زهرا یگانه متولد شهر هرات است، هنگامی که زهرا ششماه داشت، خانوادهی وی به دلیل جنگهای داخلی مجبور به مهاجرت به ایران شدند، وی با وجود محدودیتهای رسمی و بدبینیهای نسبتاً رایج توانست درسهایش را تا دوران لیسه یا همان دبیرستان در ایران پیگیری کند. زهرا یگانه به عنوان مسوول بخش زنان بنیاد آرمانشهر فعالیت کرده است و همچنان نهاد غیر دولتی خودش را تحت نام «رنگمین گمان» تاسیس کرد. این نهاد بر بنیاد فعالیتهای رضا کارانه ایجاد شده و در بخش نسل سوم حقوق بشر یا محیط زیست فعالیت میکند. او همچنان در هماهنگی با انتشارات بنیاد آرمانشهر کتابهای رایگانی را میان دانشجویان و جوانان توزیع میکند تا آنها را به مطالعه تشویق کند. در چند سال اخیر زهرا یگانه نخستین کتاب خودش را زیر نام « روشنایی خاکستر» منتشر کرد. این کتاب باعث توجه و بحثهای دامنه داری راجع به موقعیت زنان در جامعه افغانستان شد. توجه و تقاضا برای این کتاب در حدی بود که چاپ دوم آن تنها چند ماه بعد از چاپ اول آن به بازار آمد و قرار است چاپ سوم آن در لندن منتشر شود و نسخه انگلیسی آن نیز در دست کار است. روشنایی خاکستر با آنکه کم و بیش روایت شخصی از تجارب فردی زهرا یگانه است، اما بطور مشخص به موقعیت زنان در جامعه افغانستان از یک منظر کاملاً زنانه میپردازد. به عنوان یک زن، زهرا بسیار صریح و بیپرده از تجارب خود از کودکی تا بزرگسالی و از فامیل و جای که در میان آنها زندگی میکند تا جامعه و جای که در میان آنها کار و فعالیت دارد، در این کتاب مینویسد. در این کتاب او از لایههای مختلف خشونت، تبعیض و عصبیت مردسالارانه علیه زنان پرده بر میدارد تا بتواند هرچه بهتر و آشکارتر این واقعیتهای تلخ را در ذهن مخاطبانش به نمایش بگذارد. هرچند او در ادامه ابراز میکند که خشونت در افغانستان یک پدیده بسیار پیچیده و چند جانبه است. به همین خاطر کتاب روشنای خاکستر مورد استقبال و تحسین خوانندگانش قرار گرفت. نظر به سخنان خانم زهرا یگانه، هدف از نوشتن کتابی به نام "روشنایی خاکستر"، "آشکار ساختن واقعی خشونتهای اعمال شده بر زنان در جامعه پدرسالار و زن ستیز" است. کتاب "روشنایی خاکستر" با سرمایه شخصی نویسنده اقبال چاپ یافته و به قیمت نازل (۱۵۰ افغانی یا حدوداً ۲ یورو فی جلد) بفروش میرسد. این اثر میکوشد تا به دسترس حداکثر مردم، خاصتاً به مطالعهی مردان افغان قرار گیرد. خانم یگانه میپندارد که "مردان بالاخره همانند زنان از حالت خشونت تحمیل شده بر افغانان رنج میبرند. این داستان با ازدواج شروع شد؛ ازدواج دختر بچهای ۱۳ ساله که دردهایش پایانی نداشت. آنقدر کتک خورد و درد کشید که جانش با آن اخته شد. روشنای خاکستر داستان زندگی زهرا و زندگی شمار زیادی از زنان هموطنش است. این کتاب در افغانستان خیلی زود به چاپ دوم رسید، اتفاقی کم نظیر در جامعهی بسته. دختر این داستان هیچ رنجی نبود که تجربه نکرده باشد؛ از زخم زبانها و کتک خوردنها بگیر تا کار در کورههای آجرپزی و آزارهای همسرمعتاد و از دست دادن فرزند در فقر و تنهایی. شعلههای آتش را هم تجربه کرده است، شعلههایی که همسرش مهیا کرد برای سوزاندن او و فرزندش. هر آنچه را که هیچ زنی نمیخواهد هرگز تجربهاش کند را او