برچسب: افغانستان

32 دقیقه قبل - 10 بازدید

صبح زود بود. هنوز صدای اذان از مسجد کوچک محل نیامده بود. فاطمه کنار بخاری نشسته بود، پتو را دور دوش کشیده و به شعله‌هایی خیره مانده بود که مثل جانش ضعیف و لرزان بودند. شوهرش، عبدالخالق، با چهره‌ای گرفته، مقابل رادیو نشسته بود. دست‌هایش می‌لرزید و چشم‌هایش به دوردست‌ها دوخته شده بود. رادیو می‌گفت: حکومت سرپرست وارد کابل شده‌اند. دولت سقوط کرده. رییس‌جمهور فرار کرده است. فاطمه حس کرد انگار دنیا زیر پاهایش فرو ریخت. عبدالخالق کارمند بخش مالی وزارت داخله بود. هیچ‌وقت در خط مقدم نبوده، اما همه می‌دانستند که اعضای حکومت فعلی به دنبال کارمندان دولت هستند. مخصوصاً آن‌هایی که اسم‌شان در فهرست‌ها بوده. عبدالخالق همان شب گفت: «باید فرار کنم. اگر بمانم، کشته می‌شوم. رحمی در کار نیست.» فاطمه هول شد. چطور؟ کجا؟ با چه پولی؟ چهار بچه قدونیم‌قد داشتند. بزرگ‌ترینشان یوسف ده‌ساله بود، کوچک‌ترینشان زهرا، فقط سه سال. اما عبدالخالق تصمیمش را گرفته بود. با پولی که با قرض و زحمت فراهم کردند، خودش را به یک قاچاقچی معرفی کرد. او گفت راهی هست تا از نیمروز به ایران برود. از کوه و بیابان، از مرزهای خشک و خطرناک. اما خطر کمتر از مرگ در کابل نبود. شب آخر، عبدالخالق دخترش زهرا را بغل کرد. پیشانی فاطمه را بوسید و گفت: «من که رسیدم، راهی برای تو و بچه‌ها پیدا می‌کنم. فقط دعا کن.» فاطمه گریه نکرد. نه آن شب. اشکش یخ‌زده بود. دلش پر از ترس و ابهام بود، اما چیزی نگفت. مرزهایی که جان می‌گیرند، نه پناه می‌دهند عبدالخالق رفت. دو هفته گذشت. هر روز فاطمه گوش‌به‌زنگ بود. منتظر تماس، پیام، حتی یک نشانه از زنده‌بودن. اما هیچ خبری نشد. بی‌قراری‌اش بیشتر شد. بچه‌ها می‌پرسیدند بابا کو؟ فاطمه لب گزید و گفت: «رفته برایتان کار پیدا کنه.» اما خودش می‌دانست چیزی درست نیست. روز پانزدهم، شماره ناشناسی تماس گرفت. صدایی غلیظ و خشک گفت: «عبدالخالق را در راه کشتند. سربازهای ایرانی به او شک کردند. مستقیم زدند. در همان بیابان دفنش کردیم.» دست فاطمه از گوشی افتاد. پاهایش سست شد. جهان تار شد. کسی نبود که جسد را بیاورد. نه قبری، نه کفنی، نه نماز میتی. تنها یک جمله: «کشته شد». بازگشت به کابلِ بدون شوهر؛ بازگشت به غربت فاطمه دیگر نمی‌دانست چه کند. پولی نمانده بود. نه حمایت فامیلی، نه پشتوانه‌ای. پدر و مادرش سال‌ها پیش مرده بودند. خانواده شوهر هم خودشان به هزار درد گرفتار بودند. با چهار بچه، به کابل برگشت. خانه‌ای در حاشیه شهر پیدا کرد؛ یک اتاق تاریک، با سقف چوبی پوسیده و دیوارهای نم‌دار. اجاره‌اش کمبود، اما برای کسی که نانی برای شام ندارد، همان هم زیاد است. فاطمه هفته‌ها در شوک بود. حرف نمی‌زد. شب‌ها بچه‌ها می‌خوابیدند و او تا صبح به سقف خیره می‌ماند. گوشه اتاق می‌نشست، دست‌هایش را روی زانو می‌گرفت، و زمزمه می‌کرد: «عبد، چرا رفتی؟ چرا تنهایم گذاشتی؟» شروع رنج؛ با دستانی خالی و دهانی پُر از وعده برای بچه‌ها بچه‌ها غذا می‌خواستند. لباس می‌خواستند. مکتب، دفتر، دوا. اما فاطمه فقط یک چیز داشت: عزم. او تصمیم گرفت هر کاری بکند، جز گدایی. اما در کشوری که کار برای زن بیوه نیست، مخصوصاً با چهار فرزند، چه کاری می‌ماند؟ روزهای اول لباس شست. برای همسایه‌ها، برای چند افغانی. بعد رفت دنبال تمیزکاری. اما زن تنها، وقتی در خانه‌های غریبه می‌رود، نگاه‌ها ترحم‌آمیز نیست، حریص‌اند. تا اینکه یک روز، پسرش یوسف گفت: «مادر، یک بچه‌ در کوچه کفش رنگ می‌زند. روزی سی افغانی می‌گیرد. منم می‌توانم.» فاطمه دلش ریخت. پسرش هنوز بچه بود. دست‌هایش هنوز بوی بازی می‌داد، نه رنگ بوت، اما چاره‌ای نبود. خیابان، خانه دومشان شد با پول قرض، یک جعبه کفش‌کاری خریدند. یوسف سر کوچه نشست. اما وقتی دیدند مردم راحت‌تر به زن مراجعه می‌کنند، فاطمه خودش هم کنار پسرش نشست. از آن روز، خیابان شد جایگاهشان. صبح زود، قبل از طلوع، از خانه بیرون می‌زدند. یک‌گوشه میدان، جایی بین دست‌فروشان و گداها، می‌نشستند. بعضی رهگذران می‌گفتند: «زن که کفش رنگ نمی‌زنه!» اما بعضی کفش‌هایشان را می‌آوردند. پولی می‌دادند. بعضی هیچ پول نمی‌دادند. با پول قرض، یک جعبه کفش‌کاری خریدند. یوسف سر کوچه نشست. اما وقتی دیدند مردم راحت‌تر به زن مراجعه می‌کنند، فاطمه خودش هم کنار پسرش نشست. از آن روز، خیابان شد جایگاهشان. صبح زود، قبل از طلوع، از خانه بیرون می‌زدند. یک‌گوشه میدان، جایی بین دست‌فروشان و گداها، می‌نشستند. بعضی رهگذران می‌گفتند: «زن که کفش رنگ نمی‌زنه!» اما بعضی کفش‌هایشان را می‌آوردند. پولی می‌دادند. بعضی هیچ پول نمی‌دادند. روزهای سرد، دست‌های فاطمه یخ می‌زد. دستکش نداشت. واکس به زخم دست‌هایش می‌نشست. پوستش ترک می‌خورد. شب‌ها از درد نمی‌خوابید. زهرا، کوچک‌ترینشان، اغلب گرسنه گریه می‌کرد. فاطمه او را بغل می‌کرد، نان خشک به دستش می‌داد، و لالایی‌هایی می‌خواند که خودش هم دیگر به آن‌ها باور نداشت. فقر، فراتر از بی‌پولی‌ست؛ فقر، بی‌پناهی‌ست در خانه، وضع بدتر بود. آب نداشتند. برقشان اغلب قطع می‌شد. بخاری نداشتند. شب‌ها با چند پتوی کهنه خود را می‌پوشاندند. باران که می‌آمد، سقف چکه می‌کرد. دیوار نم می‌کشید. بچه‌ها سرفه می‌کردند. دوا نبود. دکتر نبود. فاطمه به هزار درد گرفتار بود. بعضی شب‌ها بچه‌ها از گرسنگی خواب نمی‌رفتند. او هم غذا نداشت، اما لبخند می‌زد و می‌گفت: «ببین، فردا غذاهای خوش‌مزه می‌خوریم.» دروغ می‌گفت. اما دروغی لازم. دروغی که مادرها یاد می‌گیرند وقتی نمی‌توانند گریه کنند. نگاه‌ها، از فقر بدتر بودند کار کفش رنگی فقط سخت نبود، خطرناک هم بود. گاهی مردانی می‌آمدند، کفششان را می‌دادند و بعد نگاهشان را نمی‌بردند. بعضی حرف‌هایی می‌زدند که دل فاطمه را آشوب می‌کرد. یک‌بار مردی گفت: "زن تنها با چهار بچه؟ اگه بخوای، یک راهی هست برایت" فاطمه لرزید. بُغضش ترکید، اما فقط گفت: "نه. نه هیچ‌وقت." اما او می‌دانست، زن تنها در کابل مثل شکار بی‌دفاعی‌ست. نگاه‌ها، ترسناک‌تر از زمستان‌اند. خاطره‌ها؛ مرهمی که بیشتر زخم می‌زنند گاهی شب‌ها که بچه‌ها خواب بودند، فاطمه نامه‌های قدیمی عبدالخالق را می‌خواند. او مردی ساده بود، اما مهربان. اهل شعر نبود، اما یک‌بار در نامه‌ای نوشته بود: "اگر جنگ نبود، با تو می‌رفتم سیر کوه‌ها. اگر فقر نبود، برایت دست‌بند می‌خریدم... " فاطمه آن نامه را روی سینه‌اش می‌گذاشت و گریه می‌کرد. گاهی با صدای بلند. گاهی بی‌صدا، فقط اشک. رؤیایی که دور است، اما خاموش نشده با تمام سختی‌ها، فاطمه هنوز یک آرزو دارد: این‌که بچه‌هایش، مثل او نشوند. یوسف بتواند مکتب برود. زهرا روزی دکتر شود. یا حداقل، کسی شود که مجبور نباشد کفش مردم را برق بیندازد تا زنده بماند. او هنوز امید دارد. امیدی زخمی، اما زنده. چون مادری که امید نداشته باشد، دیگر چیزی ندارد. پایانی که هنوز نیامده فاطمه هنوز زنده است. هنوز هر صبح، قبل از طلوع آفتاب، جعبه کفش کاری‌اش را برمی‌دارد. با بچه‌هایش می‌رود همان میدان همیشگی. می‌نشیند روی زمین سرد. هنوز مردم می‌آیند، گاه با کفش، گاه فقط با نگاه. و هنوز، وقتی شب می‌شود، به عکس بی‌قبر عبدالخالق نگاه می‌کند و آرام زیر لب می‌گوید: "تو رفتی تا ما بمانیم. حالا فقط بمانم... فقط بمانم..." نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


