برچسب: زنان

3 روز قبل - 55 بازدید

مسوولان محلی از ولایت غزنی شمار تلفات حوادث مرگ‌بار ترافیکی شب گذشته (چهارشنبه، ۲۸ قوس) در این ولایت را ۵۰ کشته و ۷۳ زخمی اعلام کرده‌‌اند. این دو حادثه حوالی ساعت ۱۱:۰۰ شب در شاهراه کابل-قندهار در منطقه‌ی شهباز مرکز غزنی و ساحه‌ی نانی بازار ولسوالی اندر این ولایت رخ داده است. حمیدالله نثار، رییس اطلاعات و فرهنگ غزنی به رسانه گوهرشاد گفت که در این دو حادثه که ۱۵ کیلومتر از یک‌دیگر فاصله دارد، اتوبوس‌های نوع ۵۸۰ با تانکر گاز و تریلری تصادف کرده‌اند. آقای نثار تاکید کرد که در این دو حادثه دست‌کم ۵۰ نفر جان‌باختند و احتمال افزایش تلفات وجود دارد. او تاکید کرد که در میان قربانیان و زخمیان زنان و کودکان شامل هستند و تا اکنون هویت ۹ قربانی زن شناخته شده است. رییس اطلاعات و فرهنگ غزنی تاکید کرد که وضعیت برخی از زخمیان نگران‌کننده توصیف شده است. مسوولان محلی غزنی درباره‌ی دلیل وقوع این دو حادثه چیزی نگفته‌اند. خرابی و غیرمعیاری‌بودن جاده‌ها، بی‌احتیاطی و عدم رعایت قوانین ترافیکی از عوامل حوادث ترافیکی در کشور دانسته می‌شود. بیشتر حوادث ناشی از تصادف یا واژگونی موترهای تیزرفتار است. باید گفت که هرازگاهی موترهای مسافربری بزرگ نیز دچار حوادث می‌شود و تلفات سنگین برجای می‌گذارد. شاهراه کابل-قندهار از جمله شاهراه‌های پرحادثه برای اتوبوس‌های مسافری به شمار می‌رود. همچنین در جریان ۴۸ ساعت گذشته نیز در نتیجه وقوع رویدادهای ترافیکی در خوست، پکتیا، غزنی، نیمروز و بدخشان پنج تن به شمول یک کودک جان باخته بودند.

ادامه مطلب


4 روز قبل - 28 بازدید

منابع محلی از ولایت فاریاب می‌گویند که یک زن ۲۵ ساله در ولسوالی گرزیوان این ولایت خود را حلق‌آویز کرده و به زندگی‌اش پایان داده است. دست‌کم دو منبع با تایید این رویداد گفته‌اند که این زن جوان «آ‌ی‌کمال» نام داشت و روز دوشنبه (۲۶ قوس) در خانه‌اش در روستای «جر قلعه» از مربوطات ولسوالی گرزیوان خودکشی کرده است. منبع تاکید کرد که علت و انگیزه‌ی خودکشی این زن را دعوای خانوادگی می‌باشد. منبع اما در مورد چگونگی این دعوا جزییات ارائه نکرده است. به گفته‌ی منابع، شوهر این زن از چندین سال به این طرف در کشور ترکیه کارگری می‌کند. مسوولان محلی در ولایت فاریاب درباره‌ی این قضیه به رسانه‌ها چیزی نگفته‌اند. ازدواج‌های اجباری و خشونت خانگی از عوامل عمده خودکشی زنان و دختران در کشور عنوان می‌شود. باید گفت که میزان خودکشی زنان و دختران در سراسر افغانستان و به ویژه در ولایات شمال کشور پس از تسلط حکومت فعلی به‌طور چشم‌گیری افزایش یافته است. بیماری‌های روانی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی خودکشی‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


