تونی موریسون (Toni Morrison)، با نام کامل کلوئی آنتونی ووفورد موریسون، در 18 فوریهی 1931 در ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. او در سال 1953 از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شد. خانوادهی تونی موریسون خانوادهی ثروتمندی نبودند. پدر او برای تأمین هزینههای تحصیل دخترش زحمت زیادی کشید. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه هاروارد، برای مقطع فوق لیسانس، رشتهی ادبیات آمریکا را انتخاب کرد و سرانجام در این رشته فارغالتحصیل شد. تونی موریسون همچنین از چندین دانشگاه معتبر جهان دکترای افتخاری دریافت کرده است.
«تونی موریسون» در سال 1958 با معمار جامائیکایی «هارولد موریسون» ازدواج کرد؛ حاصل این ازدواج دو فرزند بود، اما رابطه آنها بیش از شش سال دوام پیدا نکرد و این دو از یکدیگر طلاق گرفتند. پس از این طلاق بود که تونی به نیویورک نقل مکان کرد و به عنوان ویراستار مشغول به کار شد.
تونی موریسون حدود 7 سال به عنوان استاد دانشگاه با دانشگاه هاروارد و سپس دانشگاه پرینستون همکاری کرد. در اوایل دههی 1960 تونی موریسون، به عنوان ویراستار، با یک انتشارات همکاری میکرد. او در آن زمان نخستین زن سیاهپوستی بود که به این سمت در انتشارات دست یافته بود.
عمدهی شهرت تونی موریسون به عنوان نویسنده در دههی 1970 و 1980 میلادی به دست آمد و آثار او با استقبال بالایی از سوی مخاطبان روبهرو شدند. تونی موریسون در آثار خود به مسئلهی آزادی بهویژه برای زنان و سیاهپوستان میپردازد. همانطور که در زندگی شخصی او نیز میتوانیم این استقلال و تلاش برای آزادی و برابری را ببینیم.
در سال 1966، بالاترین درجهی افتخاری دولت فدرال آمریکا برای دستاوردهای علوم انسانی به تونی موریسون تعلق گرفت و در سال 2012 نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری آمریکا به تونی موریسون اعطا شد. او در طول زندگی خود جوایز بیشماری را از آن خود کرد که بزرگترین آنها جایزهی نوبل ادبی در سال 1993 و جایزهی پولیتزر در سال 1988 بود.
سرانجام در 5 اوت سال 2019، تونی موریسون در حالی که 88 سال داشت در یک مرکز پزشکی در آمریکا به دلیل بیماری درگذشت.
همانطور که در بخش زندگینامهی تونی موریسون اشاره کردیم، او نویسندهای پرافتخار بود و توانست جوایز بسیاری را از آن خود کند. این مسئله ارائهی فهرستی از بهترین کتابهای تونی موریسون را با دشواری روبهرو میکند، چرا که هر یک از آثار او به نحوی بهترین کتاب تونی موریسون محسوب میشود. با این حال، در ادامه تعدادی از بهترین کتابهای تونی موریسون را معرفی کردهایم:
کتاب دلبند یکی از بهترین کتابهای تونی موریسون است. این کتاب داستانی از تاریخ بردگی و رنجهایی است که در حق سیاهپوستان در طول تاریخ روا داشته شده است. این کتاب نقش پررنگی در شناساندن تونی موریسون به مخاطبان و اهدای جوایزی همچون نوبل ادبی و جایزهی پولیتزر به او داشت. او در این کتاب داستانی قدیمی را با زبانی جدید و به شیوهای تازه بازسازی کرده است.
کتاب خانه اثر شناختهشدهی دیگری از تونی موریسون است. در این کتاب، از زاویه دید یک آمریکایی آفریقاییتبار در اوایل دههی 1950 با چالشهای زندگی به عنوان یک سیاهپوست آشنا میشویم. شخصیت اصلی این کتاب پس از جنگ کره به کشورش بازگشته است و مشاهدات خود را از وقایعی که با آنها روبهرو شده و همچنین آیندهی نامعلومی که به عنوان یک سیاهپوست پیش روی اوست روایت میکند. این کتاب دهمین رمان تونی موریسون است.
