نویسنده: گوهرشاد

2 سال قبل - 303 بازدید

اوکادا تاکاشی، سفیر جاپان در کابل از دیدارش با شماری از مقام‌های حکومت فعلی خبر داده و گفته است که در این دیدارها نگرانی خود در مورد حقوق زنان و دختران در افغانستان را مطرح کرده است. ان‌اچ‌ک آنلاین امروز (یک‌شنبه، ۲۲ اسد) به نقل از اوکادا تاکاشی نوشته است که دو سال پس از تسلط دوباره‌ی حکومت فعلی بر افغانستان، بیشتر افغانان در تلاش زنده ماندن هستند. او می‌گوید که حکومت فعلی زنان و دختران افغانستان را از حقوق آموزش، تحصیل و کار محروم کرده است. اوکادا تاکاشی به این رسانه گفته که وی بارها به رهبران حکومت فعلی گوش‌زد کرده که حمایت زنان برای ایجاد ثبات در کشور ضروری است. وی تاکید کرد که مردم افغانستان زیر سلطه حکومت فعلی، با کمبود جدی مواد غذایی روبه‌رو هستند و اقتصاد آن‌ها نهایت کاهش یافته است. سفیر جاپان در کابل در بخش از صحبت‌هایش ان‌اچ‌ک آنلاین ابراز امیدواری کرده است که حکومت فعلی سیاست‌های سخت‌گیرانه‌شان در برابر زنان و دختران را تغییر دهند. آقای تاکاشی همچنان بر ادامه کمک‌های کشورش با مردم افغانستان تاکید کرده است. در حالی سفیر جاپان در کابل بر رعایت حقوق زنان و دختران افغان تاکید می‌کند که  نزدیک به دو سال است که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. قابل ذکر است که در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 298 بازدید

رسانه‌های ایرانی گزارش داده‌اند که از ابتدای سال جاری خورشیدی حدود ۲۲۴ هزار مهاجر افغانستانی تنها از مرز تایباد اخراج شده‌اند. مجید شجاع، فرمانده مرزبانی ولایت خراسان رضوی ایران به خبرگزاری ایرنا گفته است که میزان طرد اتباع غیرمجاز در سال جاری نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۱۵ درصد افزایش داشته است. آقای شجاع تاکید کرد که طی این مدت ۳۰ هزار «متجاوز مرزی» در مرزهای ولایت خراسان رضوی بازداشت شده‌اند. او می‌گوید که مرز زمینی تایباد جایگاه و نقش ویژه‌ای در تامین امنیت اقتصادی ایران دارد. خراسان رضوی از شمال و شمال‌شرق ۵۳۱ کیلومتر مرز مشترک با کشور ترکمنستان و از شرق حدود ۳۰۲ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. در حال حاضر بیش از ۵ میلیون مهاجر افغان در ایران به سر می‌برند. در حالی که همه روزه صدها مهاجر از ایران اخراج و به وطن بازمی‌گردند، هنوز بازار قاچاق انسان به ایران پررونق است و روزانه صدها نفر از مرز غیرقانونی رد می‌شوند تا به ایران برسند. ایران در حالی از افزایش اخراج مهاجران خبر می‌دهد که پس حاکمیت حکومت فعلی بر افغانستان، مهاجرت شهروندان کشور افزایش یافته است. مقصد بخش بزرگی از مهاجران افغانستانی ایران و پاکستان است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 230 بازدید