1 روز قبل - 58 بازدید

اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد بر اطمینان از دسترسی زنان به کمک‌های بشردوستانه و مشارکت ایمن، مؤثر و کامل آنان در روند امدادرسانی تاکید کرده است. اوچا با نشر گزارشی گفته است که در دو ماه نخست سال جاری میلادی، حدود ۷.۱ میلیون نفر در افغانستان دست‌کم یک نوع کمک‌ بشردوستانه دریافت کرده‌ و همچنان در ماه‌های جنوری و فبروری سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۵۰۰ هزار نفر سه نوع مختلف از کمک‌های بشردوستانه را دریافت کرده‌اند. در ادامه آمده است که ۸۹ درصد این کمک‌ها، بسته‌های غذایی بوده‌اند. دفتر هماهنگ‌کننده‌ کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که این کمک‌ها با ترکیبی از منابع مالی تازه به ارزش ۲۹۶ میلیون دالر و منابع انتقال‌یافته از سال ۲۰۲۴ میلادی، تأمین شده است. در گزارش آمده است که نیازهای بشردوستانه در افغانستان هم‌چنان پابرجا بوده و شرایط زندگی افراد دشوار است. در این گزارش آمده است: «توان جامعه‌ی بشردوستانه برای باقی‌ماندن و ارائه‌ی کمک‌های نجات‌بخش، وابسته به تأمین منابع مالی کافی، وجود نظام‌های مالی توان‌مند، تضمین امنیت کارکنان امدادی و رعایت اصول پاسخ‌گویی بشردوستانه است.» براساس این گزارش، در ماه فبروری ۲۰۲۵، نهاد «خوشه‌ی سرپناه اضطراری»، با همکاری بیش از ۱۵ نهاد، به بیش از ۱۴ هزار و ۴۸۲ تن از آسیب‌دیدگان زمستان و سیلاب‌ها در افغانستان کمک‌رسانی کرده است. اوچا می‌گوید که این کمک‌ها شامل سرپناه‌های اضطراری، وسایل گرمایشی و لباس زمستانی بوده که نزدیک به سه هزار و ۵۹۷ زن را نیز تحت پوشش قرار داده است. این نهاد هشدار داده است که تا پایان ماه فبروری امسال، ۲.۱۲ میلیارد دالر، معادل ۸۸ درصد از مجموع ۲.۴۲ میلیارد دالر مورد نیاز برای ارایه‌ی کمک‌های بشردوستانه، هنوز تأمین نشده است. قابل ذکر است که دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد چندی پیش هشدار داده بود که اگر بودجه‌ی کافی در اختیار این نهاد قرار نگیرد، فقر و گرسنگی در افغانستان تشدید می‌شود. در صورت عدم تاامین بودجه بیش از یک میلیون کودک و ۷۰۰ هزار زن باردار و شیرده در معرض خطر ابتلا و مرگ‌ومیر ناشی از سوءتغذیه قرار می‌گیرند. براساس آمار سازمان‌های جهانی افغانستان یکی از بدترین بحران بشری را در سطح جهان تجربه می‌کند. از سوی دیگر، تحولات سیاسی، تعزیرات بانکی، انزوای سیاسی و اقتصادی سبب شده است که فقر در افغانستان تشدید شود.

