غیر مفید می‌داند. یاسین قاری‌زاده می‌گوید آموزش و پرورش کشوری که برابر با معیارهای جهانی نباشد آن کشور پیشرفت نمی‌کند، جامعه بین الملل آن را نمی پذیرد، استعدادها در آن کشته می‌شود، افرادی که بتوانند تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کنند، تربیت نمی‌شوند و در نهایت در خصوص افراد متخصص دست این کشور همیشه در مقابل  باقی کشورها دراز خواهد بود. این جامعه شناس شرایط فعلی را بحرانی می‌داند که افغانستان قبلا آن را تجربه کرده است. او می‌گوید در صورتی که رژیم تغییر کند و حکومت بخواهد زیرساخت‌های تخریب شده را دوباره احیا کند، نیاز به نیروی متخصص دارد. نیرویی که با علم روز مسلح باشد نه صرفا علم فقه. او تاکید می‌کند که اگر دانش‌آموزان صرفا به آموزش علوم دینی بپردازند و از باقی علوم کاربردی محروم باشند، دیگر ماشین تولید متخصص از فعالیت بازخواهد ماند و افغانستان در آینده، برای زمام امور خود نیازمند متخصصین کشورهای دیگر خواهد شد. متخصصینی که از کشورهای دیگر وارد افغانستان می‌شوند در راس امور قرار خواهند گرفت و مردم افغانستان مجددا باید از آنان اطاعت کنند. همزمان مولوی ریاض می‌گوید که حکومت فعلی طی این دو سال حکومت شان نشان داده‌اند که در راستای منابع انسانی دست شان اصلا بسته نیست و در این مدت نیروهای زیادی را در بست‌های کلیدی و وزارت‌ها جابجا کرده‌اند اما آنچه مشخص است این است که هیچ یک از این افراد متخصص نیستند. او تاکید می‌کند که در قسمت منابع انسانی برای مدارس جهادی نیز هرگز با کمبود منابع انسانی برنخواهند خورد زیرا در صورت نیاز از مدارس جهادی پاکستان نیرو وارد می‌کنند زیرا آنها در پاکستان نفوذ بسیار بالایی دارند و به راحتی می‌توانند از خانه‌ی خود چیزی را بردارند و به این کشور به مصرف برسانند. دورنمای آموزش در مدارس جهادی مشخص است؛ نیرویی که به نام طلبه و دانش‌آموز علم قرآن، تولید می‌شود اما جذب صفوف جنگی شده و تا پایان عمر در خدمت اهداف این گروه خواهد بود. هزینه‌ای که اگر صرف آموزش و پرورش اصولی و استندارد شود، می‌تواند شگوفایی کشور را در پی داشته  باشد. حکومت فعلی هم اکنون در حال نابودی مکاتب عصری و مبدل کردن آن‌ها به مدارس جهادی است. گزارش‌ها حاکی از این است که حکومت ده‌ها نهاد آموزشی از جمله لیسه‌ها و انستیتوت‌ها را به مدارس جهادی تغییر داده و دانشجویان دختر و پسر فراوانی که در این مراکز علوم نوین را می‌آموختند، از تحصیل محروم شدند. بدیهی است که با چنین رویکردی در آینده نزدیک انجینیری برای عمران و صنعت، داکتری برای تداوی و معلمی برای آموزش علوم عصری به نسل‌های آینده باقی نخواهد ماند و افغانستان به مرکز جنگجویان و جهادیون تروریستی و تکفیری تبدیل خواهد شد. گزارشگر: عاطفه علیزاده

ادامه مطلب


2 سال قبل - 180 بازدید

