
جنی نوردبرگ در مقطع کارشناسی در رشتهی حقوق و روزنامهنگاری مشغول و از دانشگاه استکهلم فارغالتحصیل شد. وی به دلیل علاقه به فضای مطبوعاتی، تحصیلات تکمیلی خود را در رشتهی روزنامهنگاری ادامه داد. جنی، خبرنگاری مشهور و جنجالی محسوب میشود و به خاطر نگارش کتاب دختران زیرزمینی کابل شهرت بسیاری به دست آورده است. کتاب دختران زیرزمینی کابل زندگی پنهان دختران افغانستان در پوشش پسرانه نوشتهی جنی نوردبرگ که افتخارات و جوایز بسیاری برای خالقش به ارمغان آورده است به زندگی زنان افغانستانیای میپردازد که برای داشتن زندگی راحتتر مجبور هستند جنسیت خود را انکار کنند و مانند مردان لباس بپوشند و رفتار کنند. *جنی نوردبرگ* (Jenny Nordberg) روزنامهنگار و نویسنده سوئدی است که بیشتر برای کتاب مشهور خود، *«دختران زیرزمینی کابل»* شناخته میشود. او در سوئد به دنیا آمد و در خانوادهای اهل روزنامهنگاری بزرگ شد، جایی که علاقهاش به روایت داستانهای واقعی و تحقیق میدانی از کودکی شکل گرفت. تحصیلات او شامل رشتههای حقوق و روزنامهنگاری است. او ابتدا در دانشگاه استکهلم تحصیل کرد و سپس برای تکمیل مهارتهای روزنامهنگاریاش، به دانشگاه کلمبیا در نیویورک رفت و مدرک کارشناسی ارشد روزنامهنگاری را دریافت کرد. این تحصیلات به او کمک کرد تا مهارتهای حرفهای در تحقیقهای عمیق و گزارشهای مستند کسب کند. فعالیت حرفهای جنی نوردبرگ از اوایل دهه ۲۰۰۰ آغاز شد و او بیشتر روی مسائل حقوق بشر، زنان و کودکان در مناطق بحرانزده تمرکز کرده است. او سالها در افغانستان زندگی و کار کرده و گزارشهای زیادی درباره وضعیت زنان و دختران افغان نوشته است. در کتاب «دختران زیرزمینی کابل»، نوردبرگ پدیدهای نادر اما مهم را به تصویر میکشد که در آن دختران جوان به شکل پسران تربیت میشوند تا در جامعه مردسالار افغانستان بتوانند آزادیها و فرصتهایی را تجربه کنند که برای دختران واقعی بسیار محدود است. این کتاب حاصل سالها تحقیق، مصاحبه و زندگی نزدیک با این خانوادهها و دختران است که صدای خاموش آنها را به جهان معرفی کرد. او برای روزنامه سوئدی «Svenska Dagbladet» کار کرده و گزارشهایش در نشریاتی چون *Th New York Time* ،The Atlanta، The Guardian و غیره منتشر شدهاند. کتاب دختران زیرزمینی کابل (The Underground Girls of Kabul) که به شرح چالشهای این سبک زندگی میپردازد، شخصیتهای زنده و قابل توجهی دارد که به کتاب جان میدهند. به عنوان مثال، آزیتا که خود نمایندهی مجلس محسوب میشود به ناچار بر دختر چهارم خود، نام مهران را میگذارد و مانند پسرها بزرگش میکند. زهرا نیز نوجوانی است که با مشکلات بلوغ دست و پنجه نرم میکند و حاضر نیست مانند دختران زندگی کند. شکریه بیست سال مانند مردان زندگی کرده است و اکنون سه فرزند دارد و ... . اگر دوست دارید روایتهای واقعی از زندگی زنان در افغانستان بخوانید، اگر به مطالعات جامعهشناسی و حقوق زنان علاقهمندید، کتاب دختران زیرزمینی کابل یک گزینهی عالی برای شما است. افتخارات کتاب دختران زیرزمینی کابل: - بهترین کتاب سال ۲۰۱۴ به انتخاب پابلیشرز ویکلی - نامزد بهترین کتاب ناداستان سال ۲۰۱۴ به انتخاب گودریدز - برنده جایزه کتاب آنتونی لوکاس در سال ۲۰۱۵ - یکی از بهترین کتابهای غیرداستانی بازفید در سال ۲۰۱۴ - بهترین کتاب بیزینس اینسایدر در سال ۲۰۱۴ - بهترین کتاب کلمبوس دیسپچ در سال ۲۰۱۴ - بهترین کتاب هفتهنامهی ناشران در سال ۲۰۱۴ - بهترین کتاب پاپ مترز در سال ۲۰۱۴ بخشی از کتاب دختران زیرزمینی کابل «برادرِ ما در اصل یک دختر است.» یکی از دوقلوها با نگاه مشتاقش سر تکان میدهد تا بر درستی حرفهایش دوباره تأکید کند، سپس بهسمت خواهرش برمیگردد، او هم موافق است. بله، درست است. او هم این مطلب را تأیید میکند. آنها دوقلوهای همسان دهسالهای هستند با موهای مشکی، چشمهایی شبیه سنجاب و مختصری ککومَک روی صورت. لحظاتی قبل، هنگامیکه منتظر مادرشان بودیم تا مکالمهاش در اتاق دیگر تمام شود، با آهنگهای آیپاد من رقصیدیم و هدفون را بین خودمان ردوبدل کردیم تا بهترین رقصمان را به هم نشان دهیم، اگرچه من موفق نشدم با چرخش ماهرانهٔ کمرهایشان هماهنگ شوم - بخشهایی از این رقص مشترک میتوانست قابلتحسین باشد. در پیچوخم ساختمانهای سیمانی و راهروهای سرد و مثلِ یخِ آپارتمانهای به سبک اتحاد جماهیر شوروی، هر صدایی منعکس میشود؛ خانههایی که اکنون آشیانهی خانوادههایی از طبقهی متوسط مردم کابل شدهاند. حالا روی مبلمان طلادوزیشدهای نشستهایم که دوقلوها سرویس چایخوری را مقابل آن چیدهاند؛ لیوانهای شیشهای و فلاسک چای در یک سینی با روکش نقره. مهمانخانه آراستهترین اتاق تجملاتی در خانههای افغانهاست، البته برای نشاندادنِ ثروت و شخصیت اخلاقی صاحبش. نوارهای کاستِ آیات قرآن و گلهای پارچهای به رنگ زرد و قرمز روی میزی در کُنج اتاق دیده میشوند؛ تَرَکِ میز هم با چسب ترمیم شده است. خواهران دوقلو درحالیکه پاهایشان را زیر مبل پنهان کردهاند، کمی از عدم واکنش من نسبت به حضور پُررنگشان دلخورند. دوقلوی شمارهی دو به جلو خم میشود و میگوید: «درست است، آن پسر، خواهر کوچکتر ماست.» به آنها لبخند میزنم، دوباره سر تکان میدهم و میگویم: «بله، قطعاً.» عکسِ قابشدهی روی میز کناری عکس برادرشان است با یک پیراهن یقههفت و کراوات بههمراه پدر سبیلو و خندانشان. این تنها عکسِ در معرض دید در نشیمنِ خانه است. دختران بزرگتر کموبیش به زبان انگلیسی آشنا هستند و با اشتیاق صحبت میکنند. انگلیسی را از کتابهای درسی و شبکههای ماهوارهای که دیش آن در بالکن دیده میشود یاد گرفتهاند. اینجا شاید تنها مانعِ ما زبان باشد. برای اینکه صمیمیتر و مهربانتر باشم میگویم: «بسیارخب بچهها، فهمیدم؛ آن پسر، خواهرتان است. حالا بنفشه تو به من بگو که رنگ موردِعلاقهات چیست؟» کمی عقبوجلو میرود، خجالت میکشد، سرخوسفید میشود و سؤال را به خواهر دیگرش هم منتقل میکند تا بیشتر روی آن فکر کنند. دوقلوها ژاکت پشمی نارنجی و شلوارک سبزرنگی پوشیدهاند. بهنظر میرسد با این لباسها همهکاری میکنند تا همزمان سیمایی کاملاً دخترانه هم داشته باشند. هر دو دختر، کِشهای پُرزرقوبرقی به موهایشان بستهاند و حرف که میزنند، مُدام سرشان را تکان میدهند؛ کِشِ سرشان فقط زمانی از حرکت میایستد که آن دیگری شروع به حرفزدن میکند. نویسنده: قدسیه امینی