از سر گذرانده است. اینها فقط داستان زهرای قهرمان کتاب «روشنای خاکستر» نیست، بلکه بخشی است از دردهای زیسته زهرا یگانه، نویسنده ۳۲ ساله افغان که خواسته با انتشار روشنای خاکستر، به قول خودش روایتگر زندگی زنان در افغانستان باشد. زهرا دردها و رنجهایش را بسان افسانهای روایت میکند که باور کردنش دشوار است. زهرا یگانه در گفتوگو دربارهی این کتاب و داستان زندگیاش بیشتر میگوید. زهرای داستان، سرگذشتش تفاوتهای اندکی با زهرا یگانه که خودش در مورد آن می گوید؛ دارد: « شش ماهه بودم که خانوادهام وارد خاک ایران شدند، هر چه خوشی داشتم همان ۱۳ سال با خانوادهام بود. تازه ۱۳ ساله شده بودم که شوهرم دادند، خیلی زود فهمیدم شوهرم سلطان معتاد است، اما بارها از مادرم و بقیه شنیده بودم زن با همه چیز شوهرش میسازد. دم بر نیاوردم و هیچکس نفهمید او معتاد است.» خیلی زود باردار شد: «ماه آخر بارداریام بود اما درد امانم نمیداد. سلطان هم اخلاقش خیلی بد شده بود. تا شکایت میکردم درد دارم، شروع میکرد به سر و صدا؛ به من چه که درد داری؟ دردهایم هر روز بیشتر میشد تا موقع زایمان. کنارم نبود تا اجازه دهد عمل شوم. تنها و بیکس در مریض خانه افتاده بودم.» داکترها میگفتند: «افغانیه دیگه. این قدر نمیفهمه که باید سزارین بشه. به ما چه وقتی خودشون دلشون نمیسوزه.» حرفهایشان را میشنیدم و بیشتر رنج میکشیدم تا بالاخره گفتند: کار از این حرفها گذشته باید کاری کنیم. «وقتی چشمهایم را باز کردم خوش شدم. مادر شوهرم کنارم بود کاش بقیه هم بودند. مادر شوهرم گفت طفل دختر است، اما مشکل دارد وقت تولد خفه شده و چون با دستگاه بیرون آمده ضربه مغزی شده، گفتند سنت کم بوده.» با این همه «نرگس» دخترم با معلولیت بالا زنده ماند. شوهر معتاد و خشن و حالا دختری با این حال و روز در اوج فقر و بیکسی… زهرا اما تسلیم نشد؛ شب تا صبح بافتنی بافت، گل چینی درست کرد، درس خواند و دیپلماش را گرفت. او برای بار دوم هم باردار بود. مدام با خودش میگفت شاید بعد از این، زندگی بهتر شود. به همه گفته بود شوهرش مشکل خونی دارد و باید درمان شود. کم کم پول پسانداز میکرد، برای ترک دادن شوهرش. در ۱۵ سالگی فرزند دومش را به دنیا آورد. اما چندی بعد در داستانی پرغصه که خود، قصه کتاب دیگری است، نرگس را از دست داد: «برای نرگسم پول کفن و دفن هم نداشتم.» اما چه شد که سرنوشت زهرای «روشنای خاکستر» خیلی زود در افغانستان مورد توجه قرار گرفت و به چاپ دوم رسید؟ یگانه در این باره میگوید: «خیلیها احساس میکردند این کتاب توانسته تصویری واقعی از زندگی زنان در کشور افغانستان ارائه دهد. دوم اینکه خیلی از حرفها در مورد زنان به صورت واضح یا تابوشکنانه گفته شده. چیزی که برای خیلیها جذاب بوده داستان واقعی کتاب است، کسانی که کتاب را میخواندند، مردها را مخاطب قرار میدادند که حتماً باید آن را بخوانید!». زهرا در ایران کورههای خشتپزی را هم تجربه کرد، همانجا که فرزند سومش را به دنیا آورد. آخرین تلاشها برای نجات شوهر معتاد و زندگیاش: «برادرشوهرم آنجا بود، کمکم کرد. روزی ۳۰۰ خشت میزدم. سلطان بستری بود و با همین پول خرج ترکش را میدادم. راضی بودم. خوبی کورهها این بود که نیاز نبود، کرایه