رینا امیری، نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا برای حقوق بشر و زنان در افغانستان با لانا نصیبه، دستیار وزارت خارجه امارات متحده عربی در امور سیاسی، در مورد حمایت از دختران و زنان افغانستان در بخش آموزش گفتگو کرده است. خانم امیری امروز (چهارشنبه، ۱۴ سنبله) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که امارات متحده عربی و واشنگتن به حمایت از دختران و زنان در افغانستان متعهد هستند. در ادامه آمده است که دو طرف همچنان درباره حمایت از دختران و کودکان افغانستان در بخشهای آموزش، صحت و کارآفرینی توافق کردهاند. در عین حال، نماینده ویژه آمریکا برای حقوق بشر و زنان در افغانستان در یک پیام دیگر نوشته است که حمایت واشنگتن از مردم کشور پابرجاست، اما صبر با حکومت سرپرست رو به اتمام است. او تاکید کرد که نگرانیهایش را در مورد قانون امر به معروف و نهی از منکر در قطر و امارات متحده عربی بیان کرده است. وی افزوده که هدف این قانون کامل کردن حذف زنان از زندگی عمومی است. او تصریح کرده است: «پیام من روشن بود، حمایت ما از مردم افغانستان همچنان پابرجاست، اما صبر با طالبان رو به اتمام است. راه مشروعیت داخلی و بینالمللی رعایت حقوق مردم این کشور است.» با این حال، رینا امیری مشخص نکرده که نگرانیهایش را با چه کسانی در قطر و امارات متحده عربی مطرح کرده است. باید گفت که در قانون جدید حکومت فعلی حتا صدای زنان «عورت» دانسته شده است. پیش از این، یوناما یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل متحد قانون جدید امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی را «دیدگاه ناراحتکننده برای آینده افغانستان» توصیف کرده بود. کارشناسان سازمان ملل متحد نیز گفته بودند که قانون جدید امر به معروف و نهی از منکر نشاندهنده «عقبگرد جدی» حقوق بشر در افغانستان است.
برچسب: آمریکا
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین آمریکا در امور صلح افغانستان، کار روی یک طرح سیاسی از بهر آینده افغانستان و بازگشایی مکاتب و دانشگاهها به روی دختران را برای عادیسازی روابط میان حکومت فعلی و آمریکا مهم عنوان کرد. آقای خلیلزاد این اظهارات را در صحبت با شبکهی خبری دویچه وله فارسی مطرح کرده و همچنان بر عملیسازی توافقنامه دوحه میان حکومت فعلی و آمریکا نیز تاکید کرده است. او افزود که باید روی راهکاری تمرکز شود، تا بخشهایی که در این توافقنامه آمدهاند، عملی شوند. وی میگوید: «به پلانی برای عملی کردن چیزهای که عملی نشده، روی یک تقسیم اوقات موافقت صورت گیرد و این میتواند یک راهی برای بهتر شدن یا عادی شدن رابطه بین افغانستان و آمریکا باشد.» نماینده ویژه پیشین آمریکا برای صلح افغانستان دو مورد از ضمایم پنهان توافقنامه دوحه را تاریخ و مکان مشخص خروج آمریکا از افغانستان و مسایل هراسافگنی عنوان کرده است. آقای خلیلزاد بیشتر توضیح داده و گفت: «درباره دو مساله بود، یک مساله این بود که خروج آمریکا چگونه شروع و ختم میشود. یعنی آمریکا از کدام پایگاه و چه وقت بیرون میاید، از همینرو اگر آن معلومات چاپ میشد یا مطبوعاتی میشد، بعضی کسانی که طالب نیستند و مخالف یا دشمن بیرون آمریکا از افغانستان بودند، حمله نکنند و از آن وقت استفاده نکنند که سر عسکر آمریکا حمله کنند، آن بخش پنهان شد.» او درباره حضور داعش چنین گفت: «اقدامات مثبت مطابق توافق دوحه صورت گرفته و خطری هم از طرف داعش وجود دارد؛ اما خطری است که طالبان با آن در جنگ هستند. بنابراین توجه لازم است که طالبان به اساس توافق دوحه، به همکاری دوام دهند.» نماینده ویژه پیشین آمریکا برای صلح افغانستان همچنان افزوده است که افغانستان اکنون اولویت آمریکا نیست و ایالات متحده تنها بر بنیاد منافع متقابل، راه را در پیش میگیرد. در حالی زلمی خلیلزاد بر بازگشایی مکاتب دختران تاکید میکند که حکومت فعلی پس از حاکمیت دوباره، دختران بالاتر از صنف ششم را از ادامه آموزش منع کردند و دروازههای دانشگاهها را نیز به روی دختران و زنان بستند. این گروه در طی در نزدیک به سهسال حاکمیت دوبارهشان، دختران را از اشتراک در آزمون کانکور منع کردند و این آزمون را بدون حضور حتا یک دختر در سراسر افغانستان برگزار کردند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
کمیسیون دولتی آزادیهای مذهبی آمریکا در تازهترین مورد اعلام کرده است که وضعیت آزادی گروههای مذهبی در افغانستان در حاکمیت حکومت سرپرست رو به وخامت است. این کمیسیون در گزارش سالانه خود با متهم کردن حکومت سرپرست به نقض منظم آزادیهای مذهبی، خواستار تحریم مقامهای مسوول حکومت شد و از واشنگتن خواسته است که افغانستان تحت کنترول حکومت فعلی را در رده «کشور مورد نگرانی خاص» قرار دهد. در گزارش آمده است که حکومت فعلی در سال ۲۰۲۳ میلادی به شدت آزادیهای فردی و مذهبی مردم افغانستان، بهخصوص زنان، اقلیتهای مذهبی مانند شیعه، احمدیه، سیکها، هندوها و مسیحیان را محدود کرده و به این کار ادامه میدهد. باید گفت که مقامات حکومت فعلی در ایام عزاداری محرم گفته بودند که برای مصونیت عزاداران، باید مراسم عاشورا محدود و در مکانهای مشخص برگزار شود. کمیسیون آزادیهای مذهبی آمریکا گفته است که حکومت فعلی افغانستان آزادی مذهبی شیعیان را محدود کرده است. همچنین داعش در چندین مورد به مکانهای مذهبی شیعیان افغانستان در پایتخت کشور حمله کرده و نیروهای حکومت فعلی نتوانستهاند که جلو حملات داعش به شیعیان را بگیرند. طبق این گزارش، داعش خراسان به حملات خود به اقلیت شیعه در افغانستان ادامه داده است. داعش در ماه میزان ۱۴۰۲ به مسجد امام زمان در شهر پلخمری حمله کرد. کمیسیون آزادیهای مذهبی آمریکا همچنان نقش وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی را در اعمال احکام تبعیض آمیز برجسته توصیف کرده است. این کمیسیون از حکومت آمریکا خواسته است تا آن عده از مقامهای حکومت فعلی را که مسوول نقض جدی آزادیهای مذهبی هستند، تحریم کرده و داراییهای شان را مسدود کند. کمیسیون آزادیهای مذهبی آمریکا گفت که حکومت فعلی شماری از خبرنگاران، فعالان حقوق زن و اقلیتهای مذهبی را نیز سال گذشته بازداشت کرد. این گروه با ممنوع کردن کار زنان، فعالیت سازمانهای امدادرسان را نیز محدود کرده است. در یک اقدام دیگر، حکومت فعلی در ماه سپتامبر ۲۰۲۳، ۱۸ کارمند محلی یک موسسه غیردولتی را به اتهام ترویج مسیحیت بازداشت کرد. کمیسیون آزادیهای مذهبی به حکومت آمریکا توصیه کرده است که افغانستان در فهرست کشورهایی قرار گیرد که در مورد آزادیهای شهروندان آن نگرانی جدی وجود دارد. کمیسیون ایالات متحده برای آزادی مذهبی بینالمللی (USCIRF) یک سازمان مستقل و فراحزبی دولتی است که در سال ۱۹۹۸ تاسیس شد.
