زنان نقاشانِ خوبی برای ترسیم یک زندگی موفقیت‌آمیز

1 سال قبل
زمان مطالعه 5 دقیقه

نمی‌فهمی تو که دختر چی هستند

معــمای ازین دفتـــر چی هستند

شاعر؟

زنان افغانستانی، زنان هستند که در مسیر تاریخ همواره حماسه آفریده است، فرزند معلم و میهن‌دوست را تقدیم جامعه نموده است، این زنان قهرمانانی است که برای همیشه در دل تاریخ جاویدان خواهد ماند.

این قشر زحمت‌کش و کم‌توقع، با احساس و آرام، خوش‌خلق و نیک‌پسند، با عواطف بیرونی و درونی که نام‌اش دختر هست،  نام‌اش مادر است، نام‌اش همسر است. همیشه صفحات خوب زندگی را برای اطرافیان شان ورق زده‌اند و همیشه دست مهر بر سر و روی خانواده‌ی‌شان کشیده‌اند.

تصورش را بکنید که این قشر که همیشه شب و روز در تلاش بوده و به فکر آبرومندی و موفقیت خانواده و اطرافیان‌‌شان است،‌ برای‌شان فرقی ندارد و هیچ‌گونه تفاوت هم قایل نمی‌شود که این جنس مخالف کیست؛ خواه پدرش باشد، خواه برادرش، خواه همسرش. همیشه مطیع‌الامر بوده و خواهان صمیمت بیشتر در ساختار نظام خانوادگی‌ست.

این قشر لطیف و نازک فقط شرافت‌مندی و آبرومندی آن قشری را می‌خواهد که حتی خودش را در قید و بند نگهداشته، تفاوت‌های ناپسند انسانی را نادیده گرفته و از حق و حقوق خویش منصرف شده تا این که قشر مخالف، آبرومند و سربلند زندگی کنند.

خودش را در تنگنای زندگی زندانی نموده و چشم پوشی‌های را که در حق و حقوقش شده به دید مثبت نگریسته است.

در صورت که قلبش پر از درد و جنجال‌های لامطیع روزگار است. باز هم لبخندی لبش را در حین تقابل با جنس مخالف از یادش نمی‌برد و با تمام عشق و محبت به جنس مخالف‌شان این لبخند زیبا را با لبان غنچه مانند هدیه می‌کنند.

تلخی‌های که این جامعه، نامتناسب با روش زندگی انسانی به او روا داشته، وی به دست فراموشی می سپارد.  نور رضایت از این زندگی ناملموس و مشقت‌بار از چشمانش می‌بارد. باز هم احساس خرسندی را تقدیم اطرافیان‌شان می‌کند.

 به این مورد فکر کنید که در سر سفره‌ی غذا نخستین کس که دست از میل‌نمودن غذا بر می‌دارد کیست؟ مدت‌های مدید، شب و روز روزگار  خودش را به گرسنه‌گی زده و از غذاهای لذیذ و خوشمزه دوری می‌جوید تا جنس مقابل تناول نموده و شکم‌اش را سیر نماید. اگر پس مانده غذا مانده بود نوش‌جان نموده و اگر نمانده بود با شکم گرسنه و چشمان امیدوار می‌خوابد چرا که احساس مادرانه دارد و شرافت جنس مقابل و کودکان را در نظر می‌گیرد، تا احساس کم‌بودی و کاستی در جنس مقابل حس نشود، تا آن لبخند‌های بانشاط از لب جنس مقابل رخت بر نبسته و خوشی‌های شان را نه رباید، تا جنس مقابل شاد و مسرور زندگی کنند و لبخندهای مداوم با تمام شهد و شیرینی در آن لب‌ها جاری باشد، فقط برای این که از آن لب‌ها کلمه‌های محبت‌آمیز جاری شود نه خشونت. این‌ها از مرد شان انتظار دارند که باید مردانه در مقابل‌شان ظاهر شده و تکیه‌گاه امنی برای شان شود. این‌ها انتظار دارد که در خانواده؛ مهر و‌ محبت جای خشونت و آزردگی را بگیرد. اینان خودش را قربانی می‌کنند تا به خانواده نظم بخشیده و خانه سر و سامان بگیرد.

این‌ها سرنوشت خویش را به دستان مرد شان می‌سپارد و هم‌چنین بدون هیچ تغافلی برای پیش‌برد امور زندگی مشترک جانانه سهم گرفته و همواره مشوقِ خوبی برای همسرش شده و به زندگی زیبایی و آرامش می‌بخشد.

این‌ها احساس مادرانه دارد، این‌ها احساس خواهرانه دارد؛ به چشم‌های حسرت‌زده‌ی زندگی شان، اشک‌های مادرانه و‌ خواهرانه جاری‌ست. این‌ها زندگی را برای مردان زیبا ساخته‌اند، این‌ها نقاشان خوبی برای ترسیم یک زندگی موفقیت‌آمیز هستند.

