برچسب: عید قربان

9 ماه قبل - 151 بازدید

پس از فرا رسیدن طولانی‌ترین شب سال یعنی «شب چله» (یلدا) و بزرگداشت مردم فارسی‌زبان افغانستان از این شب به‌خصوص، دولت امارت اسلامی نسبت به تجلیل آن وکنش نشان داد و گفت که بزرگداشت شب چله «حرام و گناه» است. البته حکومت، پیشتر به مراسمات فرهنگی دیگر نیز «حکم حرمت» و «معصیت» داده بود. مثلا در اول همین سال شمسی مردم را از بزرگداشت «عید نوروز» منع کردند و همچنین ۱۳ روز پس از آن هم مردم را نگذاشتند که به پیشواز طبیعت بروند و «سیزده‌بدر» را تجلیل کنند. بزرگان امارت اسلامی از بزرگداشت چنین مراسمات فرهنگی که جزء فرهنگ و عنعنات شمار کثیری از مردم افغانستان به‌حساب می‌آید، ممانعت می‌کنند. حکومت در تمام بیانیه‌های خود مبنی بر مخالفت با این مراسم‌ها دلیل می‌آورند که «اینگونه رسومات در دین اسلام جایی ندارد.» فکر می‌کنم منظورشان از این جمله و جمله‌های مشابه آن این است که چون «خدا» در «قرآن» و «پیامبر خدا(ص)» در «احادیث» اشاره‌یی به چنین مراسماتی نکرده است، لذا تجلیل از آن «جایز» نیست و لزوماً مغایر با سنن اسلامی است. اینکه پیامبر خدا هیچ اشاره‌یی به چنین رسوم فرهنگی نکرده است، درست می‌باشد. امّا صرفا از «عدم اشارت» خدا و رسولش به عنعنات مردمی، حکم شرعی آن مراسم‌ها استنباط نمی‌شود. احکام شرعیِ مسائل مختلف از منابعی چون قرآن، احادیث و سیره رسول خدا استخراج می‌شود. اما فقیه صرفا با مراجعه به این منابع نمی‌تواند حکم شرعی همۀ مسائل مخصوصا مسائل نوپدید را استنباط کند. مجتهد و مفتی بر خود لازم می‌بیند که «یک قاعده» و یک «اصل کلّی» را از منابع معتبر بدست آورد و مسائل را با آن «قاعده استنباطی» بسنجد. اگر مسئله‌یی در چارچوب آن «اصل کلی» بود، حکمش را مثلا جواز می‌دهد و اگر خارج از آن بود، آن وقت حکم به عدم‌جواز خواهد داد. پس فتوا به جواز و عدم جواز تجلیل از مراسمات فرهنگی که در قرآن و سنت نبوی از آنها به‌صراحت یاد نشده است، این را می‌طلبد که آن رسومات، با قاعده کلی اسلامی سنجیده شود. بسیاری از فقیهان گذشته و همۀ فقهای معاصر یک اصل کلی را در برخورد با مسائلی که به صراحت از آنها در قرآن کریم و احادیث شریف یاد نشده است، به کار می‌برند. آن اصل، اصل «حسن و قبح» است. مفتی و مجتهد در برخورد با مسائل با استناد به این اصل، حسنیت و قبحیت واقعی مسائل را می‌سنجد و نظر به این دو، فتوای شرعی مسائل را می‌دهند. اگر جنبه «نیکویی» یک مسئله بیشتر بود، حکم به جواز آن خواهد داد و اگر مسئله‌یی جنبه «ناپسندی» و قباحتش بیشتر بود، آن وقت فتوا به عدم جواز آن می‌دهد. حال ببینیم تجلیل از «عنعنات فرهنگی» آیا آنطوری که «وزارت امر به معروف و نهی از منکر امارت اسلامی» می‌گوید، حرام است و یا اینکه این فتوا «یک فتوای خودسرانه» و «بی تأمل» است. با به‌کارگیری «قاعدۀ حسن و قبح»، درخواهیم یافت که حکم شرعی این مسائل چیست؟ آیا بزرگداشت مراسمات فرهنگی چون عید نوروز و شب یلدا مورد پسند شرع مقدس اسلام است یا خیر؟!. برای فتوا به حسنیت و قبحیت این مراسم‌ها و پس از آن حکم به جواز و عدم جواز آنها لازم است نگاهی به زندگی مردم در این ایام بیاندازیم. مردم در عید نوروز، همانند اعیاد اسلامی (عید فطر و قربان) خودشان را تمیز و خوشبو می‌کنند؛ لباس نو می‌پوشند؛ به دید و بازدید همدیگر می‌روند و سال جدید را به یکدیگر تبریک می‌گویند و برای هم دعای سلامتی و موفقیت می‌کنند. در شب چلّه(یلدا) که طولانی‌ترین شب سال است، عمدتا اعضای خانواده گِرد بزرگ فامیل جمع می‌شوند؛ با مختصر میوه و شیرینی از یکدیگر پذیرایی می‌کنند؛ و به اختلاط و گفتگو می‌پردازند. سطور مختصر فوق تعریفی از وضعیت زندگی مردم در دو مراسم فرهنگی «عید نوروز» و «شب چلّه» است. توضیح مؤجز از وضع زندگی مردم در آن اوقات فرهنگی نشان می‌دهد که مراسم‌های فرهنگی نه تنها هیچ قبحیتی ندارند بلکه از حسنیت بسیاری برخوردار است. همان اعمال نیکو و شایسته‌یی که در اعیاد اسلامی وجود دارد، در عید نوروز نیز انجام می‌شود. اگر فلسفه اعیاد دینی اتحاد و یکدلی مسلمانان است و باعث افزایش محبت و دوستی مسلمانان به یکدیگر می‌شود، عید نوروز هم چنین اثری بر مسلمانان می‌گذارد. اعمال فارسی‌زبانان جهان در شب یلدا(چلّه) که یک شب فرهنگی است، نیز از حسنیت و نیکویی بارزی برخوردار است. در این شب برنامه‌هایی؛ مانند صله رحم و رفتن به منزل بزرگان فامیل، نشستن پای صحبت‌های آنان و بیان خاطرات تلخ و شیرین بزرگ‌ترها، خواندن اشعار حکمت‌آمیز، رد و بدل کردن هدیه‌ها و ... در آن وجود دارد که در جای خود می‌تواند ارزش‌مند و مفید باشد. با این توضیح، معلوم می‌شود که مراسم‌های فرهنگی چون «عید نوروز» و «شب چله» مغایر با شریعت اسلام نیست و از حکم حرمت به‌دور است. در همین زمینه باید گفت؛ اساساً برنامه اسلام در مقابل آیین‌های محلّی و منطقه‌ای جوامعی که به اسلام گرویده و مسلمان شده‌اند، مبارزه با تمام سنت‌های آنان نبوده و نیست، بلکه نوع تعامل اسلام با فرهنگ‌ها و سنت‌ها، به مجموعه محتوای آنها بستگی دارد. اگر سنت و آیینی مخالف کرامت انسانی و آموزه‌های فرهنگ اسلامی باشد، بدیهی است که اسلام با آن مقابله کرده و آن‌را نمی‌پذیرد؛ مانند زنده به گور کردن دختران که فرهنگ رایج زمان جاهلیت اعراب بوده، و یا پرستش و احترام به آتش به عنوان خدایگان که در ایران کهن رواج داشت. اما اگر آن سنت و آیین، موافق و مطابق با آموزه‌های دین اسلام بوده، و یا دست کم در تضاد با آن نباشد، اسلام در مورد آنها مانعی ایجاد نخواهد کرد؛ مانند سنت دید و بازدید، هدیه دادن و صله رحم در عید نوروز و شب چله... در پایان این یادداشت از علمای مسئول امارت اسلامی افغانستان خواهش می‌شود نسبت به عنعنات فرهنگی مردم افغان -با صدور فتاوای بی‌تأمل و نااندیشانه- بی‌مهری نشان ندهند.

ادامه مطلب