«مایا آنجلو» در سال ۱۹۲۸ با نام «مارگارت آنی جانسون» به دنیا آمد، «مایا آنجلو» در نوجوانی، بورسی را برای تحصیل در رشتهی رقص و نمایش در کالیفرنیا به دست آورد، اما در شانزده سالگی و به مدتی کوتاه، تحصیل را کنار گذاشت تا به رانندهی ماشینهای کابلی در سان فرانسیسکو تبدیل شود. او در مورد دلیل انجام این کار توضیح میدهد: زنانی را در آن ماشینها میدیدم که کمربندهای مخصوص داشتند، با کلاه و ژاکتهای رسمی. عاشق یونیفرم هایشان بودم. به خودم گفتم این همان شغلی است که میخواهم. «آنجلو» این شغل را به دست آورد و به اولین زن سیاهپوست در سان فرانسیسکو تبدیل شد که رانندگی ماشینهای کابلی را بر عهده داشت. مایا در کتاب نامه به دخترم چنین حکایت میکند: سیزده ساله که بودم رفتم پیش مادرم در سان فرانسیسکو. بعدها در نیویورک سیتی درس خواندم. طی این سالها هم در پاریس، قاهره، غرب آفریقا و سرتاسر ایالات متحده زندگی کردهام. اینها واقعیتها است، اما از نظر یک کودک واقعیت چیزی نیست جز کلماتی که باید به خاطر سپرد؛ مثلا «اسمم جانی توماس است. نشانیام شمارهی 220، خیابان مرکزی است.» اینها همه واقعیتهایی است که با حقیقت یک کودک چندان کاری ندارد. دنیای واقعی ای که من در استمپس در آن بزرگ شدم، جنگی دائمی بود در مقابل تسلیم. اول تسلیم شدن در برابر آدم بزرگهایی که هر روز میدیدمشان، که همه سیاهپوست و همه خیلی خیلی بزرگ بودند. بعد تسلیم این فکر شدن که مردم سیاهپوست، پستتر از سفیدپوستانی بودند که به ندرت میدیدمشان. «آنجلو» پس از مدتی کار در عرصهی نمایش، به یک شرکت گردشگری پیوست. او پیشنهاد اجرای نقشی را در نمایشی موزیکال در «تئاتر برادوِی» رد کرد تا به آن شرکت گردشگری ملحق شود چرا که اینگونه میتوانست به سفری به دور اروپا برود. «آنجلو» در این باره به خاطر میآورد: تهیه کنندگانِ آن نمایش موزیکال به من میگفتند، «مگر دیوانه شدهای؟ میخواهی نقشی کوتاه را آن هم دائم در سفر قبول کنی، وقتی ما نقشی اصلی را در یک نمایش برادوِی به تو پیشنهاد کرده ایم؟» به آنها گفتم دارم به اروپا میروم. فرصت دیدن جاهایی را خواهم داشت که به شکل معمول هرگز نمیدیدم، جاهایی که فقط رویایشان را در روستای کوچکی که در آن بزرگ شدم، داشتم. او همچنین گفت که این انتخاب، یکی از بهترین تصمیمهای او در زندگی بوده است. سفر او به اروپا همچنین فرصت آشنایی با سایر زبانها را برای او فراهم کرد و «آنجلو» نیز این فرصت را غنیمت شمرد. او در نهایت توانست زبانهای فرانسوی، اسپانیایی، عبری، ایتالیایی و فانته (گویشی متعلق به مردم بومی غنا) را بیاموزد. «آنجلو» در سالهای کودکی، توسط نامزد مادرش مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفت. او ماجرا را برای برادرش تعریف کرد و مدتی بعد به دادگاه فراخوانده شد تا علیه آن مرد شهادت دهد؛ اتفاقی که به محکومیت مرد منجر شد، اما او در نهایت فقط یک روز را در زندان گذراند. چهار روز پس از آزادی از زندان، آن مرد به قتل رسید. احتمالا توسط یکی از اعضای خانوادهی «آنجلو». و «آنجلو» که فقط یک کودک بود، خودش را مقصرِ به قتل رسیدن آن مرد میدانست. او بعدها در مورد این اتفاق نوشت: فکر میکردم صدای من او را کشت. من آن مرد را کشتم چون نامش را گفتم و بعد فکر کردم که دیگر هیچ وقت دوباره صحبت نکنم، چون صدایم همه را خواهد کشت. «آنجلو» به مدت پنج سال، از صحبت کردن امتناع کرد. اما ادبیات به او کمک کرد که دوباره صدایش را به دست آورد. مجلهی Arab Observer یکی از معدود مجلههای خبریِ انگلیسیزبان در خاورمیانه بود که بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۶ چاپ میشد. «آنجلو» هنگام سفر در مصر، با فعال حقوق مدنی «وسومزی ماکه» آشنا شد و پس از نقل مکان به قاهره، به عنوان دبیر برای مجلهی خبری Arab Observer مشغول به فعالیت شد. او قبل از این هیچ وقت به عنوان ژورنالیست کار نکرده بود و این شغل باعث شد «آنجلو» مهارتهای ارزشمندی را زمینهی خبرنگاری به دست آورد. تا پایان مسیر حرفهای «آنجلو»، قالبهای هنری اندکی باقی مانده بودند که او در آنها فعالیت نکرده بود (او نامزد دریافت «جایزه تونی» و «جایزه پولیتز» شد و سه بار «جایزه گِرَمی» را به دست آورد)، اما همچنان شگفت انگیز به نظر میرسد که «آنجلو» دستی بر آتش فیلمسازی نیز داشت. او ابتدا در فیلمی در سال ۱۹۵۷ بازی کرد اما پس از آن به فیلمنامه نویسی روی آورد و سپس، فیلمی به نام Down in the Delta را در سال ۱۹۹۸ کارگردانی کرد. «آنجلو» ارتباطی دوستانه با رمان نویس آمریکایی «جیمز بالدوین» داشت و اندکی قبل از به قتل رسیدن «مالکوم ایکس»، در حال برنامه ریزی برای کمک به او به منظور بنیان نهادن مؤسسهی «اتحاد سیاهپوستان آمریکا» بود. در اوایل سال ۱۹۶۸، «مارتین لوتر کینگ» از «آنجلو» خواست تا برای ترویج «کنفرانس رهبران مسیحی جنوب»، همایشهای مختلفی در سراسر ایالات متحده برگزار کند. «آنجلو» این پیشنهاد را پذیرفت اما زمان انجام آن را به تعویق انداخت تا برای جشن تولدش برنامههریزی کند. در روز تولد چهل سالگی «آنجلو» در ۴ آپریل سال ۱۹۶۸، «مارتین لوتر کینگ» در شهر ممفیس به قتل رسید. مرگ او، «آنجلو» را به افسردگی شدیدی مبتلا کرد. «آنجلو» در مراسم تحلیف «بیل کلینتون» در سال ۱۹۹۳، نام خود را پس از «رابرت فراست» به عنوان دومین شاعرِ حاضر در مراسم معارفهی رئیس جمهور مطرح کرد. شعرخوانی «آنجلو» در این مراسم، جایزهی «گِرَمی» سال ۱۹۹۴ را در بخش «بهترین اثر شفاهی» برای او به ارمغان آورد. «آنجلو» علاوه بر همهی این فعالیتها، دو کتاب آشپزی نیز نوشت که در