ادامه مطلب


1 روز قبل - 64 بازدید

سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان (AJSO) اخراج دسته‌جمعی بیش از ۳۰۰ کارمند «رادیو تلویزیون ملی» به‌شمول ۹۰ کارمند و خبرنگار زن را محکوم کرده است. این نهاد با نشر اعلامیه‌ای در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این اقدام حکومت سرپرست گامی دیگر در مسیر سرکوب آزادی رسانه‌ها و حذف نظام‌مند زنان از عرصه‌های عمومی به‌ویژه در رسانه‌ها به‌شمار می‌رود. در اعلامیه آمده است که این اقدام حکومت فعلی نه‌تنها بی‌احترامی آشکار به تجربه و تلاش کارمندان است، بلکه لطمه‌ای جبران‌ناپذیر به ساختار رسانه‌ای و آینده‌ی اطلاع‌رسانی مستقل در افغانستان وارد می‌کند. سازمان حمایت از خبرنگاران: «ما این اقدام را بخشی از سیاست سیستماتیک حذف زنان از حوزه‌ی کار و اجتماع می‌دانیم؛ سیاستی که پیش‌تر نیز در وزارت‌های معارف، تحصیلات عالی، زراعت و دیگر نهادهای دولتی پیاده شده است.» در اعلامیه آمده است: «تصمیم رهبری حکومت فعلی مبنی بر کاهش ۲۰ درصدی کارمندان ادارات دولتی، بدون در نظر گرفتن پیامدهای انسانی، اجتماعی و اقتصادی آن، بحران را در کشور عمیق‌تر خواهد ساخت.» قابل ذکر است که حکومت فعلی در روزهای اخیر حدود ۳۰۰ کارمند و خبرنگار به‌شمول خبرنگاران و کارمندان زن «رادیو و تلویزیون ملی» را از دفتر مرکزی و دفترهای ولایتی برکنار کرده‌اند. باید گفت که روند تنقیص بست‌های دولتی در تشکیلات اداری از یک ماه به این‌سو آغاز شده و تا اکنون صدها کارمند از نهادهای دولتی برکنار شده‌اند. براساس این تصمیم، تنها از وزارت معارف حدود ۹۰ هزار بست تنقیص شده است. سازمان حمایت از خبرنگاران افغانستان از جامعه‌‌ی جهانی، نهادهای حقوق بشری و مدافع آزادی رسانه‌ها خواسته با استفاده از ابزارهای فشار سیاسی و دیپلماتیک، حکومت فعلی را وادار به توقف اخراج‌های خودسرانه کارمندان رسانه‌ای، به‌ویژه زنان سازند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 116 بازدید