در آستانه‌ی دو سالگی تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید که از زمان تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، وضع حقوق‌ بشر در کشور پیوسته بدتر شده و زنان و دختران در دو سال گذشته، با محدودیت‌های سیستماتیک و شدید روبه‌رو بوده‌اند. بخش آلمان این سازمان حقوق‌ بشری با نشر گزارشی گفته است که محدود کردن حقوق زنان و دختران در افغانستان جنایت علیه بشریت بوده و از کشورها، به‌ویژه آلمان، خواسته است که هرچه زودتر شرایطی فراهم کند تا برنامه پذیرش شهروندان آسیب‌پذیر افغانستانی به ‌سرعت و بدون تاخیر اجرا شود. در ادامه آمده است که حکومت فعلی در دو سال حکومت در افغانستان ثابت کرده است که گفتار و عمل‌شان کاملاً با هم متفاوت است. آنچه این دولت در ماه‌های نخست حکومت در مورد تحصیل و کار دختران گفته بود، کاملاً خلاف آن چیزی است که عمل کرده است. عفو بین‌الملل به نقل از ترزا برگمان، کارشناس آسیا در بخش آلمان این سازمان نوشته است: «در آستانه‌ی دو سالگی حاکمیت حکومت فعلی مشخص شد که این‌ها حرف‌های آنان چیزی جز وعده‌های توخالی نبوده است. حکومت فعلی پی‌درپی و سیستماتیک حقوق دختران و زنان را تقریباً در همه عرصه‌های زندگی پایمال کرده‌اند.» گزارش با اشاره به وضع محدودیت و به بسته‌کردن آرایشگاه‌های زنانه گفته است که با این کار حکومت فعلی، دست‌کم ۶۰ هزار زن کارشان را از دست داده‌اند. عفو بین‌الملل قوانین سخت‌گیرانه حکومت فعلی علیه زنان را «سیستماتیک» خوانده و تاکید کرده است که حکومت فعلی ابتدا آیین‌نامه‌ای زیر نام « آیین‌نامه داشتن محرم شرعی» در ماه دسامبر ۲۰۲۱ میلادی تصویب کرد و مدت کوتاهی پس از آن، حضور زنان در پارک‌ها و مکان‌های ورزش، کافه‌ها، و اماکن عمومی را ممنوع کرد. در ادامه آمده است که در ماه مارس ۲۰۲۲، آموزش دختران از صنف ششم به بعد منع شده و به دختران اجازه رفتن به مکتب را ندادند. در گزارش سازمان عفو بین‌المل آمده است که حکومت فعلی در دو سال گذشته نه‌تنها زنان و دختران، بلکه مدافعان حقوق بشر، فعالان مدنی، کارمندان سابق محلی، کارمندان دولت قبلی و به‌ویژه کارمندان نظامی، و اعضای اقلیت‌های قومی و مذهبی را نیز هدف قرار کرده است. در گزارش این سازمان تاکید شده است: «عفو بین‌الملل در چند گزارش اشاره کرده است که دستگیری‌های خودسرانه، ناپدید شدن اجباری، شکنجه و اعدام‌های غیرقانونی در دو سال گذشته در بسیاری از مناطق افغانستان صورت گرفته است.» سازمان عفو بین‌الملل در حالی از وضع حقوق‌ بشر در افغانستان و به‌ویژه وضع زنان در آن کشور ابراز نگرانی می‌کند که حکومت فعلی از زمان تسلط دوباره‌ بر افغانستان، زنان و دختران را از دسترسی به آموزش و کار منع کرده و بر حضور آنان در مکان‌های عمومی محدودیت‌های شدید وضع کرده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 271 بازدید