یکی از آنها، دستور پخت غذاهای مورد علاقهاش را ارائه کرد و در دیگری، به اهمیت و چگونگی تهیهی غذاهای سالم پرداخت. «آنجلو» در پیشگفتار دومین کتاب آشپزی خود نوشت: اگر این کتاب به دست افراد ماجراجو و جسوری بیفتد که به اندازهی کافی جرأت دارند تا به آشپزخانه بروند و ظرفها و ماهیتابهها را به هم بریزند، من بسیار خوشحال خواهم شد. کتاب «میدانم چرا پرنده در قفس میخواند» که در سال ۱۹۶۹ انتشار یافت، خود زندگی نامهای است که به دوران کودکی «آنجلو» از سه تا هفت سالگی میپردازد. او در این اثر، موضوعاتی همچون نژادپرستی، آسیب روحی و تجاوز را به بحث میگذارد و همچنین توضیح میدهد که چگونه توانست بر این چالشها غلبه کند و از آنها بگذرد. کتاب «میدانم چرا پرنده در قفس میخواند» از زمان اولین انتشار، هیچ وقت از چرخهی چاپ خارج نشده و پس از گذشت دههها، همچنان مخاطبین جدید را به خود جذب میکند. «آنجلو» به منظور تمرکز بر کار، اتاقی را در هتلی نزدیک خانهاش میگرفت و در آن شروع به نوشتن میکرد. او ساعت شش صبح به آنجا میرفت و معمولاً تا ظهر مشغول نوشتن میشد. «آنجلو» پس از گرفتن اتاق، تمام وسایل تزئینی و مبلمان را از آن خارج کرده بود تا فقط یک تخت خواب و صندلی، به علاوهی یک کتاب لغتنامه، قلم و کاغذ، و بطری نوشیدنی در اتاق باشد. «آنجلو» در سه سالگی به همراه برادر بزرگترش «بِیلی جونیور»، به شهر «استمپس» در ایالت «آرکنزا» فرستاده شد تا در کنار پدربزرگ و مادربزرگِ پدریاش زندگی کند. مادربزرگ او، «آنی هندرسون»، بردهداری را به شکلی بیواسطه تجربه کرده بود و تنها فرد سیاهپوست در «استمپس» بود که مغازهای در شهر داشت. «آنجلو» از مادربزرگش توانایی خواندن را یاد گرفت: «آنی هندرسون» کتابهایی را از مدارس محلی به خانه میآورد و به «آنجلو» و برادرش، خواندن و نوشتن را میآموخت. مایا به خاطر کتابهای هفتگانه زندگینامهاش که شامل شرح حال خودش از کودکی تا بزرگسالی است بسیار مشهور است و همین باعث شد که مورد توجه کشورهای جهان قرار گیرد. آثارش: میدانم چرا پرنده در قفس میخواند (۱۹۶۹) جرعهای آب خنک به من دهید، دارم میمیرم (۱۹۷۱) به نام من خودت را جمعوجور کن (۱۹۷۴) آواز میخوانیم و مثل کریسمس متبرک میشویم (۱۹۷۶) قلب یک زن (۱۹۸۱) کودکان همه بندگان خدا باید کفش سفر بپوشند (۱۹۸۶) آهنگی که به بهشت پرتاب شد (۲۰۰۲) و مادر و من و مادر آنجلو از دانشگاهها، سازمانهای ادبی، آژانسهای دولتی و گروههای ویژه مختلف افتخارات و جوایزی کسب کرد. افتخارات او شامل نامزدی جایزه پولیتزر در سال ۱۹۷۰ و در سن ۴۷ سالگی برای کتاب مجموعهای شعرش با عنوان «پیش از این که بمیرم به من یک لیوان آب خنک بده» بود و همچنین نامزدی جایزه تونی برای بازی در «نگاه به دور» در سال ۱۹۷۳ و سه جایزه گرمی برای آلبومهای سخنانش را شامل میشود. او در دو کمیته ریاست جمهوری آمریکا خدمت کرد و در سال ۱۹۹۴ مدال اسپینگارن، در سال ۲۰۰۰ مدال ملی هنر، در سال ۲۰۱۱ نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری به او اهدا شد. آنجلو بیش از پنجاه درجه افتخاری کسب کرد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهی ایالات متحده آمریکا به محدودیتهای حکومت سرپرست علیه زنان و دختران افغانستان واکنش نشان و میگوید که تا زمان موجودیت محدودیتها توسط حکومت فعلی، دختران و زنان به مبارزه برای حق خود و کشورشان ادامه میدهند. آقای بلینکن این اظهارات را در همایشی در واشنگتن، پایتخت آمریکا مطرح کرده و گفته است که همزمان با این تلاشها، کشورش همهروزه با دولتها، نهادهای غیردولتی و بخش خصوصی کار میکند تا به دختران و زنان افغانستان کمک کند که آنان به آموزش خود ادامه دهند. او تاکید کرد که زنان و دختران افغانستان با استفاده از این امکانات میتوانند مهارتها و ارتباطات خود را ایجاد کرده و از راه دور کار کنند. همچنین وی در بخشی از صحبتهایش افزود که به یکجاسازی فشار جهانی بر حکومت فعلی ادامه میدهند تا سیاستهای سرکوبگرایانه این گروه را پایان بدهند. وزیر امور خارجهی آمریکا تصریح کرد: «گروههای جامعه مدنی و سازندگان صلح را آموزش میدهیم و توانمند میسازیم تا آنان بتوانند نقش پیشتاز در ساختن صلح و ایجاد جامعه آزاد و باز و مذاکره برای پایان دادن به درگیریها بازی کنند، بهویژه در مکانهایی مانند افغانستان که صاحبان قدرت (طالبان) به طرز بیرحمانهای حقوق زنان و دختران را سرکوب میکنند، ادامه دهند.» باید گفت که دختران و زنان افغانستان زیر سلطه حکومت سرپرست در بحران عمیق و ناملموسی فرو رفتهاند و این بحران برای آنان فاجعهآفرین بوده است. ادامه و گستردگی ممنوعیتهای حکومت فعلی علیه زنان، سبب شده که شمار زیادی از دختران جوان با مشکلات جدی دستوپنجه نرم کنند. باید گفت که نزدیک به سه سال که حکومت سرپرست دختران بالاتر از صنف ششم را در افغانستان از رفتن به مکتب منع کرده است. وزارت تحصیلات عالی حکومت فعلی، زنان و دختران افغان را از تحصیل در دانشگاهها و مراکز آموزشی نیز بازداشته است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند. علیرغم واکنشها و محکومیتهای جهانی، حکومت سرپرست تا اکنون از تصمیمشان دربارهی آموزش زنان و دختران عقبنشینی نکردهاند. حکومت فعلی کار زنان در ادارات دولتی و غیردولتی را نیز منع کرده است.