5 روز قبل - 55 بازدید

اتوود درست سه ماه بعد از شروع جنگ‌جهانی دوم به‌دنیا آمد. کودکی پرالتهابی را تجربه کرد و در نوجوانی و جوانی شاهد تلاطم جهان بود. او سرگذشت ندیمه را در بهار سال ۱۹۸۴، در برلین غربی و در جوار دیوار برلین نوشت. بنابراین می‌شود گفت آتوود جنگ و دیکتاتوری را خوب می‌شناسد و زیر سایه‌ی اختناق زندگی کرده است. آتوود می‌داند دیکتاتورها چطور تا آخرین ذره‌ی زندگی را می‌بلعند. حکومت توصیف شده در سرگذشت ندیمه را می‌شود برآیندی از تمام حکومت‌های دیکتاتوری دانست. سلب آزادی‌های اجتماعی و فردی افراد، نظارت بر زندگی شخصی آن‌ها، القای این‌ تفکر که تنها راه سعادت همین است، تبعیض‌های جنسیتی، طبقه‌بندی مردم، استفاده از مذهب به‌عنوان ابزار، نابود کردن محیط‌زیست، بهره‌برداری از افراد ضعیف‌تر جامعه و… همه‌و‌همه از ویژگی‌های حکومت‌های دیکتاتور هستند. او به‌خوبی توانسته از پس توصیف این حکومت‌ها بربیاید و اضطراب زیستن در چنین فضایی را برای خواننده ترسیم کند. «سعی می‌کنم زیاد فکر نکنم. حالا دیگر فکر کردن هم باید مثل چیزهای دیگر سهمیه‌بندی شود. خیلی از مسائل ارزش فکر کردن ندارند. فکر کردن فرصت‌های آدم را از بین می‌برد.» این جمله‌ها را می‌توان چکیده‌ی کتاب «سرگذشت ندیمه» و به‌طور کلی آثار پادآرمان‌شهری دانست. شما حق فکر کردن ندارید؛ دیگرانی هستند که خودشان را محق می‌دانند به جای شما فکر کنند، به جای شما تصمیم بگیرند و حتی به جای شما زندگی کنند. پادآرمانشهری به معنای ویران شدن آرمان‌هاست و برای نسل بشر هیچ آرمانی والاتر از آزادی نیست. همه‌چیز از ترور رییس‌جمهوری در ماساچوست شروع می‌شود. گروه ناشناسی با عقاید افراطی مذهبی حکومت را به‌دست می‌گیرند و جمهوری گیلیاد را تشکیل می‌دهند. گیلیاد قاتل زندگی است؛ حکومتی ضد زن، که زن‌ها را تنها ابزاری برای تولید مثل می‌داند. در این حکومت همه‌چیز نابود شده؛ محیط‌زیست، جامعه، روابط و اخلاقیات. در گیلیاد تمام قراردادها و قوانین قبلی از جمله طلاق، سقط جنین و ازدواج مجدد لغو می‌شود و زنان تبدیل به اموال مردان می‌شوند و تمام حقوق مدنی و اجتماعی‌شان از بین می‌رود. ناظرهای حکومت با نام «چشم‌های خدا»، مدام افراد را زیر نظر دارند و خفقان به شدت بر زندگی افراد سایه انداخته است. زن‌ها در این حکومت باید بر اساس طبقه‌شان لباس بپوشند. بالاترین طبقه یعنی همسران فرماندهان لباس سبزآبی بر تن دارند، ندیمه‌ها لباس قرمز، عمه‌ها که مسئول آموزش کلفت‌ها هستند لباس قهوه‌ای، مارتاها (زنان ناباروری که کار و آشپزی می کنند) لباس سبز و… در این بین ندیمه‌ها تنها ابزارهایی برای باروری هستند. زنانی قرمزپوش که حق خواندن و نوشتن و حتی حرف زدن ندارند و برای باروری به خانه‌ی فرماندهان تعیین شده می‌روند چون در این حکومت بسیاری از افراد عقیم شده‌اند. هر فرمانده‌ای که همسرش قادر به فرزندآوری نیست، یک ندیمه دریافت می‌کند و در صورت تولد فرزند ترفیع می‌گیرد؛ ندیمه هم به خانه‌ی دیگری می‌رود تا فرزند دیگری به دنیا بیاورد. داستان از نگاه یکی از همین ندیمه‌ها روایت می‌شود؛ «آفرد»، زنی که قبلاً زندگی خوبی با همسر و دخترش داشته و حالا سعی می‌کند در این فضای وهم‌آلود، هویتش را نگه دارد. آفرد هنوز گذشته را به یاد دارد و نمی‌خواهد فراموش کند، هر چند تمام سعی گیلیاد بر این است که گذشته را از زن‌ها بگیرد و به آن‌ها بقبولاند زندگی همین است که هست! با تمام تلاش سران گیلیاد، جنبش‌هایی برای پس گرفتن زندگی پدید آمده‌اند. سرگذشت ندیمه تلنگری است بر تعصب و ظلم. اگرچه امروزه زن‌ها بسیاری از حقوقشان را به‌دست آورده‌اند و نگاه‌ها به حقوق زن تغییر کرده است، بااین‌حال رمان آتوود هنوز می‌تواند هشداری برای آینده باشد. در ضمن کتاب به‌غیر از مسئله‌ی زنان دغدغه‌ی محیط‌زیستی نیز دارد و در این‌باره هشدار داده است. مارگارت آتوود در اثر مشهورش جهانی را ترسیم کرده که وقوعش چندان هم غیر ممکن به‌نظر نمی‌رسد؛ در واقع رمان آینه‌ای جادویی است که به جامعه‌ی جهانی نشان می‌دهد اگر در مقابل حکومت‌های تمامیت‌خواه، آسیب‌های زیست‌محیطی، نقض حقوق زنان و… سکوت کند، چه چیزهایی در انتظارش است. آتوود استاد پرداختن به جزئیات و استفاده از نمادهاست. همین