اما در آن‌سوی جامعه افغانستان اکثریت مردان به زنان با دید کج نگریسته و آنان را از حق آزادی، تحصیل و کار محروم نموده است. جامعه‌ی که در ‌آن زنان در ادوار قبلی رکن مهم از ادارات، موسسات انتفاعی و غیرانتفاعی را شکل می‌داد و در پیش‌برد امورات محوله نقش فعال را داشتند، فعلا این نیروی توانا را از دست داده و توسط یک گروه خاص با محدودیت‌های وضع شده خانه‌نشین نموده است.

با وجود که این برای همه عین و عیان است در جامعه‌ی که زنان باسواد شوند و در کارهای اجتماعی سهم گرفته و بارِ از جامعه را به دوش بگیرند، آن جامعه بسیار زود به ترقی و شگوفایی رسیده و زندگی مدرن در آن جامعه رواج می‌افتد.

زیرا عصر حاضر، عصری است که انسان‌ها به زندگی مدرن رسیده و از اهمیت آن‌ آگاه است. پس نمی‌توان اطفال امروز را با روش دیروز برای فردا تربیت نمود. روش دیروز روش نیست که جواب‌گویی نیازهای امروزی جامعه باشد، عصر سنگ را نمی‌توان با عصر تکنالوژی برابر دانست که البته به هیچ وجه برابر هم نیست. از این رو تأمین نمودن حق و حقوق زنان در تمام جوامع الزامی است و مبانی پیش‌رفت‌ها را باید برای آن‌ها مهیا ساخت تا آنان با روش امروزی به تربیت فرزندان و خواسته‌های خودشان رسیده، تا جامعه عاری از خشونت و جامعه آگاه از زندگی مدرن داشته باشیم. با این طریقه‌ی راهبردی که حکومت فعلی برای زنان در نظر گرفته و هر روز محدودیت‌های جدید وضع می‌کنند؛ شکی نیست که افغانستان به سال‌های قبل برگشته و مردم آن از آشنایی و دست‌رسی به علمِ روز  محروم و بی‌بهره می‌ماند.

برای فردای بهتر؛ نیاز مبرم بر این است که زنان باید حمایت شده و برای آن‌ها هم‌پایه‌ی مردان در تمام امور زندگی و کشوری فرصت داده شود. زیرا یک جامعه پیش‌رفته و مدرن، با سهم‌گیری تمام اقشار جامعه به شگوفایی رسیده و زنان نقش و عمل‌کرد بی‌نظیری را در این راستا داشته است.

زن دانش می‌آفریند، زن تربیت می‌کنند، زن حماسه خلق می‌کند، زن زندگی را رهبری می‌کند و… زنان که بار مهم جامعه را از بدو تولد الی کنون به دوش شان حمل نموده، آثار ادبی خلق نموده، فرزندان برومند و لایق تربیت نموده که باعث خلق حماسه‌های جاویدان شده و چی بسا زن‌های که نام شان به عنوان رهبر و بهترین افراد در تاریخ ثبت شده است.

ولی حکومت فعلی در افغانستان بدون در نظر گرفتن مسیر تاریخ، بدون در نظر گرفتن توانایی و استعدادها، زنان را با استناد به شریعت خانه‌نشین نموده و محدودیت‌های غیرقابل باور را برای آنان وضع نموده است که درک چنین تصمیم برای زنان و انسان‌های که با درک و نیروهای انسانی بشری واقعاً‌ سخت است.

این را ذهن تحمل نمی‌تواند و ذهن توانایی تحلیل‌شان را هم ندارد که چگونه یک مرد می‌تواند این‌قدر خشن و بی‌درک باشد و بالای کسانی محدودیت وضع کنند که همیشه در تمام امور مملکت‌داری سهیم بوده و از خودش راست‌گراتر در مسایل انسانی و قانونی است. ضمناً عقلانی نیز نمی‌باشد که بر دامنی پرورده شوی و سپس با آن به دیده‌ی کج بنگری.

محدودیت زنان با هیچ توجیه نمی‌تواند تطابق یابد؛ زیرا کار، تحصیل و آزادی حق انسانی و بشری آن‌ها بوده و مردان در این راستا نباید کوتاهی نماید.

نگاهی در مسیر تاریخ داشته‌باشید که زنان چی کسانی بوده‌اند، زنان چی ابهت در جوامع مختلف داشته‌اند، زنان در امور خانه‌داری، مملکت‌داری و کشوری و بین‌المللی چی‌کارهای و چی معضل‌های را حل نموده و کشورهای‌شان را به چی درجات شگوفایی رسانیده است.

پس محدودیت زنان قابل توجیه نبوده و آزادی، تحصیل و کار حق مسلم آنان‌ است، باید به زودترین فرصت به آنان برگردانده شده و محدودیت‌ها را از سر راه آن‌ها بردارند. زیرا زنان نقاشان خوبی برای ترسیم یک زندگی موفقیت‌آمیز است که بدون آنان جامعه افغانستان رو به قهقهرا می‌رود.

نویسنده: محمدرضا رامز

لینک کوتاه : https://gowharshadmedia.com/?p=6001
اشتراک گذاری

نظرت را بنویس!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

نظرات
هنوز نظری وجود ندارد