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا در واکنش به گزارش سازمان ملل دربارهی تأثیر امر به معروف و نهی از منکر بر حقوق بشر میگوید که این کشور به نظارت دقیق بر رفتار حکومت سرپرست با مردم افغانستان، بهویژه برخورد آنان با زنان و دختران ادامه میدهد. آقای میلر این موضوع را در در یک نشست خبری مطرح کرده و ادعای حمایت مالی آمریکا از حکومت فعلی را رد کرده و گفت: «ما هیچ کمک مالی به طالبان نمیدهیم، این [ادعای ارسال کمک مالی] کاملاً نادرست است.» او همچنان به گزارش اخیر سازمان ملل دربارهی تأثیر امر به معروف و نهی از منکر حکومت فعلی بر حقوق بشر اشاره کرده و گفت: «آنچه دیدیم این است که اجرای غیرقابل پیشبینی و خودسرانهی قوانین به اصطلاح اخلاقی حکومت فعلی، حقوق بشر را در تمام افغانستان تضعیف میکند.» وی در این نشست خبری تاکید کرد: «ما به نظارت دقیق بر رفتار طالبان با مردم افغانستان، بهویژه رفتار آنان با زنان و دختران افغان ادامه میدهیم. ما از حکومت فعلی انتظار داریم که به تعهدات خود به مردم افغانستان و جامعهی جهانی در این زمینه احترام بگذارند.» سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا میگوید که این کشور بهطور علنی و خصوصی به نمایندگان حکومت سرپرست گفته است که رابطهی آنان با جامعهی جهانی کاملا به اقدامات شان بستگی دارد. سازمان ملل: فعالیتهای وزارت امر به معروف ناقض آزادی و حقوق شهروندان است دیدبان حقوق بشر: آمریکا باید از آموزش دختران افغانستان حمایت کند قابل ذکر است که براساس خواستههای جامعهی و نهادهای بینالمللی احترام به حقوق بشر و حقوق زنان و دختران از جمله شروط کشورها برای تعامل با حکومت فعلی دانسته میشود. اما در این حدود سه سال، تغییری در موضع حکومت سرپرست در زمینهی حقوق بشر و حقوق زنان نیامده است. این در حالی است که دیروز یوناما یا دفتر هیأت معاونت سازمان ملل در افغانستان با نشر گزارشی دربارهی کارنامهی وزارت امر به معروف و نهی از منکر گفته است که فعالیتهای این وزارت تأثیرات منفی بر حقوق و آزادیهای شهروندان افغانستان و بهویژه تأثیر تبعیضآمیز و نامتناسب بر زنان داشته است. یوناما گزارش داده است که وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت سرپرست، فرمانهای رهبر این گروه و دستورالعملهایی را که امر به معروف و نهی از منکر میپندارد، تطبیق میکند. در گزارش آمده است که عدم پابندی به هر یک از این دستورالعملها، گاهی ممکن است منجر به مجازات شدید شود.
دیدبان حقوق بشر اعلام کرده است که ۱۲۰ کشور به استثنای آمریکا، «اعلامیه مکاتب مصوون» را امضا کردهاند و ایالات متحد باید به این اعلامیه بپیوندد و از آموزش دختران و زنان در افغانستان حمایت کند. این سازمان با نشر اعلامیهای به نقل از زما نف، مدیر اجرایی بخش کودکان دیدبان حقوق بشر نوشته است که آمریکا حدود ۲۰ سال زمینه آموزش را برای دختران در افغانستان فراهم کرده بود و اکنون نیز با پیوستنش به اعلامیه «مکاتب مصوون» از دختران و زنان افغانستان پشتیبانی کند. در اعلامیه آمده است: «اکنون با ممنوعیت شدید حکومت سرپرست از آموزش و تحصیل دختران در افغانستان، ایالات متحده باید به اعلامیه مکاتب مصوون بپیوندد و از جنبش جهانی برای محافظت از آموزش در برابر این محدودیتها حمایت کند.» دیدبان حقوق بشر تاکید کرد که حمایت از تحصیل دختران یکی از دلایل دخالت ایالات متحده در افغانستان بود. این سازمان افزود که آمریکا در زمان حضورش در افغانستان، زمینه آموزش را برای هزاران دختر افغان فراهم کرده بود. باید گفت که نزدیک به هزار روز میشود که دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان از رفتن به مکتب محروم هستند. حکومت فعلی پس از تسلط بر افغانستان،دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب ممنوع و همچنان دروازه دانشگاهها را به روی دختران دانشجو بسته کرده است.
جیکی رولینگ (JK Rowling) با نام اصلی جوآن رولینگ در ۳۱ ژوئیهی ۱۹۶۵ در گلاسترشایر انگلستان به دنیا آمد. از کودکی به نوشتن علاقهمند بود و قوهی تخیلی قدرتمند داشت. آرزویش این بود که رمان بنویسد. اما پدر و مادرش هر دو از خانوادههای فقیری بودند. آنها همیشه این نگرانی را داشتند که قدرت تخیل نمیتواند چندان کمکی به وضعیت مالی فرزندشان بکند. بعد از اینکه رولینگ نتوانست در آزمون ورودی دانشگاه آکسفورد قبول شود، پدر و مادرش او را تشویق کردند تا در دانشگاه اکستر انگلستان، زبان فرانسوی بخواند و دلیل اصرارشان هم تأمین آیندهی مالی فرزندشان بود. جیکی رولینگ در سال ۱۹۹۱ به پرتغال مهاجرت کرد و در سال ۱۹۹۲ با خورخه آرانتس، خبرنگار پرتغالی، آشنا شد و ازدواج کرد. این ازدواج هرچند به او دختری به نام جسیکا داد، عمرش یک سال بیشتر نبود. رولینگ پس از جدایی به اسکاتلند مهاجرت کرد و روزهای سختی را گذراند. سقط یک فرزند قبل از جسیکا، شکست ازدواج، تنهایی و بیکاری همه و همه سبب شده بود تا رولینگ به خودش به چشم زنی شکستخورده نگاه کند. شدت اندوه او به حدی بود که مدتی را در یک آسایشگاه بستری شد و فکر خودکشی هم از سرش گذشت. با وجود تمام سختیها، جیکی رولینگ موفق شد تا انرژی خود را روی نوشتن متمرکز کند. در سال ۱۹۹۶، اولین جلد از مجموعهی هری پاتر به نام «هری پاتر و سنگ جادو» را با نام جوآن رولینگ منتشر کرد. اما مدیر انتشارات او را ترغیب کرد تا نام دیگری برای خودش انتخاب کند، چرا که شخصیت اصلی داستان پسر بود و حدس ناشر این بود که خوانندههایش پسرهای نوجوانی هستند که با دیدن نام یک زن روی جلد کتاب، از خیر خواندنش میگذرند. به این ترتیب جیکی رولینگ که مخفف جوآن کیتلین رولینگ بود، متولد شد. کیتلین (کاتلین) نام مادربزرگ پدری او بود. هرچند جیکی رولینگ، خود نام مستعاری برای جوآن رولینگ است، اگر جایی اسم «رابرت گالبریث» هم به چشمتان خورد، تعجب نکنید. رولینگ مجموعه رمانهای «کورمورن استرایک» را که درونمایهای جنایی دارد، با نام رابرت گالبریث منتشر کرده است. رولینگ ذهن خلاقی دارد و خودش را به یک سبک خاص نوشتن محدود نکرده است. جالب اینجاست که رمانهای مشهور او در دستهی کتابهای فانتزی میگنجند؛ دنیایی که در آن هر غیرممکنی ممکن میشود. اما بسیاری این ظرافت را درک نمیکنند و معتقدند که کتابهای او در تبلیغ سحر و جادو مؤثرند، با این حال خداباوری رولینگ و نگاهش به زندگی را میتوان از خلال همین داستانها هم دید. از جیکی رولینگ به عنوان زنی شجاع یاد میشود که همیشه رک و راست حرفهایش را زده است. چهرهای که او در شبکهی اجتماعی ایکس از خود نشان میدهد برای بسیاری یادآور این کلمات است: عصبی، پرخاشگر و زودرنج. البته این صفتها برای زنی به کار میرود که در برابر آنچه دوست ندارد، واکنش نشان میدهد! او خیریههای زیادی را مدیریت میکند. یکی از خیریهها «جینجربرد» نام دارد و هدف آن حمایت از خانوادههای تکسرپرست و به طور خاص مادرانی است که فرزندانی دارند و خود، سرپرست خانواده هستند. رولینگ خیریهی دیگرش را «لوموس» نام نهاده است. این خیریه به حمایت از کودکان قربانی آزار جنسی و نیز کودکانی میپردازد که فقیر و یا معلول (توانیاب) هستند. جیکی رولینگ یکی از طرفداران کتابهای جان رونالد روئل تالکین بود و حتی در دوران دانشگاه هم ترجیح میداد وقتش را با خواندن کتابهای چارلز دیکنز و تالکین پر کند. احتمالاً علاقهی شدید او به نوشتن و همچنین شناخت دقیقی که از دنیای فانتزی داشت به او کمک کرد تا یکی از بهترین نمونههای فانتزی را به جهان هدیه کند. مجموعهی هری پاتر (Harry Potter) مجموعهای هفتجلدی است که ماجراهای یک پسرک جادوگر و دوستانش را در مدرسهی جادوگری هاگوارتز تعریف میکند. دنیای جادوگرها باید برای یک مبارزه با سیاهترین جادوگر دوران، یعنی «لرد ولدمورت»، آماده شود... چه کسی میتواند او را شکست دهد؟ کتابهای این مجموعه به این ترتیب منتشر شدهاند: هری پاتر و سنگ جادو، هری پاتر و حفرهی اسرارآمیز، هری پاتر و زندانی آزکابان، هری پاتر و جام آتش، هری پاتر و محفل ققنوس، هری پاتر و شاهزادهی دورگه و هری پاتر و یادگاران مرگ. کتاب کورمورن استرایک (Cormoran Strike)، نام مجموعهی دیگری از جیکی رولینگ است. رمانهای این مجموعه جنایی هستند و برای بزرگسالان نوشته شدهاند. در این کتابها با کارآگاهی به نام کورمورن استرایک آشنا میشویم که یک نظامی بازنشستهی ارتش بریتانیا است و حالا به همراه دستیارش، رابین، به دنبال پروندههای کارآگاهی بهدردبخور هستند! کتاب افسانهی ایکاباگ (The Ickabog) هم داستان جذاب دیگری است از سرزمینی که همه در آن شاد و خوشحال زندگی میکنند و غمی ندارند. اما هیولایی در کمین است. هرچند آدمها فکر میکنند قصهی این هیولا تخیلی و فقط برای ترساندن آدمهاست، انگار واقعاً هیولایی وجود دارد. این کتاب با تصاویر بامزهای که کار کودکان و نوجوانان است، منتشر شده است. رولینگ وقتی اولین کتاب از مجموعهی هری پاتر منتشر شد، موفق شد تا تقریباً تمام جوایز کتابهای کودکان و نوجوانان بریتانیا را از آن خود کند. مجلهی تایم در سال ۲۰۰۷ جیکی رولینگ را به عنوان دومین فرد تأثیرگذار سال، پس از ولادیمیر پوتین، انتخاب کرد. مجلهی فوربس نیز رولینگ را به عنوان چهلوهشتمین شخصیت معروف سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. در سال ۲۰۱۴، جایزهی ادبیات داستانی زنان بیست نویسندهی تأثیرگذار زن را معرفی کرد. جیکی رولینگ در این فهرست مقام چهارم را داشت. پس از هارپر لی، نویسندهی کتاب کشتن مرغ مقلد، مارگارت اتوود، نویسندهی کتاب سرگذشت ندیمه، و شارلوت برونته، نویسندهی کتاب جین ایر. اقتباسهای سینمایی از آثار جیکی رولینگ مقام مشهورترین اقتباس سینمایی از کتابهای جیکی رولینگ به فیلمهای هری پاتر میرسد. هشت فیلم که بر اساس هفت کتاب مجموعهی هری پاتر ساخته شدند. فیلم هری پاتر و سنگ جادو که اولین فیلم از این مجموعه بود، در سال 2001 اکران شد و فیلمهای هری پاتر و یادگاران مرگ که آخرین فیلمهای این مجموعه بودند در دو قسمت در سالهای 2010 و 2011 به روی پرده رفتند. بازگشت به هاگوارتز (Return to Hogwarts) نام برنامهای بود که در ژانویهی سال 2022 به مناسبت بیستمین سالگرد ساخت آخرین فیلم هری پاتر از شبکهی اچبیاو پخش شد. استرایک (Strike) نام سریالی است که بر اساس کتابهای کورمورن استرایک نوشتهی جیکی رولینگ ساخته شد و در سال 2017 از شبکهی بیبیسی پخش شد. تام برک و هالی گرینجر در این فیلم ایفای نقش کردند. ایدهی نوشتن کتابهای هری پاتر از کجا آمد؟ اواسط سال 1990، زمانی که جیکی رولینگ در ایستگاه قطار در انتظار بود، ایدهای به ذهنش رسید. شاگردان یک مدرسهی جادوگری که با قطار به مدرسه میروند. او کاغذ و خودکار نداشت. بنابراین در ذهنش، شخصیتهای اصلی کتاب هری پاتر، رون ویزلی و هرماینی (هرمیون) گرنجر را پروراند و زمانی که از همسر اولش جدا شده بود و با دختر کوچکش زندگی میکرد، این شخصیتها را روی کاغذ آورد. وقتی کتاب اول هری پاتر نوشته شد، جیکی رولینگ به دنبال ناشری برای چاپ کتابش بود، اما 12 ناشر مختلف کتاب او را رد کردند. در نهایت انتشارات بلومزبری این کتاب را قبول کرد. این کتاب بخت بلندی داشت؛ هری پاتر و سنگ جادو تابهحال بیش از 120 میلیون نسخه در جهان فروخته است و به 73 زبان نیز ترجمه شده است. ذهن خلاق این نویسنده هرگز از ایدهپردازی دست برنداشت؛ زمانی که جیکی رولینگ به افسردگی مبتلا شد و در آسایشگاه بستری بود، از بیماریاش استفاده کرد تا شخصیت دیگری برای کتابش بسازد: دیوانهسازها (Dementor). این موجودات تمام خوشی، خنده و خوشبختی جهان را میبلعند و همیشه سردی همراه خودشان میآورند. خانوادهای در همسایگی جیکی رولینگ زندگی میکردند که پاتر نام داشتند. علاقهی او به این اسم از همین همسایگی شکل گرفت و نام خانوادگیای که برای قهرمان اصلی کتابش انتخاب کرد «پاتر» بود. مجموعه کتابهای هری پاتر ۱. هری پاتر و سنگ جادو ۲. هری پاتر و تالار اسرار ۳. هری پاتر و زندانی آزکابان ۴. هری پاتر و جام آتش ۵. هری پاتر و محفل ققنوس ۶. هری پاتر و شاهزاده دورگه ۷. هری پاتر و یادگاران مرگ ۸. هری پاتر و فرزند نفرینشده آثار مرتبط با دنیای جادو ۱.جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها (مکمل مجموعه هری پاتر) ۲.کوییدیچ در گذر زمان (مکمل کتاب هری پاتر) ۳.قصههای بیدل نقال ۴.هری پاتر و فرزند نفرینشده (طرح کلی داستان) (نمایشنامهای نوشتهٔ جک تورن) ۵.راهنمای ناکامل و نامعتبر هاگوارتز ۶.داستانهای کوتاهی از قدرت، سیاست و اشباح مزاحم در هاگوارتز ۷.داستانهای کوتاهی از قهرمانیها، سختکوشیها و سرگرمیهای خطرناک در هاگوارتز ۸.جانوران شگفتانگیز و زیستگاه آنها (فیلمنامه) ۹.جانوران شگفتانگیز: جنایات گریندل والد (فیلمنامه) ۱۰.جانوران شگفتانگیز: اسرار دامبلدور (فیلمنامه) مجموعه کورمورن استرایک ۱.آوای فاخته (با نام مستعار روبرت گالبریث) ۲.کرم ابریشم (با نام مستعار روبرت گالبریث) ۳.ردپای شیطان (با نام مستعار روبرت گالبریث) ۴.سفید کشنده (با نام مستعار روبرت گالبریث) ۵.خون مشکلدار (با نام مستعار روبرت گالبریث) مجموعه بزرگسالان ۱.خلأ موقت نویسنده: قدسیه امینی
ریچل هالیس در ۹ ژانویه ۱۹۸۳ در کالیفرنیا به دنیا آمد. او در خانوادهای کم درآمد بزرگ شد و دوران کودکی پرفراز و نشیبی را تجربه کرد که با طلاق والدینش، ازدواج مجدد مادرش و اعتیاد پدرش به الکل مشخص شد. علیرغم این چالشها، هالیس اخلاق کاری قوی و انگیزهای برای موفقیت ایجاد کرد. او در ۱۴ سالگی شروع به کار کرد و به دانشگاه مرکزی آرکانزاس رفت و در آنجا ادبیات انگلیسی خواند. برادر ریچل خودکشی کرد که این موضوع برای او تلنگری بود تا به زندگی از دریچهی جدیدی نگاه کند. او مدرک کارشناسی خود را در آکادمی هنرهای نمایشی کالیفرنیا گرفت و بعد از گذشت مدت زمانی کوتاه، شرکت خودش را بنیانگذاری کرد. ریچلهالیس همچنین بهعنوان یکی از ۳۰ کارآفرین برتر زیر ۳۰ سال رتبهبندی شد. ریچل هالیس همچنین یک نویسندهی مشهور است. محبوبیت ریچل هالیس با انتشار «صورتت را بشور، دختر!» اتفاق افتاد، او در این کتاب مانیفستی ارائه داد که خود و هر زن دیگری را برای دروغهایی که به خودشان میگویند، بازخواست کرد. دروغهایی از جمله: «من به اندازه کافی خوب نیستم»، «من چاق هستم»، «من مادر خوبی نیستم». ریچل هالیس معتقد است زنان بار استانداردهای زیادی را به دوش میکشند و جامعه به زنان القا کرده است که باید بینقص باشند. فشار رسانهای برای تلقین کردن مفهوم زیبایی به یک شکل استاندارد، از جمله دغدغههای ریچل هالیس است. او در یکی از پستهای اینستاگرامش عکسی گذاشت که تمام چین و چروکهای روی شکم و پاهایش مشخص بود و به جای ناراحتی از این موضوع اذعان کرد که از بدن خود به خاطر تحمل سه پسرش، جکسون، سویر و فورد ممنون است و به این خطوط افتخار میکند. ریچل با همسرش در ۱۷ سالگی آشنا شد و چند سال بعد ازدواج کرد، او و همسرش دیو ۴۴ ساله، یک برنامه زنده داشتند که در آن، آنها به سوالات پاسخ می دادند و دربارهی زندگی خود صحبت میکردند. مباحث این اجرای زنده از لاک ناخن گرفته تا چگونگی تحقق یک ایده کسب و کار را شامل میشود. پس از کالج، هالیس به لس آنجلس نقل مکان کرد و شروع به کار در صنعت سرگرمی کرد. او در Miramax Films مشغول به کار شد و در آنجا به عنوان برنامهریز رویداد کار کرد و در نهایت به سمت مدیر رویدادهای ویژه رسید. در سال ۲۰۰۴، او شرکت برنامه ریزی رویداد خود را به نام Chic Events تأسیس کرد که به سرعت به موفقیت رسید. او بعداً این تجارت را فروخت تا روی نوشتن و صحبت کردن تمرکز کند. شهرت هالیس در سال ۲۰۱۵ با انتشار اولین کتاب او به نام «دختر مهمانی» آغاز شد. این رمان که بر اساس تجربیات خود او در صنعت برنامهریزی رویداد بنا شده بود، نقدهای متفاوتی دریافت کرد اما در میان زنان جوان طرفدارانی پیدا کرد. هالیس چندین رمان دیگر را دنبال کرد، اما این آثار غیرداستانی او بود که واقعاً او را به شهرت رساند. در سال ۲۰۱۸، هالیس کتابی با عنوان «کتاب خودت باش دختر» منتشر کرد که زنان را تشویق میکرد بر دروغهایی که به خود میگویند غلبه کنند و کنترل زندگیشان را در دست بگیرند. این کتاب به سرعت به پرفروشترین کتاب تبدیل شد. موفقیت «کتاب خودت باش دختر» به فرصتهای بزرگتری برای هالیس منجر شد. او پادکست Rise را راه اندازی کرد که به یکی از محبوب ترین پادکست های خودیاری تبدیل شد. او همچنین شروع به سخنرانی در کنفرانسها و رویدادها کرد و در آنجا پیام توانمندسازی خود را با هزاران زن به اشتراک گذاشت. فالوورهای او در رسانههای اجتماعی همچنان در حال رشد بودند و او تبدیل به یک تأثیرگذار مورد تقاضا برای برندهایی شد که به دنبال دسترسی به زنان جوان بودند. در حالی که موفقیت هالیس غیرقابل توقف به نظر میرسید، او با انتقادات و جنجالهای فزایندهای مواجه شد. یک نقطه عطف بزرگ در مارس ۲۰۲۰ رخ داد، زمانی که او ویدیویی در اینستاگرام منتشر کرد که در آن درباره تأثیر همهگیری COVID-۱۹ بر خانوادهاش بحث میکرد. او در این ویدیو، همهگیری را با ماندن در خانه با فرزندانش مقایسه