در آستانه‌ی دو سالگی تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، یک نهاد حقوق بشری موسوم به «رواداری» اعلام کرده است که حکومت فعلی از زمان تسلط بر افغانستان، مرتکب سرکوب و تبعیض سیستماتیک علیه زنان و دختران شده و اکنون با افراطی‌ترین شکل زن‌ستیزانه حکومت می‌کند. این نهاد در گزارش خود به وضعیت حقوق بشری زنان در نیمه‌ی نخست سال جاری میلادی پرداخته و گفته است حکومت فعلی تا اکنون بدون هیچ نوع انعطاف‌پذیری و اعتنا به پیامدهای حقوقی رفتار تبعیض‌آمیز خود، تمامی موازین و معیارهای پذیرفته شده‌ی حقوق بشر را نادیده گرفته و همچنان به تبعیض، ظلم و ستم گسترده علیه زنان در افغانستان ادامه داده است. در گزارش آمده است که حکومت فعلی از زمان تسلط تا اکنون به صورت علنی، آزادی‌های انسانی زنان افغانستان را سلب کرده و با اجرای سیاست‌های تبعیض‌آمیز خود، آن‌ها را از کار و اشتغال در عرصه‌های مختلف محروم کرده‌اند. نهاد حقوق بشری رواداری تاکید کرده است که منع زنان از کار در بیرون از خانه و حذف عمدی آن‌ها از عرصه‌ی اجتماع، پیامدهای سنگین و زیان‌باری به همراه داشته و موجب گسترش فقر و دیگر مشکلات اجتماعی در کشور شده است. در گزارش آمده است که برخورداری از خدمات و مراقبت‌های صحی به مثابهی یک حق بشری برای تمامی افراد در اسناد بین‌المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده و محروم کردن عمدی افراد از این حق بر مبنای جنسیت یا دلایل دیگر به شدت منع شده است. در ادامه آمده است که حکومت فعلی به عنوان دولت حاکم بر افغانستان که قدرت سیاسی را در اختیار دارند، بر عکس تمامی تعهدات قانونی خود، اقدامات محدود کننده‌ی را که بر وضعیت دسترسی زنان به خدمات صحی تاثیر گذاشته است، انجام داده‌ است. این نهاد می‌گوید که در حال حاضر زنان بدون همراه و محرم شرعی (مرد) حتی به‌منظور دریافت خدمات صحی، حق بیرون رفتن از خانه را ندارند. شواهد متعددی دال بر بد رفتاری با زنانی‌که بدون همراهی یک مرد یا از محارم شرعی خود به مراکز صحی مراجعه کرده است وجود دارد. در بخش گزارش آمده است که تعداد کارمندان زن در مراکز صحی به دلیل این محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ی حکومت فعلی کاهش یافته است. نهاد حقوق بشری رواداری افزوده است که پس از به قدرت رسیدن حکومت فعلی، اشکال مختلف آزار و اذیت و خشونت علیه زنان در سراسر کشور افزایش یافته است، زیرا حکومت سرپرست قوانین قبلی را لغو کرده و نهادهای اختصاصی را که برای رسیدگی به جرایم خشونت علیه زنان ایجاد شده بود نیز از بین رفته است. قابل ذکر است که حکومت فعلی از زمان تسلط دوباره‌ بر افغانستان، زنان و دختران را از دسترسی به آموزش و کار منع کرده و بر حضور آنان در مکان‌های عمومی محدودیت‌های شدید وضع کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 271 بازدید