خانه بدهیم. همان جا در کورهها زندگی میکردیم. دائم میگفتم نکند این همه زحمتم هدر برود و باز سلطان برود سراغ اعتیاد. در همین حال پسرم را هم به دنیا آوردم، در میان خشت و خاک.» بالاخره شوهرش ترک کرد تنها چند هفته از ترک اعتیادش میگذشت که باز او را سر بساط موادمخدر گیرانداخت: «وقتی این صحنه را دیدم، دیوانه شدم اما سلطان عین خیالش نبود، نعرهزنان به سمتم آمد و با مشت و لگد آنقدر بر سر و رویم کوبید که خونینمال شدم. داد میزد بگذارید این زن را بکشم. فهمیدم درست یک هفته بعد از ترک دوباره اعتیادش را شروع کرده.» زهرا اندکی بعد از این ماجرا راهی هرات شد: «به خاطر دو فرزند، جنازهام را به دنبال سرنوشت میکشاندم با کوله باری از خاطرات تلخ.» دردها و رنجهای زهرا در هرات هم پایانی نداشت. او آنجا هم بهسختی کار میکرد و خرج زندگی را میداد تا روزی که سلطان قصد داشت او و فرزندانش را در خانه آتش بزند. پول میخواست، اما زهرا نداشت: «با وحشت از خواب بیدار شدم. همهی خانه پر از دود بود. دور و بر من و مریم دخترم. محمد امین آن شب خانه مادرم مانده بود. درست دور تشک ما حلقهای از لباسهای نازک شعله میکشید. یک باره از جایم خیز زدم، مریم را بغل کردم و دویدم. هر دو خود را به در و پنجره میزدیم و جیغ میکشیدیم. در و پنجره هر دو آهنی بود. پشت شیشه هم حصار آهنی بود. جیغ زدم، ضجه زدم. گفتم فردا هر چه بخواهی پول میآورم برایت، فقط دروازه را باز کن تا من و مریم نسوزیم. داد میزد بسوز جای زن در جهنم است. با تمام قدرت با دسته هاونی که در خانه بود، به دروازه کوبیدم. به مریم گفتم جیغ بزن تا همسایهها بیدار شوند. ساعت ۲ شب بود که به سمت خانه مادرم فرار کردیم.» زهرا همان شب تصمیم گرفت طلاق بگیرد، تابویی به نام طلاق در جامعه افغانستانی. میدانست همیشه داغ ننگی روی پیشانیاش میماند. بعد از طلاق که با هزار سختی انجام شد و باعث شد برای مدتی فرزندانش را از دست بدهد، بالاخره هرات را ترک کرد و به کابل رفت. با هزار سختی ادامه تحصیل داد و شغلی مناسب پیدا کرد. پس از آن او توانست با بیش از ۵ هزار زن قربانی خشونت دیدار کند، سفرهای زیادی به ولایتهای افغانستان داشته باشد و خیلی جدی روی خشونت علیه زنان کار کند. اما او چطور توانست سرنوشت زهرای روشنای خاکستر را در جامعهای که پر از تابوست منتشر کند؟ میگوید: «قبل از چاپ کتاب تردیدهایی بر من حاکم بود؛ نگران بودم اما نه تا آن حد که مانع چاپ کتاب شود. بر این باور بودم که باید از یک جا شروع کرد و آنچه واقعیت است و زندگی زنان را دچار مشکل کرده، بیان کرد. نباید نشست و منتظر بود تا کسی بیاید و کاری کند، کسی که خواهان تغییر است، باید از خود شروع کند. برای همین تلاش کردم واقعیتها را بیان کنم اما در خیلی جاهای از کتاب مجبور بودم زمان و مکان را تغییر دهم تا به دیگران لطمه وارد نشود. اما با همه تردیدها یقین داشتم کار اشتباهی انجام نمیدهم. این را هم خوب میدانستم برای یک کار خوب، باید قربانی داد. اگر این کتاب میتوانست زندگی شماری از زنان را در افغانستان تغییر دهد، پس من کار درستی انجام داده بودم. بعد از چاپ و نشر کتاب، به یقین رسیدم که کارم با همه ترسها و تردیدهایی که وجود