کرد و گفت: «من برای هدیه زمان سپاسگزارم، اما واقعاً برای از دست دادن شرایط عادی غمگین هستم… من به بودن عادت کردهام. روی صحنه و هر روز با مردم ارتباط برقرار میکنم و الان نیستم.» این ویدیو با واکنشهای گستردهای مواجه شد و بسیاری هالیس را به بیاحساسی و عدم ارتباط متهم کردند. منتقدان خاطرنشان کردند که نظرات او این واقعیت را نادیده میگیرد که میلیونها نفر از این بیماری همهگیر رنج میبرند، شغل خود و حتی زندگی خود را از دست دادهاند. هالیس در نهایت بابت این ویدیو عذرخواهی کرد، اما آسیب، وارد شده بود. هالیس در آوریل ۲۰۲۰ با انتقادهای بیشتری روبرو شد، زمانی که او اعلام کرد که او و همسرش در حال طلاق هستند. این اعلامیه برای بسیاری از طرفداران او که به او به عنوان یک الگو برای یک ازدواج موفق و شاد نگاه میکردند، شوکه کننده بود. برخی هالیس را به ریاکاری متهم کردند، با توجه به اینکه کتابها و سخنرانیهای او بر اهمیت ازدواج و خانواده تاکید داشتند. علاوه بر این جنجالها، هالیس به خاطر فعالیتهای تجاریاش با انتقاداتی مواجه شد. برخی او را متهم کردند که از طریق فروش دورهها و کالاهای گرانقیمت از زنان آسیبپذیر سود میبرد. دیگران صحت پیام او را زیر سوال بردند، و اشاره کردند که او امپراتوری خود را بر اساس ایده «حرکت» و «سوز کردن» ساخته است، حتی در حالی که از یک زندگی تجملاتی و ممتاز برخوردار بود. علیرغم جنجالها و انتقادات، هالیس به ساختن برند خود ادامه داد و کتاب جدیدی به نام «دختر، عذرخواهی نکن» و یک وبسایت سبک زندگی به نام The Hollis Co در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد. با این حال، به نظر می رسید که پیامدهای ویدیوی COVID-19 و اعلامیه طلاق بر تجارت او تأثیر گذاشته است. در اوایل سال ۲۰۲۱، او با اشاره به نیاز به یک «سفر رشد شخصی» اعلام کرد که از سمت مدیرعاملی شرکت Hollisکناره گیری میکند. این اعلامیه شایعات و گمانهزنیهای بیشتری در مورد زندگی شخصی هالیس ایجاد کرده بود. برخی شیوههای کسب و کار او را متهم کردند که از این اطلاعیه به عنوان راهی برای فاصله گرفتن از جنجالها و انتقاداتی که با آن مواجه شده بود، استفاده میکند. برخی دیگر حدس زدند که این اقدام یک تصمیم تجاری استراتژیک است که هدف آن تغییر نام تجاری The Hollis و فاصله گرفتن آن از برند شخصی او بود. در ماههای بعد، امپراتوری هالیس به فروپاشی ادامه داد. فالوورهای او در شبکههای اجتماعی کاهش یافت و مشارکتهای سخنرانی و فروش کتاب او کاهش یافت. او به دلیل پاسخش به جنبش «زندگی سیاهپوستان مهم است» با انتقادات بیشتری مواجه شد و بسیاری او را به عملکردی و عدم صمیمیت در حمایتش متهم کردند. در مارس ۲۰۲۱، هالیس با انتشار ویدیویی در حساب اینستاگرام خود که در آن از ثروت و امتیاز خود دفاع میکرد، با بزرگترین جنجال حرفهای خود مواجه شد. او در این ویدیو گفت: «من یک مولتی میلیونر هستم و متاسف نیستم.» او در ادامه گفت که برای موفقیت خود بسیار تلاش کرده است و مردم باید آرزوی دستیابی به ثروت و موفقیت را برای خود داشته باشند. این ویدیو با انتقادات زیادی روبرو شد و بسیاری هالیس را به ناشنوا بودن و بیارتباط بودن متهم کردند. منتقدان خاطرنشان کردند که پیام او در مورد «تحرک و سقوط» موانع و نابرابریهای سیستمی را نادیده میگیرد که بسیاری از مردم، به ویژه زنان و رنگین پوستان را از دستیابی به همان سطح موفقیت باز میدارد. عواقب حاصل از این ویدیو قابل توجه بود. هالیس با موجی از واکنشها در شبکههای اجتماعی مواجه شد و بسیاری از طرفداران و دنبال کنندگان سابق اعلام کردند که دیگر از او حمایت نمیکنند. تعدادی از شرکای تجاری و حامیان مالی او نیز از او فاصله گرفتند. در ماه مه ۲۰۲۱، هالیس اعلام کرد که از رسانههای اجتماعی فاصله میگیرد و دلیل آن نیاز به «شفا و رشد» است. درسهای آموخته شده از زندگی ریچل هالیس ظهور و سقوط ریچل هالیس چندین درس برای هر کسی در صنعت خودیاری ارائه میدهد. اول از همه، اهمیت اصالت و همدلی را نشان میدهد. پیام توانمندسازی و انگیزه هالیس در بسیاری از مردم طنین انداز شد، اما عدم همدلی و درک او در شرایط خاص منجر به سقوط او شد. مهم است که مراقب تأثیر گفتار و اعمال خود باشیم، به ویژه در مواقع بحران و تغییرات اجتماعی. ثانیاً، داستان ریچل هالیس خطرات ایجاد یک نام تجاری شخصی حول یک فرد را برجسته میکند. در حالی که مطمئناً چهره و صدای یک برند بودن مزایایی دارد، اما میتواند برند را در برابر مبارزات شخصی و حرفهای بنیانگذار آن آسیبپذیر کند. مهم است که برندی بسازید که انعطافپذیر و سازگار باشد، با پایهای قوی که بتواند در برابر تغییرات و چالشها مقاومت کند. در نهایت، داستان ریچل هالیس قدرت رسانههای اجتماعی و نیاز به استفاده مسوولانه را نشان میدهد. هالیس چندین رمان منتشر کرده است، از جمله «دختر مهمانی» و «دختر باهوش»، که هر دو بر اساس تجربیات او در صنعت برنامهریزی رویداد هستند. کتاب پرفروش هالیس به نام «دختر، صورتت را بشور» درسال ۲۰۱۸ منتشر شد و زنان را تشویق میکند بر دروغهایی که به خود میگویند غلبه کنند و کنترل زندگی خود را در دست بگیرند. هالیس دو بار ازدواج کرده و چهار فرزند دارد. کتابهای هالیس دختر مهمانی (۲۰۱۴) دختر شیرین (۲۰۱۵) دختر باهوش (۲۰۱۶) خودت باش دختر (۲۰۱۸) دختر، صورتت را بشور (۲۰۱۸) دست از عذرخواهی بردار دختر (۲۰۱۹) انتظار چنین فاجعهای را نداشتم ( ۲۰۲۰) ... نمونه کوتاهی از نوشتههای آلیس شاید کاری که میکردم از دید شما منطقی نباشه. اگه قایم کردن رویاها براتون عادیه، پس فرض میکنم که تا حالا تو موقعیت من قرار نگرفتید و آدمهای جورواجور تو شبکههای اجتماعی مسخره و توهین بارتون نکردن. اجازه بدید صاف و پوست کنده بگم، باید خیلی پوست کلفت باشید که بتونید توهین ها و حرفهای بیربطی که مردم تو اینترنت میگن بیتفاوت باشید و اهمیت ندهید. مثل پینه که رو پوست به وجود میاد و پوست رو کلفت میکنه و بعد از چند دفعه ساییدن پوست معلوم میشه. برای من چند سال طول کشید تا جسارت صحبت دربارهی رویاهام رو پیدا کنم. نویسنده: قدسیه امینی