شرل بنارد، نویسنده و همسر زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی پیشین ایالات متحده در امور صلح افغانستان می‌گوید که اجبار حجاب و همراهی محرم مرد با زنان در افغانستان واقعیت ندارد. خانم بنارد این اظهارات را در مقاله‌ی که روز (سه‌شنبه، ۳۰ ثور) در وب‌سایت نشنل اینترست (National Interest) منتشر شده، مطرح کرده و ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم در مکاتب را سیاست فاجعه‌بار و بی‌پایه از منظر دینی‌ خوانده و گفته که این [تصمیم] بدون تردید یک فاجعه است. وی در مقاله نوشته است: «افغانستان را به‌خوبی می‌شناسد؛ چون از سال ۲۰۰۳ میلادی به‌طور منظم به این کشور سفر کرده‌ و از زمان تهاجم شوروی، فراز و نشیب‌های آن را دنبال کرده‌ است. در جریان قدم‌زنی‌ام در کوچه‌پس‌کوچه‌های کابل، زنانی را در مراکز خرید دیدم که فروشنده بودند؛ از جمله دختری جوان که عطر فروشی می‌کرد. زن در رستورانت‌ها دیده می‌شدند و شگفت‌آورتر از همه، زنانی بودند که با کراچی‌های خود در خیابان‌ها لوازم خانه و میوه‌های موسمی می‌فروختند و در میان ترافیک راه می‌رفتند. در مناطق روستایی نیز زنان همیشه در کشاورزی فعال بوده‌اند و همچنان به این کار ادامه می‌دهند.» خانم بنارد در این مقاله جامعه‌ی افغانستان را جامعه‌ای فقیر و ستم‌دید‌ه‌ی قرون وسطایی‌ توصیف کرده و گفته است که برخورد جامعه‌ی افغانستان با زنان، به‌هیچ‌وجه به وحشی‌گری ساختارمند کشور هند با آن‌ همه پیشرفت و قدرتمندی با فناوری‌های نوین و جاه‌طلبی جهانی نمی‌رسد. او در این مقاله تاکید کرده است: «هند از نظر او سزاوار طرد و اعتراض بین‌المللی است، زیرا این دولت دهه‌هاست در برابر معضل حدود ۸ هزار ]قتل مهریه[ در سال هیچ اقدام جدی‌ نکرده است.» همچنین در بخشی از مقاله او خودش را یک «فمینیست» خوانده و گفته که «آیا واقعا منطقی‌ست که فعالان حقوق زن تنها بر افغانستان تمرکز کنند؟ او گفته در جهان کشورهایی وجود دارند که در نقض حقوق بشر زنان، مرتکب فجایع بسیار بدتری شده‌اند، اما همچنان از جایگاه محترم در جامعه‌ی جهانی برخوردارند.» همچنین وی در ادامه نوشته است که واقعیت این است که در زمان حضور آمریکا و متحدانش در افغانستان، بخش‌های وسیعی از این کشور هیچ ساختار آموزشی فراتر از سطحی که امروز حکومت فعلی برای دختران ممنوع کرده‌اند، نداشت. در بسیاری از مناطق اصلا مکتب دخترانه وجود نداشت، و این‌طور نبود که اوضاع برای زنان و دختران عالی بوده و فقط با آمدن حکومت سرپرست ویران شده باشد. نویسنده‌ی این مطلب گفته است: «وضعیت امنیتی اکنون به‌شکل چشم‌گیری بهبود یافته است، در دوران حضور گسترده نیروهای آمریکایی، جاده‌ی میان میدان هوایی کابل تا شهر آن‌چنان ناامن بود و کارکنان سفارت امریکا و بازدیدکنندگانی مانند ماموران اداره‌ی توسعه بین‌المللی امریکا مجبور بودند این مسیر کوتاه را با چرخبال طی کنند.» این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که حکومت فعلی بیش از 80 فرمان علیه آزادی‌های زنان در افغانستان وضع کرده‌اند. زنان و دختران از حق آموزش، کار، گشت‌وگذار آزادانه کاملا منع شده و باید به همراه یک محرم مرد سفر کنند.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 104 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان می‌گوید که یک سوم کودکان افغانستان از آموزش بازمانده‌اند و ۶۰ درصد آن‌ها دختران هستند. یونیسف امروز (چهارشنبه، ۳۱ ثور) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که با همکاری بانک جهانی و بانک توسعه آسیایی در افغانستان،  بیش از ۱۰ هزار صنف آموزشی محلی که شامل بیش از ۱۵۰۰ مرکز آموزش سریع است، پشتیبانی می‌کند. در اعلامیه آمده است که این صنف‌ها، فرصت‌های آموزشی را برای بیش از ۳۰۰ هزار کودک در سراسر افغانستان فراهم کرده که بیش از دو سوم آن‌ها دختران هستند. در ادامه آمده است که کمیته آلمانی یونیسف نیز از آموزش دختران نوجوان در افغانستان از طریق ۱۴۸ مرکز آموزش سریع حمایت می‌کند و برای دو هزار و ۲۰۰ دختر نوجوان دیگر در شمال و مرکز افغانستان، زمینه‌ی آموزش را فراهم کرده است. صندوق حمایت از کودکان سازمان آموزش را حق هر کودکی دانسته و تاکید کرده است که آنان، کودکان را به مهارت‌های ضروری برای رشد، شکوفایی و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه در زندگی مجهز می‌کند. یونیسف به نقل از یکی از دانش‌آموزان نوشته است «اگر این صنف در روستای من تاسیس نمی‌شد، مجبور می‌شدم ازدواج کنم.» او می‌گوید: «با گذشت هر روز، یک قدم به رویایم نزدیک‌تر می‌شوم.» این نهاد بین‌المللی افزوده است که در سال ۲۰۲۴ میلادی، از ۱۸هزار صنف آموزشی محلی در افغانستان حمایت کرده که در این صنف‌ها برای ۵۶۴ هزار کودک زمینه‌ی آموزش فراهم شده است. در اعلامیه آمده است که در سال گذشته‌ی میلادی، ۵ هزار و ۵۰۰ معلم زن را آموزش داده است. یونیسف گفته علاوه بر فراهم کردن زمینه‌ی آموزش، توزیع مواد درسی، مکتب‌های آسیب‌دیده را نیز در سراسر کشور بازسازی می‌کند. در حالی صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل بر آموزش دختران و پسران افغانستان تاکید می‌کند که حکومت سرپرست پس از بازگشت دوباره به قدرت، آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را منع کردند. بیش از ۱۳۳۷ روز می‌شود که دروازه‌های مکاتب به‌روی آنها بسته است. همچنین پیش از این حکومت فعلی در چندین ولایت صنف‌های آموزشی سریع را برای دختران که از سوی یونیسف حمایت می‌شد بسته کرده بود.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 80 بازدید