داشت درست و نتیجه بخش بوده. نظرات مثبت زیادی دریافت کردم. این کتاب توانست ذهنیت خوانندهگان مرد را در مورد زنان تغییر دهد. من از این کتاب توقع معجزه نداشتم که یک باره زندگی زنان را در افغانستان تغییر دهد، همین که توانست مخاطبان زیادی جذب کند، خشنود شدم.» در قسمتهایی از کتاب روشنای خاکستر، خواننده از آن همه ظلمی که به زهرا میرود متعجب بر جای میماند: «با وجود اینکه کتاب خط سیری از زندگی خودم است، ولی روایتگر زندگی زنان در افغانستان است. در هر بخش کتاب که نیاز دیدم نکتهای از زندگی زنان افغانستان دیده شود به متن افزودم. البته این نکات هم بر اساس واقعیت بوده و تجربه سالها کار با زنان قربانی خشونت. هرچند باید گفت این کتاب هم تنها بخشی از زندگی و دردهای زنان را به تصویر کشیده و قادر نبوده تمام زوایای زندگی یک زن در افغاستان را منعکس کند.» در کتاب، ماجرای طلاق گرفتن زهرا در هرات خود داستانی جداگانه دارد. زهرا میگوید: «در سالهایی که من داستان را روایت میکنم، طلاق خیلی سخت و غیرقابل پذیرش بود و زن هرچه قدر هم زندگی سخت و غیر قابل تحملی داشت باز هم برای طلاق، او را مقصر و بد میدانستند. فعلاً شرایط تا حدودی بهتر شده، اما هنوز هم بهعنوان چالشی بزرگ فراروی زنان است و هنوز هم هر زنی طلاق میگیرد در نظر مردم زن خوبی نیست و شرایط طلاق باز هم به نفع مردان است.» او پس از انتشار روشنای خاکستر توانست به سمبلی از رنج و امید زنان افغانستان تبدیل شود؛ سمبلی از روشنای خاکستر.
برچسب: زنان افغانستان
خطوط هوایی آسمان ایران درتازهترین مورد اعلام کرده است که نخستین پرواز مختص به زنان را زیر نام «ایران بانو» به شهر مشهد انجام داده است. رسانهها گزارش دادهاند که شهرزاد شمس، پیلوت زن ایرانی روز گذشته (یکشنبه، ۲ جدی) طیارهی حامل ۱۱۰ زن نخبه را در میدان هوایی هاشمی نژاد شهر مشهد نشست داد. خبرگزاری ایرنا بدون ارایهٔ معلومات کامل در مورد این پرواز به نقل از حسن جعفری، مدیر روابط عمومی میدان هوایی خراسان رضوی گزارش داده که گفته است: «این اولین باری است که در میدان هوایی بینالمللی مشهد مقدس پروازی با مسافران و کادر پرواز زن به زمین مینشیند.» بر اساس این گزارش، این پرواز همزمان با میلاد فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام، صورت گرفته است. در جریان سالهای اخیر، صنایع هوانوردی ایران شاهد شماری از پیلوتهای زن بوده است، اما در جامعهی ایرانی این امر هنوز هم غیرمعمول باقی مانده است. بر اساس معلومات رسانههای محلی، در ماه اکتوبر سال ۲۰۱۹، نشاط جهانداری، پیلوت و فروز فیروزی، معاون پیلوت، نخستین زنانی بودند که یک طیارهی مسافربری را در تاریخ ایران به پرواز درآوردند. در حالی زنان ایرانی این طیاره را هدایت میکنند که حکومت سرپرست پس از تسلط دوباره بر افغانستان، دختران بالاتر از صنف ششم را از رفتن به مکتب منع کردند و سپس درهای دانشگاهها را نیز بهروی دختران بستند. حکومت فعلی در تازهترین اقدام، تحصیل دختران در انستیتوتهای طبی را نیز منع کرده است و به این ترتیب دختران را بهصورت کامل از دسترسی به آموزش رسمی محروم کرده است. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.