وبسایت رسمی دانشگاه کالیفرنیا سندیگو گزارش داده است که یک پلتفرم هوش مصنوعی که در این ابداع شده است، در آزمایشها توانست ۳۲ داروی جدید را برای هدف قرار دادن سرطان تولید کند. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا سندیگو یک الگوریتم یادگیری ماشینی را برای شبیهسازی شیمی زمانبر مراحل اولیه کشف دارو توسعه دادهاند که میتواند این فرآیند را به طور قابلتوجهی ساده کند و امکان ارائه دادن درمانهای جدید را فراهم آورد. در ادامه آمده است که شناسایی داروهای جدید برای بهبودی بیشتر معمولا شامل هزاران آزمایش فردی است اما پلتفرم جدید هوش مصنوعی میتواند نتایج یکسان را در کسری از زمان ارائه دهد. دانشمندان از این پلتفرم جدید برای تولید ۳۲ داروی جدید سرطان استفاده کردند. این فناوری، بخشی از یک روند جدید اما رو به رشد در علم داروسازی برای استفاده کردن از هوش مصنوعی به منظور بهبود کشف و توسعه دارو است. تری آیدکر، استاد گروه پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا سندیگو و پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: چند سال پیش، هوش مصنوعی یک کلمه کثیف در صنعت داروسازی بود اما اکنون این روند قطعا برعکس است زیرا استارتآپهای زیستفناوری بدون پرداختن به هوش مصنوعی برای جمعآوری سرمایه در کسبوکار خود مشکل پیدا میکنند. کشف دارو با هدایت هوش مصنوعی، به یک حوزه بسیار فعال در داروسازی تبدیل شده است اما بر خلاف روشهایی که در شرکتها توسعه مییابند، ما فناوری خود را به صورت منبع باز و در دسترس برای هر کسی که میخواهد از آن استفاده کند، میسازیم. پلتفرم جدید که «POLYGON» نام دارد، در میان پلتفرمهای هوش مصنوعی کشف دارو منحصربهفرد است، زیرا میتواند مولکولهایی را با اهداف متعدد شناسایی کند. این در حالی است که پروتکلهای موجود کشف دارو در حال حاضر درمانهای تکهدف را در اولویت قرار میدهند. داروهای چندهدف به دلیل پتانسیل خود برای ارائه مزایای مشابه با درمان ترکیبی و در عین حال، عوارض جانبی کمتر مورد توجه پزشکان و دانشمندان هستند. آیدکر گفت: یافتن و توسعه یک داروی جدید سالها طول میکشد و میلیونها دلار هزینه دارد؛ به ویژه اگر یک داروی چندهدف باشد. معدود داروهای چندهدفی که ما داریم، تا حد زیادی به طور تصادفی کشف شدهاند اما این فناوری جدید میتواند شانس را از معادله حذف کند و آغازگر نسل جدیدی از پزشکی دقیق باشد. دانشمندان، POLYGON را روی یک پایگاه داده متشکل از بیش از یک میلیون مولکول فعال زیستی شناختهشده آموزش دادند که حاوی اطلاعات دقیق درباره خواص شیمیایی و تعاملات شناختهشده با اهداف پروتئینی است. الگوریتم POLYGON با یادگیری از الگوهای موجود در پایگاه داده میتواند فرمولهای شیمیایی اصلی را برای داروهای جدید تولید کند که احتمالا دارای ویژگیهایی مانند توانایی مهار پروتئینهای خاص هستند. آیدکر ادامه داد: درست مانند هوش مصنوعی که اکنون در تولید نقاشیها و تصاویر اصلی مانند ایجاد تصاویر چهره انسان براساس ویژگیهای دلخواه مانند سن یا جنسیت بسیار خوب است، POLYGON نیز میتواند ترکیبات مولکولی اصلی را براساس خواص شیمیایی مورد نظر تولید کند. در این مورد، به جای اینکه به هوش مصنوعی بگوییم میخواهیم چهرهمان چند ساله باشد، به او میگوییم که میخواهیم داروی آینده ما با پروتئینهای بیماری در تعامل قرار بگیرد. برای آزمایش کردن POLYGON، دانشمندان از آن برای تولید صدها دارو استفاده کردند که جفتهای گوناگونی را از پروتئینهای مرتبط با سرطان هدف قرار میدهند. از این میان، آنها ۳۲ مولکول را تولید کردند که قویترین تعاملات پیشبینیشده را با پروتئینهای MEK1 و mTOR داشتند. این دو، پروتئینهای سیگنالدهنده سلولی هستند که هدف امیدوارکنندهای برای درمان ترکیبی سرطان به شمار میروند. مهار هر دو پروتئین با هم برای از بین بردن سلولهای سرطانی کافی است؛ حتی اگر مهار یکی از آنها به تنهایی انجام نشود. پژوهشگران دریافتند داروهایی که آنها تولید کردهاند، فعالیت قابل توجهی را در برابر MEK1 و mTOR دارند اما واکنشهای خارج از هدف کمی را با سایر پروتئینها نشان دادند. این نشان میدهد که یک یا چند داروی شناساییشده توسط POLYGON میتوانند هر دو پروتئین را بهعنوان درمان سرطان هدف قرار دهند و فهرستی از گزینهها را برای تنظیم دقیق توسط شیمیدانهای انسانی ارائه کنند. ایدکر گفت: پس از دریافت داروها هنوز باید کارهای شیمیایی دیگری را انجام دهید تا آن گزینههای دارویی را به صورت یک درمان واحد و مؤثر درآورید. ما نمیتوانیم و نباید سعی داشته باشیم تا تخصص انسانی را از روند کشف دارو حذف کنیم، بلکه باید چند مرحله از این فرآیند را کوتاه کنیم. به رغم این احتیاط، دانشمندان نسبت به قابلیتهای هوش مصنوعی برای کشف دارو خوشبین هستند. آیدکر افزود: دیدن چگونگی اجرایی شدن این مفهوم در دهه آینده چه در دانشگاه و چه در بخش خصوصی بسیار هیجانانگیز خواهد بود. قابلیتهای هوش مصنوعی عملا بیپایان هستند. این پژوهش در مجله «Nature Communications» به چاپ رسید.