کتاب خدا به کودک کمک کند، آخرین اثر تونی موریسون است. این کتاب به روایت زندگی یک زن از کودکی تا بزرگسالی میپردازد. در این کتاب، مفاهیم عمیقی مطرح میشود و نویسنده سؤالات سختی را پیش روی مخاطبان میگذارد، سؤالاتی مانند اینکه درد و رنج دوران کودکی چگونه بر زندگی دوران بزرگسالی تأثیر میگذارد و یک کودک بیگناه چه نقشی در حوادث پیرامون خود دارد. تونی موریسون در این کتاب با شیوهای جدید به سراغ موضوعات همیشگی موردعلاقهاش، یعنی مسئلهی زنان و برابری، میرود.
کتاب بهشت یکی دیگر از بهترین رمانهای تونی موریسون است. این کتاب که در سال 1999 منتشر شد، دربارهی یکی از ایالتهای آمریکا به نام اوکلاهاما است. منطقهای سیاهپوستنشین و پرخشونت که در آن مردها حرف اول و آخر را میزنند. اما درست کمی آنطرفتر روستایی وجود دارد که مردم آن در عدالت و آزادی زندگی میکنند و به بهشت میماند.
کتاب نژاد، اثر دیگری از تونی موریسون است. این کتاب در واقع مجموعهای از برترین آثار تونی موریسون با موضوع نژادپرستی و بردهداری در طول تاریخ آمریکاست. تونی موریسون در این کتاب نیز مانند سایر آثارش تلاش میکند آثار و تبعات نژادپرستی و ریشههای آن را روایت کند. با خواندن این کتاب، با عقاید اصلی و پایهای تونی موریسون، به عنوان یک زن سیاهپوست و یک نویسندهی موفق، آشنا میشویم. بخشهایی از کتابهای سرود سلیمان، آبیترین چشم، دلبند و… در این کتاب گردآوری شده است.
وقتی آثار تونی موریسون را مطالعه میکنیم، در نگاه اول به یک نقد اجتماعی میمانند. تونی موریسون در آثارش میخواهد از ظرفیتهای رمان برای مستندنگاری و مشاهدهگری اجتماعی استفاده کند و قدرت رمان و ادبیات را در شکل دادن به عقاید و باورها به همگان ثابت کند. او با شجاعت به سراغ موضوعات حساس و پرچالش میرود و در این مسیر از هیچ چیز نمیهراسد.
تونی موریسون موضوعی را برای اغلب آثارش انتخاب کرده که خودش نیز در طول زندگی با آن روبهرو بوده است و آن مسئلهی نژاد پرستی و تبعیض جنسیتی و نژادی است. تونی موریسون برای بیان اعتقاداتش، فضایی حماسی خلق میکند که در آن شخصیتهای متفاوت به بیان دیالوگهایی زنده و درخشان میپردازند. اثر تلاش برای آزادی و به دست آوردن برابری را میتوانیم در زندگی شخصی تونی موریسون نیز ببینیم. چنانکه او نخستین زن سیاهپوستی بود که با کرسیای به نام خود در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت، و همچنین او اولین زن سیاهپوستی است که جایزهی نوبل ادبی را از آن خود کرد.
تونی موریسون با زندگی و آثار خود توانست نگرش همهی مردم جهان را نسبت به مسئلهی سیاهپوستان به چالش بکشد. اگرچه ممکن است موضوع نژادپرستی و بردهداری به نظر برخی از ما موضوعی تکراری بیاید، تونی موریسون با هوشمندی تمام از زبانی جدید برای بیان این موضوعات استفاده میکند و مخاطب را با نگاهی آشنا میکند که تا پیش از این در سایر آثار با موضوع مشابه وجود نداشته است. در واقع، تونی موریسون از کتابهایش به عنوان تریبون و سکویی برای بیان عقایدی که به آنها باور دارد، استفاده کرده است.
از تونی موریسون 11 رمان، پنج کتاب کودک، دو نمایشنامه و یک اپرا منتشر شده است. اولین رمان او آبیترین چشم بود که در سال 1970 میلادی منتشر شد. اما او بیشتر با کتاب سرود سلیمان در بین مخاطبانش شناخته میشود. در بین آثار تونی موریسون، کتاب دلبند او برندهی جایزهی پولیتزر شده است.
نویسنده: قدسیه امینی