رسانه‌های روسی در تازه‌ترین مورد، گزارش داده‌اند که ‌خیبر عاکفی، خبرنگار اهل افغانستان و همسرش در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین اوکراین در منطقه بلگورود روسیه، به‌شدت زخم برداشته‌اند و دخترشان کشته شده است. دیمیتری کیسلف، مدیر کل گروه رسانه‌ای بین‌المللی «روسیا سگودنیا» گفته است که والدین همسر روسی عاکفی هم در این حمله کشته شده‌اند. در ادامه آمده است: «در نتیجه‌ی حمله هواپیمای بدون سرنشین اوکراینی، کارمند ما … که در بخش افغانستان اسپوتنیک کار می‌کند و همسر روسی‌اش … به شدت مجروح شدند و در مراقبت‌های ویژه هستند.» دیمیتری کیسلف تاکید کرد که همسر عاکفی والدین و دختر چهارساله‌اش را از دست داده است. او در ادامه گفته است که مقام‌ها در حال رایزنی فعال در مورد اقدامات احتمالی، از جمله تصمیم‌گیری در مورد انتقال زخمیان به مسکو هستند. این در حالی است که خبرگزاری فرانسه هم گزارش داده است که عاکفی از مدتی مشغول پوشش خبری زمین‌لرزه در هرات بود و برای دیدار با خانواده‌اش که در شهر بلگورود زندگی می‌کرد به تعطیلی رفته بود.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 330 بازدید

یازدهم اکتبر برابر است با روز جهانی دختران، این روز در تقویم سال به مناسبت آگاهی‌دهی دختران در رابطه با حقوق و نابرابری‌های اجتماعی و جنسیتی که از سویی مردان اعمال می‌شود؛ به‌نام روز جهانی دختران نام‌گذاری شده است.  هدف از نام‌گذاری این روز تحت عنوان «روز جهانی دختران»‌، تلاش و مبارزه برای دسترسی حقوق دختران، به آموزش و پرورش، تغذیه، موارد بهداشتی،‌ مبارزه با خشونت، تبعیض و ازدواج اجباری عنوان شده است. روز جهانی دختران در حالی فرا می‌رسد که زنان و دختران افغان با محدودیت‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. با روی‌کار آمدن حکومت سرپرست، زنان و دختران به چهاردیواری‌های خانه‌ها محصور شده و حق فعالیت‌های اجتماعی، آموزش، کار و آزادی از آن‌ها سلب شده است و سازمان‌های پشتیبان حقوق کودکان سازمان ملل متحد، اوضاع زنان و دختران را در افغانستان نگران‌کننده خوانده است. این نهاد تاکید می‌کنند که اگر تدابیر لازم برای رسیدگی به مشکلات و محدودیت‌های زنان و دختران در افغانستان اخذ نشود و اوضاع به شکل جاری جریان پیدا کند،  دروازه‌های مکتب به روی دختران باز نشود؛  دختران افغان به انزوایی بیشتر رانده شده و حدود دو میلیون دختر از آموزش باز خواهد ماند. سلام‌الجنبی، مسوول صندوق پشتیبانی از کودکان سازمان ملل متحد در این باره گفته است: « یونیسیف به پشتیبانی از زنان و کودکان افغانستان ادامه می‌دهد و باید دختران به حقوق شان به‌ویژه حق آموزش، کار و خدمات بهداشتی دسترسی داشته باشند که این برای افغانستان بسیار مهم است.» این در حالی است که رییس مجلس نمایندگان آمریکا نیز تأکید می‌کند که دسترسی دختران با آموزش در افغانستان مهم است. نانسی پلوسی، رییس مجلس نمایندگان آمریکا در این مورد گفته است: «ما زنان و دختران افغانستان را فراموش نخواهیم کرد. پشتیبانی و حمایت ما از آن‌ها ادامه خواهد داشت. زنان افغان به پشتیبانی ناتو آموزش یافته و تحصیل کرده‌اند و ما نمی‌گذاریم که این زحمات از بین رفته و حقوق آن‌ها پایمال شود.» با این که