پیمان فتاحی، فرمانده پولیس ولسوالی شهریار تهران خبر داده است که این نیروهایش دو زن اهل افغانستان را پس از درگیری با یک زن ایرانی در پارکی در این ولسوالی بازداشت کردهاند. آقای فتاحی گفته است که در پی مشاجره و درگیری بر سر بازی کودکان، زن ایرانی «مورد ضرب و شتم قرار گرفت.» او به خبرگزاری تسنیم گفت که «درگیری لفظی و ضرب و شتم» در پارک فردوسیه میان سه زن افغانستانی و یک زن ایرانی صورت گرفته است. او گفت که سپس پولیس در محل رویداد حضور یافت و دو زن مهاجر اهل افغانستان را بازداشت کرد. فرمانده پولیس شهریار گفت: «پرونده توسط پولیس در دست بررسی است و پس از تکمیل به مراجع قضایی ارجاع داده میشود.» همزمان، کاربران و رسانههای ایرانی ویدویی را منتشر کردهاند که گفته میشود مربوط به درگیری زنان ایرانی و افغانستانی در پارک فردوسیه ولسوالی شهریار است. در این ویدیو، صدای نامفهوم مشاجره چند زن شنیده میشود که دستکم یکی از آنها لهجه فارسی رایج در افغانستان را دارد. قابل ذکر است که بدرفتاری پولیس ایران با مهاجرین افغانستانی، به ویژه شکستن گردن یک پناهجوی نوجوان، واکنش گستردهای را در میان شهروندان افغانستان برانگیخته است. پناهجوی نوجوان اهل دایکندی در حال حاضر در بیمارستان بستری است.
کیمیا یوسفی، ورزشکار اهل افغانستان که قرار است به نمایندگی از افغانستان همراه با پنج ورزشکار دیگر در بازیهای المپیک پاریس شرکت کند، در تازهترین مورد گفته است که در این بازیها از «رویاها و آرزوهای دزدیده شدهی» دختران افغانستان نمایندگی میکند. این ورزشکار ۲۸ سالهی اهل افغانستان میگوید که او افتخار میکند که بار دیگر به نمایندگی از دختران سرزمیناش در این بازیها شرکت میکند. کیمیا یوسفی تاکید کرد که از دختران و زنانی نمایندگی میکند که اکنون حتی از حقوق اولیهی خود که آموزش و اشتغال است، نیز محروم هستند. او در اعلامیهای که از سوی کمیتهی ملی المپیک استرالیا در مورد وضعیت زنان و دختران در حاکمیت حکومت فعلی نشر شده، گفته است: «من نمایندهی رویاها و آرزوهای دزدیده شده این زنان هستم. کسانیکه به عنوان انسانهای آزاد، صلاحیت تصمیمگیری ندارند. آنان حتی اجازهی ورود به پارک را ندارند.» قابل ذکر است که در بازیهای المپیک پاریس قرار است به نمایندگی از افغانستان شش ورزشکار شامل سه مرد و سه زن، به نمایندگی از افغانستان شرکت کنند. این گروه ورزشکاران تحت پرچم سیاه، سرخ و سبز و سرود جمهوری سابق رقابت میکند. کیمیا یوسفی، اکنون در استرالیا زندگی میکند. او پیش از این در المپیک ۲۰۱۶ در «ریو دی جنیرو» و «المپیک ۲۰۲۱ توکیو» نیز شرکت کرده بود. در حالی کیمیا یوسفی از حقوق زنان و دختران افغانستان دفاع میکند که پیش از این سخنگوی ریاست تربیت بدنی حکومت سرپرست با اشاره به ورزشکاران مرد گفته است که تنها سه ورزشکار نمایندهی افغانستان هستند. این مقام مسوول گفته بود که ورزشکاران دختر را به رسمیت نمیشناسد. در رقابتهای المپیک امسال در پاریس، سه زن به نمایندگی از افغانستان در رشتههای بایسکلسواری و دو میدانی شرکت کردهاند. در این رقابت سه مرد نیز به نمایندگی از افغانستان شرکت کردهاند که دو نفر آنان از خارج کشور پیوستهاند. حکومت سرپرست از زمان تسلط دوباره بر افغانستان، ورزش زنان در این کشور را منع کرده و بسیاری از ورزشکاران زن در این مدت کشور را ترک کردهاند و در تبعید بهسر میبرند.
ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان، یکبار دیگر خواستار توقف فوری محدودیتهای حکومت فعلی بر زنان و دختران شده و تاکید کرد که حکومت سرپرست هرچه زودتر باید برای پایان دادن به سیستمی که زنان و دختران را از حقوق ابتداییشان محروم میکند، گامهای مثبت بردارد. آقای بنت با نشر یک نوار تصویری در حساب کاربری ایکس خود گفت که نقض سیستماتیک حقوق بشری در افغانستان بهویژه حقوق زنان و دختران از سوی حکومت سرپرست تشدید یافته است. وی تاکید کرد: «نهادینهسازی سیستم سرکوب زنان و دختران توسط حکومت سرپرست و آسیبهایی که همچنان این گروه در حال ایجاد آن است، باید وجدان بشریت را شوکه کند.» او در بخشی از صحبتهایش خواستار رویکرد «همهی ابزارها» برای به چالش کشیدن و از بین بردن سیستم نهادینه شدهی «ستم جنسیتی» حکومت فعلی و پاسخگویی رهبران این گروه شده است. گزارشگر ویژهی حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان گفت که این رویکرد شامل استفاده از مکانیسمهای پاسخگویی بینالمللی مانند دیوان کیفری بینالمللی و دیوان بینالمللی دادگستری و همچنان پیگیری پروندهها در سطح ملی تحت اصل صلاحیت جهانی است. ریچارد بنت به کشورهای عضو سازمان ملل توصیه کرد که مفهوم آپارتاید جنسیتی را بپذیرند و از تدوین آن حمایت کنند. او گفت: «شنیدهاید که زنان افغانستان میگویند که این اصطلاح آپارتاید جنسیتی وضعیت آنان را به بهترین شکل توصیف میکند. پس باید آپارتاید جنسیتی در این کشور بهرسمیت شناخته شود.» او در ادامه از جامعهی جهانی و سازمانهای بینالمللی میخواهد که تأمین حقوق زنان افغانستان را در تمام بحثهای مربوط به افغانستان در اولویت قرار دهند. این در حالی است که حکومت سرپرست با تسلط بر افغانستان، بیش از ۵۰ فرمان محدودکننده بر زنان و دختران این کشور صادر کرده است. این فرمانهای حکومت فعلی زنان را از تمام حقوق ابتدایی شان از جمله حق آموزش، کار، سفر، تفریح و مشارکتهای سیاسی محروم ساخته است. همچنین ریچارد بنت در حالی خواهان لغو محدودیتهای زنان افغانستان شده است که نزدیک به سه سال میشود حکومت فعلی با وضع این محدودیتها به نقضکنندگان حقوق بشری در افغانستان از سوی کشورهای جهان متهم است.