برنامه جهانی غذا اعلام کرده است که افغانستان در سال گذشته میلادی در میان ۹ کشور، پس از سودان بلندترین آمار افراد در «در سطح اضطراری ناامنی غذایی» را در جهان داشته است. این سازمان امروز (چهارشنبه، ۳۱ ثور) با نشر اعلامیه‌ای حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در سال گذشته میلادی، ۳.۶ میلیون تن در سطح اضطراری ناامنی غذایی در کشور قرار داشتند. برنامه جهانی غذا با کاهش چشم‌گیر بودجه کمک‌های بشردوستانه، از «وضعیت وخیم» بشردوستانه در سال پیش‌رو در افغانستان نیز هشدار داده است. این سازمان در گزارش پیشین خود گفت که ۳ میلیون تن در تابستان پیش‌رو در کشور، به کمک‌های نجات‌بخش غذایی نیاز دارند. برنامه جهانی غذا هشدار داده بود که به دلیل کمبود بودجه، از این میان تنها می‌تواند به یک میلیون تن کمک کند تا از «گرسنگی فاجعه‌بار» نجات یابند. پس از برگشت حاکمیت دوباره‌ی حکومت سرپرست، سازمان ملل بارها در گزارش‌هایش وضعیت بشردوستانه کشور را بحرانی توصیف کرده که از این میان چندین میلیون تن در شرایط «ناامنی حاد غذایی» به سر می‌برند. براساس گزارش‌ها، در سال جاری میلادی، حدود ۲۳ میلیون نفر در کشور نیاز به کمک‌های بشردوستانه دارند. اوچا یا دفتر هماهنگی کمک‌های بشردوستانه ملل متحد پیش از این گفته بود که با قطع کمک‌های جهانی ایالات متحده، بودجه مورد نیاز کمک‌های بشردوستانه به افغانستان در سال جاری به گونه بی‌پیشینه‌ در بیست سال گذشته، کاهش یافته است.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 84 بازدید