در دوره‌ی جمهوریت در افغانستان اکثریت متعلمان و محصلان را دختران تشکیل داده و کم‌وبیش بستر  مساعد برای رشد زنان ایجاد شده بود، این دوره خیلی زود به پایان رسیده که فرازنه عادلی، محصلی سال سوم رشته‌ جامعه‌شناسی که اکنون منع تحصیل شده، می‌گوید: « اگر چه در حکومت قبلی فساد‌های اداری، جنسیتی و اختلاس‌های بی‌مورد وجود داشت؛ ولی در دوره‌ي جمهوریت بستر اجتماع برای رشد زنان و دختران افغانستان کم‌وبیش مهیا شده بود و زنان از آزادی‌ نسبی برخوردار بود.» هم‌چنان وی می‌افزاید: « حکومت سرپرست آرزوهای دختران را به آتش کشیده است، این‌ها با سقوط‌دادن حکومت جمهوری روزگاری سیاه را بالای مردم آورده است که جبران ناپذیر است. از منع تحصیل و وضع محدودیت‌های کاری گرفته تا حجاب‌های اجباری؛ موارد است که در زندگی زنان بیش از حد تأثیر منفی گذاشته،  آن‌ها نسبت به زندگی خوب ناامید، نسبت به تلاش‌ها و دست‌یافتن به موفقیت‌های فردی بی‌انگیزه شده است و تن به ازدواج اجباری می‌دهد.» این در حالی است که صندوق حمایت از کودکان گفته است: «اگر دختران تحصیل شان را به پایان برسانند، تا سال ۲۰۳۰ از پنجاه میلیون ازدواج کودکان جلوگیری خواهد شد.» کارشناسان نیز در این رابطه می‌گویند: «ازدواج‌های اجباری پدیدآورنده‌ی خشونت‌های است که در زندگی جبران‌ناپذیر تلقی می‌شود.» روز جهانی دختر در حالی فرا می‌رسد که این قشر توسط حکومت سرپرست با وضع محدودیت‌ها خانه‌نشین شده و ملزم به رعایت حجاب‌ اجباری شده است. در این رابطه محدثه جعفری می‌گوید: « حکومت سرپرست با وضع محدودیت‌های بی‌اساس، تیشه به ریشه‌ی خود می‌زند. زیرا حجاب اجباری نمی‌تواند مانع فساد و  رشد اخلاقیات بد شود. یک شعر از مولانا است که می‌گوید: « گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر // جان من ذاتی‌ست بعضی ویژه‌گی‌های بشر.» وی در حال این شعر را خوانده و تحلیل نمود که واقعیت‌های بروز جامعه در آن نهفته است: « حکومت سرپرست هر قدر شرایط را برای بانوان و دختران تنگ بسازد، به همان اندازه مردم از این حکومت متنفر شده و این محدودیت‌ها به ضرر حکومت ختم می‌شود. ضمناً با وضع محدودیت‌ها علیه بانوان نمی‌توان به یک جامعه مرفه دست یافت؛ زیرا دختران امروز مادران فردا است و نسل نو زیر دست همین مادران تربیت شده و به جامعه تقدیم می‌شود. حجاب اجباری به هیچ وجه مانع فسادهای اخلاقی شده نمی‌تواند. مهم تفکر و رفتار انسان‌هاست. انسان‌ها به هر موضع که احساس راحتی کند به همان موضع گرایش پیدا می‌کند، اگر کسی بخواهد فساد اخلاقی انجام دهد با پوشش حجاب نیز چنین کار را انجام می‌دهد و اگر کسانی که انسان‌های خوبی است، بدون حجاب نیز انسان‌های خوب بوده و فساد اخلاقی انجام نمی‌دهد. ما به این نتیجه می‌رسیم که دلیل وضع محدودیت‌ها و حجاب‌های اجباری، ترس حکومت فعلی از بانوان افغان است.» از سویی از سال گذشته تا کنون چندین مورد خشونت علیه زنان از لت‌وکوب گرفته تا تجاوز جنسی و ازدواج‌های اجباری ثبت شده است که شگوفه جمال در این رابطه می‌گوید: « متاسفانه برخورد و رفتار مردان با زنان در افغانستان خشونت‌آمیز بوده و بارها زنان از سویی مردان لت‌وکوب شده است. مردان رفتار ناشایست را در قبال زنان در پیش گرفته و آنان را با نگاه جنس دوم می‌بیند که زنان مستحق این ظلم نیست.» خانم جمال در حالی به موضوع خشونتِ کلامی اشاره می‌کند که بعضی پسران، دختران را با بهانه‌ها و عمل‌های مختلفی مورد آزار کلامی قرار می‌دهد. وی می‌گوید: «بعضی پسران همیشه دختران را مورد آزار و اذیت کلامی قرار می‌دهد که این برای یک دختر شکننده است. من بارها با این واقعه روبرو شده‌ام و بارها از دختر بودنم اظهار پشیمانی نموده و جمله‌ی «ای‌کاش پسر می‌بودم» را با خودم تکرار نموده‌‌ام.» در ادامه وی گفت: « در افغانستان روز دختر در تقویم نام‌گذاری شده است ولی در حقیقت دختران این سرزمین روز ندارند. دختران این مرز و بوم همیشه مورد خشونت و محدودیت‌ها قرار گرفته است که حق کار، آموزش و آزادی از آن‌ها سلب شده، آنان در چهار دیواری‌های خانه‌ها محصور شده، تمام نام‌بدی‌ها و بدبختی‌ها را از چشم آن‌ها دانسته و به آن‌ها با دید جنس دوم می‌نگرد.»  از سویی یازدهم اکتبر زمانی در افغانستان فرارسیده است که افغانستان ماتم‌زده و اندوه‌ناک است. زمین‌لرزه‌ي روز شنبه ( ۱۵ میزان) در غرب افغانستان، باعث شد که شهروندان افغانستان در سوگ هم‌وطنان خود نشسته و این روز از جنب‌و‌جوش واقعی آن باز بماند و به درستی تجلیل نشود. این روز برای مردم افغانستان یک روز سیاه بوده که در این حادثه، اکثر جان‌باخته‌گان؛ زنان و کودکان است. فرشته اکبری یکی از معدود زنان کارفرما است که تا کنون شغل خود را ادامه داده و به کار خویش استوارانه تلاش می‌کند، وی می‌گوید: « با روی کار آمدن حکومت سرپرست و وضع محدودیت‌ها علیه زنان؛  اکثریت زنان خانه‌نشین شده است. اما من به این محدودیت‌ها تن نداده و کار شخصی خویش را رونق بخشیده‌ام. بناً از تمام دختران و زنان سرزمینم می‌خواهیم که در مقابل محدودیت‌ها «نه» گفته و تسلیم محدودیت‌های سلیقه‌ای نشوند.»   با این‌که روز جهانی دختران؛ یک روز بین‌المللی و یادآور پیشتبانی دختران و بالابردن سطح آگاهی آن‌ها در نابرابری‌های جنسیتی، آموزش و پرورش و... است؛ هنوز در افغانستان به عنوان یک فرهنگ جا نخورده و حقوق آنان همیشه سلب می‌شود. با وجود که آموزش یک رکن اساسی و پیش‌رفت بشریت محسوب می‌شود و با آن می‌توان تمام موارد مبهم زندگی را حل نمود؛ حکومت فعلی برای دختران افغان در این راستا سدِ ساخته‌اند که در این زودی‌ها عبور از آن ناممکن است. از سویی منع آموزش، دختران را مجبور به ازدواج‌های اجباری و زیر سن نموده که آینده مبهم را برای آنان رقم می‌زند. وضعیت کنونی جامعه افغانستان برای زنان ناگوار بوده و هنوز زنان افغانستان به حقوق‌شان نرسیده است. پایمالی حقوق، تبعیض‌های جنسیتی، خشونت‌های خانوادگی، تجاوز جنسی، لت‌وکوب آن‌ها توسط مردان و بدنگاهی‌های حکومت با وضع محدودیت‌ها در قبال آن‌ها از جمله مواردی‌ است که باعث سلب حقوق زنان شده است.

ادامه مطلب