همزمان با ادامهی سومین نشست دوحه، رینا امیری، نماینده ویژه آمریکا برای زنان و حقوق بشر افغانستان در حاشیه نشست دوحه با لولوه الخاطر، وزیر دولت برای همکاریهای بینالمللی قطر، درباره حمایت از دختران و زنان افغانستان گفتگو کرده است. وزارت امور خارجهی قطر امروز (دوشنبه، ۱۱ سرطان) با نشر اعلامیهای گفته است که دو طرف بر توانمندسازی زنان افغانستان تاکید کردهاند. رینا امیری به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور زنان و حقوق بشر افغانستان، در سومین نشست دوحه شرکت کرده است. در حالی این گفتگو صورت گرفته است که زنان افغانستان از آجندای نشست دوحه به ابتکار سازمان ملل حذف شدهاند. خانم امیری قبلاً خاطرنشان کرده بود که او به شرط گفتگو درباره وضعیت حقوق بشری زنان و جامعه مدنی افغانستان از سوی سازمان ملل، در نشست دوحه شرکت میکند. ذبیحالله مجاهد: غرب بدون درنظرداشت مسأله حقوق زنان با ما تعامل کند دولت کانادا: مشارکت معنادار زنان در نشستهای دوحه یکی از اصول اصلی این پروسه است شماری از زنان معترض در شهرهای مختلف جهان برگزاری نشست سوم دوحه را فاقد اعتبار خوانده و آن را تحریم کردهاند. سومین نشست سازمان ملل متحد در مورد افغانستان در دوحه، پایتخت قطر از روز گذشته آغاز شده است. این نشست دو روز ادامه دارد و به نمایندگی از افغانستان مقامات حکومت سرپرست شرکت کردهاند. زنان، فعالین مدنی و مخالفان سیاسی حکومت فعلی از لیست این نشست حذف شدهاند. حذف زنان و فعالین مدنی منجر به انتقادهای تند از سازمان ملل شده است.
رینا امیری، نماینده ویژهی آمریکا در امور زنان و حقوق بشر افغانستان میگوید که در نشست سوم دوحه نگرانیها و توصیههای زنان و شبکههای حقوق بشری افغانستان را مطرح میکند. خانم امیری همزمان با برگزاری نشست سوم دوحه با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که در سه هفتهی گذشته با طیف گستردهای از زنان و شبکههای حقوق بشری در داخل و خارج از افغانستان در مورد نشست دوحه صحبت کرده است. وی تاکید کرد که قرار است در این نشست نگرانیها و توصیههای آنها را مطرح کند. نماینده ویژهی آمریکا در امور زنان و حقوق بشر گفت که فرمهای تصمیمگیری در مورد آیندهی افغانستان باید شامل تمامی تنوعات شهروندان این کشور، به ویژه زنان باشد تا از نظر مردم مشروعیت داشته باشد. او علاوه کرد که حقوق بشر، به خصوص حقوق زنان و دختران باید در اولویت قرار بگیرد و شهروندان افغانستان، به ویژه زنان باید فضایی برای دفاع از حقوق خود را داشته باشند. در بخش از پیامی خانم امیری آمده است که جامعهی جهانی باید به فشار بر حکومت سرپرست افغانستان برای لغو فوری احکام تبعیضآمیز که دسرسی زنان و دختران به آموزش، کار و حرکت را محدود میکند و سایر سیاستهای سرکوبگرانهی حکومت ادامه دهد. او میگوید که به مشاورهی گسترده برای حمایت از چارچوب جامع به هدف مشارکت زنان و جامعهی مدنی افغانستان در اجلاسهای بینالمللی در مورد افغانستان ادامه میدهد. باید گفت که نشست سوم دوحه قرار است امروز (یکشنبه، ۱۰ سرطان) به میزبانی سازمان ملل متحد و با حضور فرستادگان ویژهی کشورها در امور افغانستان آغاز شود. در این نشست، هیأت حکومت سرپرست به رهبری ذبیحالله مجاهد، سخنگوی حکومت شرکت کردهاند. همچنین سازمان ملل متحد از حبیبه سرابی، زبیده اکبر و نبیله مصلح در این نشست به نمایندگی از زنان افغانستان دعوت کرده بود؛ اما آنها این نشست را بهدلیل حضور هیأت حکومت سرپرست تحریم کرده و گفتهاند در آن شرکت نمیکنند.