با ادامه‌ی وضع محدودیت‌های شدید از سوی حکومت سرپرست بر آموزش و کار دختران و زنان در افغانستان، گروهی از فعالان حقوق زن موسوم به شبکه پارلمانی و رهبری زنان افغانستان از حکومت سرپرست خواسته‌اند که عادی‌سازی و نهادینه‌سازی خشونت علیه زنان و دختران را متوقف کنند. در آستانه‌ی دو سالگی تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، این شبکه‌ با نشر بیانیه‌ای گفته است که تبعیض علیه زنان و دختران در تمام بخش‌های جامعه‌ی افغانستان رو به افزایش است و زنان از همه ابعاد زندگی بیرون رانده شده‌اند. در ادامه آمده است که نقض سیستماتیک حقوق اساسی زنان و دختران از سوی حکومت فعلی، آنان را منزوی کرده و اگر این روند ادامه پیدا کند، در آینده نزدیک صدای هیچ زنی از افغانستان بلند نخواهد شد و دیدن و صحبت‌کردن با زنان در افغانستان محال خواهد بود. شبکه پارلمانی و رهبری زنان افغانستان هشدار می‌هد که تصور یک چنین وضعیتی، فاجعه بزرگ انسانی را در افغانستان نشان می‌دهد که در حال اتفاق افتادن است. این شبکه در ادامه گفته است که حکومت فعلی باید به عرف‌های پسندیده و حقوق اساسی زنان در افغانستان احترام بگذارند. در بیانیه آمده است که حکومت سرپرست در قبال حقوق اساسی زنان و دختران در افغانستان پاسخگو هستند. همچنین اعضای این شبکه از جامعه‌ی جهانی نیز خواسته‌اند که تا به فراخوان جهانی برای نجات زنان و دختران افغانستان بپیوندد. به گفته‌ی آنان، حمایت جامعه‌ی جهانی برای بهبود حقوق زنان افغانستان لازم است. شبکه پارلمانی و رهبری زنان افغانستان خواستار توقف فوری اقدامات چند‌وجهی کشورهای حامی حقوق زنان در مورد حقوق زنان افغانستان شده است. آنان به این باور هستند که سیاست‌گذاری و فعالیت مشترک نهادهای داخلی مدافعان حقوق زنان و دختران افغانستان، می‌توانند زبان واحدی را در اعاده حقوق زنان و دختران افغانستان ایجاد کند. در حالی شبکه پارلمانی و رهبری زنان افغانستان خواستار رعایت حقوق زنان و دختران در افغانستان می‌شوند که نزدیک به دو سال است که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده‌ است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. قابل ذکر است که در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 228 بازدید

در آستانه‌ی دو سالگی تسلط حکومت فعلی بر افغانستان، شماری از زنان و دختران معترض در یک حرکت اعتراضی در کابل، گفته‌اند که خواست همه‌ی مردم افغانستان، به‌ویژه زنان چیزی غیر از پایان بی‌قیدوشرط به حکومت فعلی نیست. آنان با نشر قطع‌نامه‌ای از مردم و نیروهای آزادی‌خواه خواسته‌اند که در برابر عمل‌کرد و محدودیت‌های حکومت فعلی متحد شوند. در ادامه آمده است که پس از تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان، چرخه‌ی زندگی عادی زنان متوقف شده و محدودیت‌های زن‌ستیزانه از سوی حکومت فعلی، جز نفس‌کشیدن، همه‌‌ چیز را از زندگی آنان گرفته است. در قطع‌نامه تاکید شده است که زنان افغانستان در این مدت با تجاوز جنسی در زندان‌ها، اعدام، کشتار، شکنجه، شلاق، خودکشی، فشار سنگین روانی، محرومیت از کار، آموزش و ازدواج‌های اجباری روبه‎‌‌رو بوده‌اند. قابل ذکر است که زنان معترض افغانستان امسال از ۱۳ تا ۲۰ ماه آگست را «هفته‌ی همبستگی با مردم افغانستان» نام‌گذاری کرده و به این مناسبت اعتراضاتی علیه حکومت فعلی در داخل افغانستان و کشورهای مختلف جهان برگزار می‌کنند. زنان معترضان می‌گویند که اکنون «آپارتاید جنسیتی» به‌صورت کامل اعمال می‌شود و زنان از زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، آکادمیک و اقتصادی به‌طور کل حذف شده‌اند. همچنین زنان معترض در بخش از قطع‌نامه حکومت فعلی را به «تبعیض سیستماتیک»، «جنایت جنگی»، «نسل‌کشی» و «کوچ اجباری» ملیت‌های ساکن در افغانستان متهم کرده‌اند. آنان تاکید کردند که افغانستان تحت کنترل حکومت سرپرست به صحرای بدون قاعده و قانونی می‌ماند که مردمش از شدت ناامیدی، فقط به خودکشی و فرار فکر می‌کنند. زنان معترضان در این قطع‌نامه از سازمان ملل متحد و جامعه‌ و شهروندان کشورهای جهان می‌خواهند که با آنان «هم‌صدا» شوند و از مبارزات‌شان علیه حکومت فعلی حمایت کنند. آنان از سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشری جهان خواسته‌اند که همکاری و دادخواهی کنند تا دادگاه کیفری بین‌المللی بررسی «جنایات ضدبشری حکومت فعلی» را در اولویت کاری خود قرار دهد. قابل ذکر است که حکومت فعلی از زمان تسلط دوباره‌ بر افغانستان، زنان و دختران را از دسترسی به آموزش و کار منع کرده و بر حضور آنان در مکان‌های عمومی محدودیت‌های شدید وضع کرده است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 525 بازدید