میهیونگ پارک، رییس سازمان بین‌المللی مهاجرت برای افغانستان درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که نیمی از جمعیت این کشور برای زنده‌ماندن به کمک‌های بشردوستانه وابسته‌ هستند. رییس سازمان بین‌المللی مهاجرت این اظهارات را در «چهارمین مجمع بشردوستانه اتحادیه اروپا» در بروکسل مطرح کرده و بر حفاظت و ارائه خدمات حیاتی در مرزها و گذرگاه‌های افغانستان تاکید کرده است. وی در ادامه تاکید کرده است که بازگشت‌های اجباری مداوم مهاجران اهل افغانستان از ایران و پاکستان، باعث افزایش مشکلات برای خانواده‌ها و جوامعی می‌شود که نیمی از جمعیت کشور برای زنده‌ماندن به کمک‌های بشردوستانه وابسته‌اند. قابل ذکر است که چهارمین مجمع بشردوستانه یا «فورم بشردوستانه اروپا» (EHF) سال ۲۰۲۵ این اتحادیه در مورد افغانستان روز دوشنبه آغاز شده و امروز نیز ادامه دارد. براساس معلومات موجود، «علل ریشه‌ای بحران افغانستان و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای برای راه‌حل‌های نوآورانه و پایدار» محور اصلی این نشست است. این نشست به میزبانی مشترک کمیسیون اروپا و پولند که ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، در شهر بروکسل، پایتخت بلجیم، برگزار می‌شود. قابل ذکر است که با قطع کمک‌های بشردوستانه آمریکا به افغانستان، نهادهای امدادرسان با چالش‌های مالی روبرو شده‌اند. همچنین بر اساس آمار سازمان ملل متحد، در سال جاری میلادی ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک‌های بشردوستانه دارند و ۱۶.۸ میلیون نفر آنان برای دریافت کمک در اولویت قرار گرفته‌اند. اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد برای کمک به این افراد ۲.۴۲ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده است. این در حالی است که کمک‌های بشری به افغانستان به شدت کاهش و در کنار آن ده‌ها موسسه بشری فعالیتش را در افغانستان متوقف کرده‌اند. همچنین برنامه جهانی غذا می‌گوید که در سال گذشته غذای اضطراری و پول نقد را برای نزدیک به ۱۲ میلیون نفر در افغانستان فراهم کرده است و کمک به زنان و دخترانی را که با «گرسنگی شدید» روبرو هستند در اولویت قرار داده است.

ادامه مطلب


2 روز قبل - 70 بازدید

«نهاد افغانستان عاری از پولیو» درتازه‌ترین مورد از برگزاری کارزار تطبیق واکسن پولیو یا فلج اطفال در سراسر کشور خبر داده است. این نهاد امروز (چهارشنبه، ۳۱ ثور) در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که کارزار تطبیق واکسن، دوشنبه هفته آینده در سراسر کشور برگزار خواهد شد. این نهاد درباره شمار کودکانی که قرار است واکسن شوند، جزییاتی ارائه نکرده است. قابل ذکر است که کارزار قبلی واکسن پولیو، ماه گذشته در سراسر کشور برگزار شده بود که در آن، ۱۱.۶ میلیون کودک زیر پنج سال واکسن دریافت کردند. قابل ذکر است که نخستین واقعه مثبت پولیو در سال ۲۰۲۵ میلادی، در ولایت بادغیس ثبت شده بود. باید گفت که افغانستان و پاکستان کشورهایی هستند که بیماری فلج کودکان هنوز در آن‌ها ریشه‌کن نشده است. این در حالی است که در سال گذشته میلادی، ۲۵ مورد انسانی پولیو و ۱۱۳ مورد محیطی آن در افغانستان ثبت شده بود. از جمله موارد انسانی، ۱۴ مورد در قندهار، هفت مورد در هلمند، دو مورد در ارزگان، یک مورد در کنر و یک مورد در نورستان ثبت شده بود. چند وقت پیش سازمان جهانی صحت اعلام کرده بود که عربستان سعودی متعهد به کمک ۵۰۰ میلیون دالر برای محو فلج اطفال در افغانستان و پاکستان شده است.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 99 بازدید