نهاد حقوق بشری موسوم به فمنا میگوید که نشست سوم دوحه با حضور حکومت سرپرست و غیبت نمایندگان زنان و جامعه مدنی افغانستان به اعتبار سازمان ملل متحد لطمه میزند. این نهاد با نشر بیانیهای گفته است که این تصمیم سازمان ملل متحد برای زنان و دختران افغانستان ناامیدکننده است. نهاد حقوق بشری فمنا تاکید کرد که این اقدام سازمان ملل متحد نه تنها به اعتبار آن لطمه میزند، بلکه حکومت سرپرست را برای نقض بیشتر حقوق بشر و حقوق زنان جرأت میدهد. در بیانیه آمده است که سازمان ملل متحد نباید اشتباهات مشابه را تکرار نکند. در ادامه آمده است: «بدون مشارکت زنان و دختران دستیابی به قطعنامهی مشخص برای افغانستان امکانپذیر نیست.» نهاد حقوق بشری فمنا میگوید که سازمان ملل متحد بهجای حمایت از اصول جهانی حقوق بشر و مشارکت معنادار زنان در فرآیندهای صلح که همواره ادعا میکنند، به حکومت سرپرست تسلیم شده است. همچنین در بخشی از بیانیهی این نهاد آمده است که حکومت فعلی بیش از ۱۰۰ فرمان صادر کردهاند که تمام جنبههای حقوق زنان را هدف قرار داده است. در بیانیهی نهاد حقوق بشری فمنا آمده است که زنان افغانستان خواستار معرفی حکومت فعلی به دادگاههای بینالمللی و پاسخگویی به آنچه آپارتاید جنسیتی توصیف شده است، هستند. باید گفت که قرار است نشست سوم دوحه در روزهای ۱۰ و ۱۱ سرطان با میزبانی سازمان ملل و اشتراک نمایندگان ویژه حدود ۲۵ کشور و سازمانهای بینالمللی در قطر برگزار شود. نمایندگان زنان و جامعه مدنی افغانستان به این نشست دعوت نشدهاند. عدم دعوت زنان در نشست سوم دوحه با انتقاد سازمانهای حقوق بشری و حتی برخی از کشورها روبرو شده است. همچنین پیشتر حکومت سرپرست اعلام کرده بود که هیأتی را به ریاست ذبیحالله مجاهد، سخنگوی ارشد حکومت فعلی برای شرکت در این نشست به قطر اعزام میکنند.
دانشکدهی مطالعات دین و صلح در کالج ترینیتی دوبلین، نمایشگاهی از ۲۱ قالین دستباف زنان افغان را برگزار کرده است. این نمایشگاه زیر نام «زیباییشناسی آشوب» برگزار شده و نشان میدهد که زنان و دختران افغانستان چگونه جنگ را در نقشونگار قالینها روایت میکنند. در اعلامیهی کالج ترینیتی دوبلین آمده است که این نمایشگاه با همکاری سامان خدایاریفرد، کارشناس فرش و کلکسیونر ایرانی برگزار شده است. برگزار کنندگان نمایشگاه «زیبایی آشوب» میگویند این قالینها برای نخستین بار در دوبلین به نمایش گذاشته شدهاند. به گفته آنها این قالینها نمادی از رنج جنگ است که به زیباترین شکل به هنر بدل شدهاند. اعلامیه به نقل از پروفیسور گیلیان وایل، رییس دانشکده مطالعات دین و صلح نوشته است که این فرشها میتواند گونهای از هنر اعتراضی به شمار آیند. وی تصریح کرد که نقشهای هندسی و طرحهای گلدار این فرشها با در آمیختگی با اشکال تانکها و سلاحها، منعکسکننده اختلال جنگ در زندگی روزمره است. برگزار کنندگان، این نمایشگاه هنری را در نوع خودش منحصر به فرد خوانده و هنر قالینبافی زنان و دختران افغانستان را ستایش کردهاند. در همین حال، سامان خدایاریفرد، نقش زنان در تولید قالینهای راوی جنگ را ارزنده خوانده و گفت که بافتقالین از هنرهای خانگی و زنان افغانستان است که ریشه در سنت دیرینه آن سرزمین دارد. در حالی قالین دستباف زنان افغان در نمایشگاه «زیباییشناسی آشوب» به نمایش گذاشته میشود که حکومت در بیش از دو سال گذشته، محدودیتهای شدیدی علیه دختران و زنان وضع کرده است. در حال حاضر دختران و زنان به مکتب و دانشگاه نمیتوانند. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیونها دانشآموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به باشگاههای ورزشی، رستورانتها، حمامهای عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بینالمللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شدهاند.