باد بر کاکل درختان ورس می‌وزید، روشنایی شعاع نقره‌فام خورشید تپه‌ها و کوه‌های اطراف آن دیار را درخشان نموده بود، آسمان آبی و فصل بهار آخرین نفس‌هایش را می‌کشید. چوپان‌ها و دهاقین مصروف چراندن و آب‌یاری مواشی و مزارع شان بودند. گل‌برگ‌های شگفته بر شاخه‌های گل کم‌کم پژمرده می‌شدند و با وزش باد شاخ‌چه‌ی گل تکانی خورده و با گل‌برگ افسرده خداحافظی می‌نمود. در دور دست‌های منطقه‌ي سبز، کوهستانی ، پر از فقر و مسکینی ورس؛ خانواده‌یی زندگی می‌کرد که دو پسر داشت. یکی از آن پسران سیدمیزرا نام داشت. او پسر کوچک خانواده بود، لذا کمی نازدانه‌تر بار آمده بود. پیش پدر و مادرش خیلی عزیز بود. از قضای چرخ گردون، حادثه‌ی غیر منتظره‌ی سیدمیرزا را هدف قرار می‌دهد و درد نهایت عظیم و بس بزرگی را در زندگی او تحمیل می‌کند که کمر او را شکسته و قامتش را خم می‌نماید. چی حادثه‌ی سنگین،‌ چی درد عظیم و جان‌کاهی‌ست که قامت رسای سیدمیرزا -ی  جوان را خم و  نوبهار زندگی‌اش راخزان می‌کند؟  نوجوانی که هنوز بهره‌ي از زندگی نبرده بود،‌ سرش به موضوعات قومی و سختی‌های زندگی زیاد باز نمی‌شد،‌ هنوز دوران خامی و شادابی وی بود دوران که او باید عاشق می‌شد و با عشق زندگی می‌کرد و‌ رمز و راز زندگی را می‌آموخت. ولی دست قضا بر وی چنین طرفه نرفت، بلکه در سن نوجوانی دو گوهر گران‌بهای زندگی‌اش(پدر و مادر) را از وی گرفت که بر جان و روح او بسیار تاثیر گذاشت. الحق که چنین است؛ هر شخص که به جای سیدمیرزا باشد مقابله‌کردن با چنین درد جان‌سوز برایش سخت خواهد بود. او که در خانه تنها مانده بود  و مدت زیادی نمی‌شد که اول پدر و سپس مادرش را به آغوش خاک سپرده بود؛ شام‌گاهی با دلی‌تنگ،‌ سینه‌ي سوزان،‌ چشمان پر اشک و گلوی پر از بعض به گورستان رفت و لحظه‌ي با دو گوهر گران‌بهایش که تازه در آن‌جا آرمیده بودند، درد دل نموده و بعد از یک چشم سیرگریه به سمت خانه‌اش برگشت. شب بود همه جا تاریک، خانه‌ خالی و چراغ تیلی که از سقف رو به کف آویزان بود، روشنی ناچیزش اتاق را روشن کرده بود.  خسته از روزگار و زندگی نامناسب لباس‌هایش را بین بقچه‌ی جابه‌جا کرد. سپیده‌دم هنگامی که بانگ خروس بلند شد،‌ سیدمیرزا بقچه‌ی از لباس‌های کهنه‌اش را به شانه انداخته با حال محزون دیوار خانه‌ی پدرش را بدرود گفته و روانه‌ي دورترین قریه ولسوالی ورس شد. با قلب محزون  روزها راه پیمود، گرسنه و تشنه بسوی سرنوشت نامعلوم رفت. بعد از طی طریق و سختی کشیدن‌های بسیار، به دهکده‌ای رسید که شاید به قصد رسیدن به آن حرکت کرده بود و شاید هم قسمت و تقدیر پایش را به آنجا رساند. واقعا غریبی دامن سیدمیرزا را گرفته بود. گویا نفرین شده‌ي سرنوشت است و باید به این وضع زندگی‌اش بگذرد. وی در آن قریه وظیفه‌ی شبانی را اختیار نموده و مدتی را شبان سید قریه‌دار شد. این سید دختری داشت به‌نام فاطمه،‌ که مردم از روی حرمت و احترام به سید‌ها او را بی‌بی‌فاطمه صدا می‌زدند. وی دختری بود از جنس لطافت و ظرافت، چشمانش بادامی بود و نگاه‌هایش تیر داشت، صورتش را می‌توان نظیر صورت لیلی دانست. سیدمیرزا کم‌کم حس عاشقانه‌یی به دختر اربابش پیدا نمود. روز ها، شب‌ها و ماه‌ها گذشت تا این‌که یک شب بسیار خسته از شبانی برگشت، بی‌بی‌فاطمه برایش چای ‌آورد و سیدمیرزا نگاه‌های دزدکی گرم و صمیمی‌یی آمیخته با شرم و ترس نثار وی کردند. بی‌بی‌فاطمه از این نگاه‌های پر رمز و راز سیدمیرزا دلهره پیدا می‌کند و گاه‌گاهی به یاد نگاه‌های سیدمیرزا فکرهای عاشقانه‌ی از سرش می گذرد و هر از گاهی لبخند جانانه‌ی تقدیم سید میرزا می‌کند. لبخندهای که برای سیدمیرزا ارزش تمام جهان را داشت. روزها می‌گذشت سیدمیرزا از غم‌و‌غصه‌ی قبلی رهایی یافته و وارد دنیایی جدید از غم‌ها و اغصاص می‌شد که تا هنوز تجربه نکرده بود. این غم‌ها عزیز و شیرین، کشنده و درد آور‌، اما آمیخته با لذت بود.  