ورونیکا بوسکوویچ پوهر، کاردار نمایندگی اتحادیه‌ی اروپا برای افغانستان می‌گوید که تمرکز این اتحادیه بر توان‌مندسازی زنان و فراهم‌سازی فرصت‌های معیشتی برای مردم افغانستان است. خانم این اظهارات را در چهارمین نشست بشردوستانه‌ی این اتحادیه مطرح کرده و هرگونه حمایت مالی از حکومت سرپرست از سوی سازمان‌های بشردوستانه را رد کرد و بر توان‌مندسازی و ایجاد فرصت‌ها در افغانستان تاکید کرده و گفته که توان‌مندسازی اقتصادی زنان «دیر یا زود» به توان‌مندسازی سیاسی آنان منجر خواهد شد. کاردار اتحادیه‌ی اروپا برای افغانستان افزوده است که این نهاد برای کمک به مردم افغانستان آماده است. وی تصریح کرد: «ما در میدان حضور داریم. این نشان می‌دهد که اتحادیه‌ی اروپا بسیار فعال و حاضر است. ما در سطح سیاسی هم حضور داریم.» همچنین این مقام اروپایی با اشاره به افزایش بازگشت مهاجران افغانستانی از پاکستان و ایران گفته است که این بازگشت‌ها باید اختیاری، ایمن و با توجه به کرامت انسانی انجام شود. او تاکید کرده است که کشورها در زمینه‌ی روابط دیپلوماتیک با افغانستان دلایل خود را دارند؛ اما آن‌چه اتحادیه‌ی اروپا انجام می‌دهد گفتگو، آمادگی برای واکنش و ایجاد فرصت برای مردم است. قابل ذکر است که چهارمین نشست بشردوستانه‌ی اتحادیه‌ی اروپا در مورد افغانستان تحت عنوان «بحران افغانستان؛ پیامدهای منطقه‌ای و چالش‌های حفاظتی» روز دوشنبه برگزار شده است. بررسی ریشه‌‌ی بحران در افغانستان و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای از موضوعات این نشست است. همچنین شرکت‌کنندگان، بر تداوم کمک‌های بشردوستانه در افغانستان تاکید کردند. وی در حالی بر توان‌مندسازی زنان افغانستان تاکید می‌کند که زنان و دختران در این کشور پس از روی‌کار آمدن حکومت فعلی، با محدودیت‌های شدید آموزشی، شغلی و اجتماعی مواجه شده‌اند و از بیش‌تر عرصه‌های عمومی کنار زده شده‌اند.

ادامه مطلب


3 روز قبل - 103 بازدید

یونیسف یا صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد برای افغانستان اعلام کرده است که با همکاری کمک‌های بشردوستانه اتحادیه اروپا، برای ۹ هزار و ۵۰۰ کودک در افغانستان صنف‌های آموزشی با مدیریت محلی ایجاد کرده است. این سازمان با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که این صنف‌ها در مناطقی ایجاد شده که مکاتب دولتی دور هستند یا گنجایش دانش‌آموز بیشتر را ندارند. صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد در مورد تعداد دخترانی‌که از این صنف‌های آموزشی مستفید می‌شوند، جزییات ارائه نکرده است. این سازمان در اعلامیه به نقل از فاطمه، دانش‌آموز که کلاس سوم می‌باشد، نوشته است: «من عاشق کلاس و همکلاسی‌هایم هستم. من اینجا خواندن و نوشتن یاد گرفتم. می‌خواهم معلمی درست مثل خودم باشم.» این در حالی است که حکومت سرپرست پس از بازگشت دوباره به قدرت در ماه آگوست ۲۰۲۱ میلادی، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و دروازه‌های دانشگاه‌های دولتی و خصوصی را نیز به روی دختران بستند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. منع آموزش دختران در کنار دیگر اقدامات سرکوب‌کننده، محکومیت داخلی و جهانی را در پی داشته است، با این حال، حکومت سرپرست به درخواست‌ها برای لغو این محدودیت‌ها اعتنایی نکرده است.

ادامه مطلب