قلب عاشق او روز به روز، لحظه به لحظه عاشق‌تر می‌شد، ولی فرصت این را نیافته بود که برای بی‌بی فاطمه ابراز عشق کند. هراس داشت، می‌ترسید که مبادا با مخالفت نازنینی پری‌چهره‌اش روبرو شده و اربابش از این ماجرا باخبر گردد. بالاخره کشت‌زارها درو گردید، محصولات بهاری و تابستانی جمع شد. فضایی وسیع برای شبانی سینه‌ گشود. آب‌وهوا سرد شده بود و اقلیم زمستانی کم‌کم باد سرد را صبح‌گاهی به آسمان ورس می‌فرستاد تا اندکی یخ‌تر گونه‌های مردم را نوازش دهد. با گذشت اندکی روز‌ها هوا سرد شد و شب برف بارید. برف نشانه‌ي بود که وظیفه‌يی سیدمیرزا دیگر تمام شده است و وی باید خانه‌ی سید قریه‌دار را ترک کند. سر‌انجام یک شب برف بارید و سید میرزا لباس‌هایش را داخل بقچه‌اش گذاشته و یک دل را صد دل نموده به بی‌بی فاطمه ابراز علاقه نمود. بی‌بی‌فاطمه که از مدت‌ها بدین‌سو به قضیه پی‌ برده بود و هر روز منتظر چنین پیشنهادی از جانب سیدمیرزا بود،‌ با خنده‌یی ملایم و تبسم شیرین،‌ چهره‌‌یی متعجب و دلی شادان و مضطرب جواب« بلی» را به سیدمیرزا داد که این جواب دل سیدمیرزا را به پر از خوشی نمود. سیدمیرزا که بر خلاف انتظار با جواب بسیار مسرت‌بخش بی‌بی‌فاطمه روبرو شده بود وعده سپرد که برای همیشه پیش او می‌ماند. و وی نیز برنامه‌ي را برای به‌دست آوردن فاطمه روی دست گرفت. سیدمیرزا که از مال دنیا چیزی نداشت به جز یک قلب مهربان و بزرگ،‌ چی‌کاری را می‌توانست انجام دهد بجز شبانی‌!  وی زمستان را خانه سید قریه‌دار ماند و خدمت سید را نمود. بهار با بوی عطر‌اگین دوباره از راه رسید و طبیعت شور و زیبایی‌اش را باز یافت. سیدمیرزا دوباره شبانی را در پیش گرفته و هر روز گله را به چراگاه می‌برد. او در این وقت‌ها عزیز دل بی‌بی‌فاطمه شده بود و دختر با تمام توان از وی پذیرایی می‌کرد،‌ از خوراک و پوشاک چیزی به وی کم نمی‌گذاشت و همچنان از عاطفه، احساس و عشق سرشار از مهربانی. سال روال عادی خودش را طی نمود،‌ بهارـ تابستان ـ خزان ،‌ سر انجام زمستان از  راه رسید سیدمیرزا می‌بایست برود،‌ چون وظیفه‌اش تمام شده بود و وی باید از خانه سید قریه‌دار رفع زحمت می‌نمود. اکنون یک‌سال از عاشقی سیدمیرزا و بی‌بی‌فاطمه می‌گذشت،  هیچ کسی از این رابطه‌يی عاطفی خبر نداشت. یک راز بود از رازهای شیرین،‌ که فقط بین سیدمیرزا و بی‌بی فاطمه بود. فقط آن دو نفر بود که کبک‌شان به صحرای دل همدیگر پرواز می‌کرد. سید میرزا بخاطر خواستگاری فاطمه چیزی نداشت با چندین بار خواهش ، عذر و زاری و رنج بسیار از سیدقریه‌دار، در نهایت موفق شد بی‌بی‌فاطمه را از او در قبال شش سال شبانی‌ بدون مزد بستاند. بعد از آن با عشق و علاقه به  چوپانی پرداخت تا این‌که این دو دلداده  با همدیگر ازدواج نموده زندگی مشترک را آغاز کردند،‌ وی مدتی را در قریه ماند ولی بخت وی تیره بود. با این‌که صاحب چهار فرزند شده بود و پسر کلانش بروت کشیده و نوجوان جلوه می‌نمود،‌ از تیره‌بختی و سیاه‌بختی فرزندانش یکی پس از دیگری برای همیشه سیدمیرزا و بی‌بی فاطمه را ترک می‌گفتند و در دل خاک در گورستان آبایی پدرکلان مادری‌اش می‌آرمیدند. سه فرزند به نوبت رفتند و سیدمیرزا بارها در سوگ نشست، اما وضعیت روانی فاطمه به کلی خراب شد. هر از گاهی یاوه‌گویی می‌کرد و سخت نفرت از نفس‌کشیدن داشت.  مرض روانی او تا آن‌جا پیش رفت که خوبی‌ و بدی را چندان از هم تمییز داده نمی‌توانست. دیگر به هیچ چیز اهمیت نمی‌داد جز معشوقه‌ی دوران جوانی و یگانه پسرش.  سیدمیرزا و بی‌بی‌فاطمه هنوز تکیه‌دلی داشتند. پسر کوچک وی که هنوز هفت‌سال سن داشت تکیه‌گاه و یگانه دل‌خوشی آن‌ها بود. بعدها سیدمیرزا رنجیده‌خاطر ورس را ترک نموده و دست بی‌بی‌فاطمه را همراه با پسرش گرفته به مرکز بامیان آمده در مغاره‌‌‌ای نزدیک بودا مسکن‌گزین شدند. مکان جدید نیز برای آن‌ها خوشایند نبود. وی هیچ شغلی را یاد نداشت بجز چوپانی، کسی به او کار نمی‌‌داد،  مجبور شده بود از سر ناچاری و گرسنه‌گی پسرش را شاگرد چوپ فروشی بگذارد تا روزها شاگردی کند و شب‌ها با لقمه‌یی نانی به خانه باز گردد. سیدمیرزا و بی‌بی‌فاطمه از روی عجز و ناتوانی دست به سوال‌گری ‌برد و سر از هر جایی در می‌آوردند تا کسی برای آن‌ها لقمه نانی خیرات بدهند. مردم بامیان این دو عاشق و معشوق را به اسم لیلی و مجنون بامیانی صدا می‌زدند، آن‌ دو همیشه ناوقت شب به خانه باز می‌گشتند. یک  شب آن‌ها دیرتر به خانه باز گشته بودند؛ دیدند که پسرشان از شدت ترس به خود می‌لرزد،  پسرک کوچک لحظه‌یی را در آغوش پدرش لرزید و آرام شد ولی دیگر دست و پا را تکان نمی‌داد. سیدمیرزا و بی‌بی‌فاطمه متوجه شدند که آخرین پسر هم فلج شده است. این دو عاشق دیگر امید نداشت به جز خدا و عشق‌شان. آخرین پسرش دو سال فلج در مغاره‌ی تاریک ماند. سید و بی‌بی نمی‌توانست به پسرش رسیدگی کند، از  ترس این‌که او را چیزی نشود هیج کسی را نزدیک‌اش نمی‌گذاشت؛ حتا همسایه‌اش را.  سپس آخرین پسرش،که تمام امید بی‌بی و سید بود جان را بعد از دو سال فلجی به جانان تسلیم نمود. این درد ناخواسته پنجمین درد عظیم زندگی سیدمیرزا بود: اول؛ این‌که او در فاصله کمی زمانی پدر و مادرش را از دست داده بود،‌ دوم؛ مخالفت‌ سید قریه‌دار برای ندادن دست بی‌بی‌فاطمه به او، سوم؛ مرگ سه فرزند، چهارم؛ روانی شدن و از دست‌دادن اعصاب بی‌بی‌فاطمه، پنجم؛ مرگ آخرین دل‌بند و دل‌خوشی‌شان. او که دیگر خسته از دنیایی فانی بود و همیشه طعم تلخ روزگار را چشیده و از این نفس‌کشیدن روی خوش ندیده بود؛ می‌ترسید روزی بی‌بی فاطمه نیز او را ترک کند و غم ششم او باشد؛ سرانجام او را از پا در آوَرَد. بعد از مرگ آخرین پسر ش بی‌بی فاطمه دیگر توانایی گشتن در کنار سیدمیرزا را در بازار بامیان برای جمع‌کردن نان خشک و شیرینی‌های خوش‌مزه بازار را نداشت، عصاب خود را کاملا از دست داده بود، گاه‌گاهی حتا معشوقه‌اش سیدمیرزا را نمی‌شناخت. این بار سیدمیرزا به تنهایی برای عشق جوانی‌اش و  آخرین امید زندگی اش بی‌بی فاطمه گدایی در بازار می‌کند. تا شیرینیهای خوش‌مزه برای معشوقه‌اش ببرد. بی‌بی فاطمه از اول صبح تا شام‌گاه منتظر آمدن سیدمیرزا دهن مغاره می‌نشیند.  فقط برای این که با همان نگاه گرم و دستان گرم، قلب عاشق برایش شیرینی و میوه خشک دهد. تا بی‌بی‌فاطمه همراهش به خانه تاریک برود خانه که هیچ وقت روی برق و روشنای را ندید. اما دو قلب عاشق درون مغاره سیاه را روشن می‌کرد. مغاره‌ای که از آن سیدمیرزا هر صبح طرف بازار می‌رفت، اما  دل‌نگران بی‌بی‌فاطمه ...  که مبادا اتفاقی بیفتد، اما این‌بار زندگی به او روی خوش نشان داده بود و به او لطف نموده بود. او اکنون شصت‌وشش‌مین بهار عمرش را سپری می‌نمود در این مدت پستی و بلندی‌های زیاد را تجربه کرده بود، اکثر تجربه‌هایش طعم تلخ‌تر از زهر را داشت ولی او هنوز شجاعانه و عاشقانه بی‌بی فاطمه روانی‌اش را دوست داشت. همیشه آرزو می‌نمود که نفس وی زودتر از معشوقه‌ی ایام جوانی‌اش سَر ‌آید. انگار این آرزویی او از تهی دل بود و از عمق جان می‌خواست؛ دیری نگذشت که در سال‌  ۲۰۲۱ در موج اول ویروس کرونا، سیدمیرزا به این ویروس مبتلا شده و بدون بی‌بی‌فاطمه‌اش در مغاره‌یی نزدیک بودا، دل از معشوقه‌ی دوران جوانی‌اش کنده و او را همسایه‌یی برای صلصال و شهمامه به‌جا گذاشته  و خودش دار فانی را گفته و در دل خاک آرمیدند. نویسنده: حفیظ الله اختیارزاده

ادامه مطلب


2 سال قبل - 244 بازدید

مسوولان در فرماندهی پولیس ولایت کاپیسا می‌گویند که یک زن ۵۵ ساله در این ولایت از سوی پسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. دفتر مطبوعاتی فرماندهی پولیس کاپیسا با نشر خبرنامه‌ای گفته است که این رویداد حوالی ساعت ۸:۰۰ (جمعه‌شب، ۲۰ اسد) در روستای کیشکتان از مربوطات ولسوالی حصه دوم این ولایت رخ داده است. در ادامه آمده است که این زن ۵۵ ساله در نخست توسط پسرش زخمی شده و سپس در شفاخانه جان باخته است. پولیس ولایت کاپیسا تاکید کرد که عامل این رویداد، سیداجان نام دارد به دستور پدرش از سوی برادر کوچکش با شلیک تفنگ‌شکاری زخمی شده است. در خبرنامه آمده است که سیداجان از سوی نیروهای حکومت سرپرست در این ولایت بازداشت؛ اما برادرش پس از رویداد از ساحه فرار کرده است. در خبرنامه در مورد دلیل و انگیزه‌ی این رویداد جزییات ارائه نشده است. قتل‌های مرموز، به‌ویژه قتل مرموز زنان در این اواخر در شماری از ولایت‌های کشور افزایش یافته است. بیماری‌های روانی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشی‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند. علاوه بر این، حکومت سرپرست تمامی فرصت‌های کاری و شغلی زنان و دختران را از آنان گرفته و آن‌ها را خانه‌نشین کرده‌اند. در آخرین مورد، حکومت سرپرست فعالیت‌ آرایشگاه‌های زنانه را در سراسر کشور ممنوع اعلام کرد که در پی آن، هزاران زن در سراسر کشور شغل خود را از دست داده‌اند.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 314 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرد که از ماه مارچ به این طرف واقعات اسهال آبگین حاد در افغانستان به گونه چشم‌گیر افزایش یافته است. داکتر پراوین کبراگدی، یکی از متخصصان صحی یونیسف در یک پیام ویدیویی گفته است که شیوع بیماری اسهال در سراسر افغانستان وجود داشته است و نیمی از بیماران مبتلا به آن کودکان زیر پنج سال هستند. او در این پیام شمار دقیق بیماران مبتلا به اسهال آبگین را مشخص نکرده است. در ادامه آمده است که با حمایت بخش آسیایی بانک جهانی و صندوق بشردوستانه افغانستان، امکانات بهداشتی را با یک هزار و۳۰۰ بسته مختص به این بیماری برای ۱۳۵هزار بیمار فراهم کرده است. وی تاکید کرد که یونیسف اقدامات پیش‌گیرانه‌ی چون ضد عفونی کردن آب و توزیع بسته‌های بهداشتی را برای مهار کردن گسترش اسهال حاد روی دست گرفته است. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل افزود که یونیسف ۲۹۶ مرکز درمانی و دو هزار و ۲۵۵ نقطه آبرسانی آشامیدنی را به منظور تداوی بیماران و مهار کردن این بیماری در نقاط مختلف افغانستان ایجاد کرده است. این سازمان می‌گوید که اسهال آبگین حاد می‌تواند منجر به کاهش سریع بدن، سوءتغذیه و حتی مرگ کودکان شود. این در حالی است که پیش از این سازمان جهانی صحت گفته بود که در ماه می سال جاری میلادی میزان ابتلای افراد به اسهال آبکی حاد و همراه با کم‌آبی بدن با ۱۵ هزار و ۵۷۱ مورد، ۲۴ درصد نسبت به ماه قبل افزایش یافته است. این سازمان گفته بود که شش مورد مرگ مرتبط به این بیماری نیز در ماه می سال ۲۰۲۳ گزارش شده است. گرمای هوا، عدم دسترسی مردم به آب آشامیدنی پاک از عوامل اصلی ابتلای افراد به بیماری اسهال عنوان شده است.

ادامه مطلب


2 سال قبل - 280 بازدید

گروهی از قانون‌گذاران آمریکایی در نامه‌ای به فیفا یا کمیته بین المللی فوتبال از این نهاد بین‌المللی خواسته‌اند که تیم فوتبال زنان تبعیدی افغانستان را به رسمیت بشناسد. این گروه‌ی از قانون‌گذاران که نمایندگان حزب جمهوری‌خوا و دموکرات آمریکا شامل آن است، از فیفا خواسته‌اند که به تیم زنان افغانستان اجازه دهد تا از زنان کشورشان که تحت حاکمیت حکومت فعلی قرار دارند، نمایندگی کنند. آنان تاکید کردند که این اقدام فیفا پیام مهمی به دختران و زنان در تمام جهان ارسال خواهد کرد. این نمانیدگان در نامه با تاکید بر به رسمیت‌شناختن تیم ملی فوتبال زنان افغانستان به فیفا گفته‌اند که اگر نمی‌توانند که این کار را برای بازی زیبای فوتبال انجام دهند، حداقل باید این کار را به خاطری پیامی انجام دهد که زنان در سراسر جهان به دختران و زنان افغان می‌فرستند. قابل ذکر است که تیم ملی زنان افغانستان از زمانی‌که حکومت فعلی کنترول افغانستان را به دست گرفت، در استرالیا بازی می‌کنند. حکومت فعلی در دو سال گذشته، آزادی و حقوق زنان افغانستان را به شدت محدود کرده است. از جمله محدودیت‌های شدیدی که بر حق آموزش دختران وضع شده و از نظر سازمان ملل می‌تواند مصداق جنایت علیه بشریت باشد. تیم زنان افغانستان در پایان ماه جولای با نوشتن نامه‌ای از فیفا خواسته بودند که آنان را به‌عنوان نماینده کشورشان به رسمیت بشناسد. این نامه در حالی منتشر می‌شود که جام جهانی فوتبال زنان وارد هفته‌های پایانی خود می‌شود. فیفا حدود یک سال پیش به این خواسته‌ها پاسخ داد و گفته بود که بحث انتخاب تیم و اعضای مربوط آن، مساله‌ای داخلی یک کشور است و فیفا حق ندارد هیچ تیمی را به رسمیت بشناسد. علاوه بر این، فیفا وعده داده است که دسترسی زنان و مردان به فوتبال در اولویت است و در این زمینه به نظارت خود ادامه خواهد داد و با رهبری فدراسیون فوتبال افغانستان و افراد مرتبط در تماس نزدیک خواهد بود.

ادامه مطلب