مهارت باعث شده سرگذشت ندیمه در ذهن مخاطب کاملاً باورپذیر ساخته و پرداخته شود و صرفاً اثری تخیلی به‌شمار نیاید. گیلیاد برگرفته از نام شهری در اردن است و در عهد عتیق از آن یاد شده است. چشم‌های ناظر نماد حکومت‌های تمامیت‌خواهی هستند که در تمام ابعاد زندگی و حتی در ذهن و فکرتان سرک می‌کشند چون از آزادی، از رویاپردازی و از جسارت وحشت دارند و می‌خواهند بال‌های افکار شما را بچینند. عقیم بودن بسیاری از مردم می‌تواند هشداری برای تغذیه‌ی غلط، هوای آلوده، مواد سمی و سبک زندگی ویران‌کننده باشد. ندیمه‌ها و به‌خصوص راوی یعنی آفرد نماد زنان‌اند! زنان ستم‌دیده‌ای که هویت و شخصیتشان را از دست می‌دهند و تنها به مثابه‌ی ابزار تولید مثل و جنس دوم شناخته می‌شوند. با وجود گذشت سال‌ها از زمان انتشار کتاب، هنوز در گوشه‌هایی از دنیا با زنان این‌گونه رفتار می‌شود. در این کتاب ما با این زنان همراه می‌شویم و می‌توانیم رنجشان را به شکل ملموسی درک کنیم. نویسنده هشدار می‌دهد که به بند کشیدن زنان به بند کشیدن زندگی و انسانیت است و نباید در مورد حقوق زنان سکوت کرد و بی‌تفاوت بود. همانطور که گفتیم رنگ‌ها در این شاهکار نویسنده نقش بسیار مهمی دارند. لباس‌های ندیمه‌ها به رنگ قرمز است و نمادی از باروری، قدرت جنسی، شور و اشتیاق و حیات‌بخشی به‌شمار می‌رود. لباس همسرهای فرمانده‌ها سبزآبی است و نشانه‌ی غم و تسلیم‌شدن محسوب می‌شود. عمه‌ها به عنوان محافظان ندیمه‌ها لباس قهوه‌ای به تن دارند که نمادی از قدرت و صلابت است. زنان عقیم، بیوه‌ها، طرد شده‌ها و مجرم‌ها لباس‌های مندرس خاکستری به تن دارند که در واقع نمادی از بی‌اهمیتی و طردشدگی آن‌هاست. و به‌طور کلی سرگذشت ندیمه نماد حکومت‌های دیکتاتور و افراط‌گر است. حکومت‌هایی متعصب و ظالم که دشمن آزادی، رهایی و تمام آرمان‌های بشری هستند. احاطه‌ی این حکومت‌ها بر جهان می‌تواند به ضرر همه‌ی انسان‌ها تمام شود و آینده‌ی بشر را به نابودی و انحطاط بکشاند. طبق بررسی‌ها هر وقت جهان با بحران یا جنگ یا اتفاق سیاسی مهمی روبه‌رو شده، بازار مطالعه‌ی سرگذشت ندیمه هم داغ شده است. در ضمن این کتاب بسیاری از رکوردها را جابه‌جا کرده و چه در دنیای ادبیات و چه در دنیای سینما، مخاطبان بسیار زیادی دارد. این نشان می‌دهد مردم با اهالی گیلیاد هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و آتوود توانسته به‌خوبی آینده‌ی حکومت‌های دیکتاتوری را نشان بدهد و در نقش یک هشداردهنده عمل کند. این اثر علاوه‌بر خوانندگان، تحسین و تمجید منتقدان و نشریات را نیز برانگیخت. بسیاری از منتقدان صراحت و جزئیات اثر او را ستودند و از آن به‌عنوان اثری هشداردهنده یاد کردند. در ادامه بعضی از نظرات را با هم مرور می‌کنیم: واشنگتن پست: «سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته با طنز، هراس و هشدار که از تلفیق تاریک سیاست و روابط زن و مرد به‌شکلی هنرمندانه پرده برمی‌دارد. رمان اتوود به لحاظ تخیل آینده‌نگرش، از جهاتی، کتاب ۱۹۸۴ اثر اورول را تداعی می‌کند.» روزنامه هیوستون کرونیکل: «اتوود بسیاری از احتمالات امروزی را انتخاب می‌کند و آن‌ها را به منطق و نتیجه‌گیری‌های دلخراش خود می‌کشاند. رمانی عالی درباره مسیرهایی که زندگی ما در حال حرکت است… تا زمانی که هنوز مجاز است، آن را بخوانید.» آمازون: «خنده دار، غیرمنتظره، هولناک، و در کل قانع کننده، سرگذشت ندیمه در عین حال استفاده از طنز تند، هشداری هولناک است.» نیویورک‌تایمز: «طنز تلخی که نویسنده ماهرانه به کار برده، باعث شده تا اکثر کنش‌های داستانی و گفتگوها هم‌زمان خنده‌‌دار و هرسناک باشند.» استقبال‌های بی‌نظیر از رمان سرگذشت ندیمه و سریال اقتباس شده بر اساس آن نشان می‌دهد رفتن دنیا به سمت تاریکی و دیکتاتوری دغدغه‌ای جمعی است. نشان می‌دهد همه‌ی ما در ناخودآگاهمان می‌دانیم که جهل و عطش قدرت تا چه حد قدرتمندند و می‌تواند تمامی آرمان‌هایی را که نسل بشر با سال‌ها تلاش به دست آورده نابود کنند و انسان‌ها به سال‌ها پیش برگردانند. چنین آثار در واقع تلنگری‌اند بر جهان که هرگز تاریکی و دیکتاتوری را دست‌کم نگیرد و از آن ساده عبور نکند. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب


6 روز قبل - 48 بازدید

اتحادیه اروپا اعلام کرده است که ۱۹.۸ میلیون یورو کمک مالی را به افغانستان برای ترویج رشد اقتصادی فراگیر و پایدار، کاهش وابستگی به کمک‌های بشردوستانه اختصاص داده است. این اتحادیه امروز (دوشنبه، ۲۶ قوس) با نشر اعلامیه‌ای گفته است که اتحادیه اروپا این مقدار کمک مالی را در اختیار بنیاد آقاخان و خدمات فرهنگی این نهاد برای اجرای طرح «تاب‌آوری اقتصادی، توانمندسازی اقتصادی زنان و ایجاد شغل در افغانستان» قرار می‌دهد. در اعلامیه تاکید شده، قرار است که بنیاد آقاخان پروژه‌ای به ارزش مجموعی ۲۲ میلیون یورو را اجرا کند که هدف آن رفع نیازهای فوری جوامع افغانستان و در عین حال تقویت ثبات اقتصادی بلندمدت، فراگیر و انعطاف‌پذیر است. اعلامیه به نقل از ورونیکا بوسکوویچ پوهار، کاردار نمایندگی اتحادیه اروپا در افغانستان نوشته است: «میلیون‌ها نفر در افغانستان در دام فقر هستند و به‌شدت به کمک‌های بشردوستانه وابسته هستند و زنان به‌طور نامتناسبی این بار را به دوش می‌کشند.» وی تاکید کرد که بسته‌ی کمکی جدید از رشد اقتصادی فراگیر و پایدار حمایت می‌کند و به جوامع برای خوداتکایی و کاهش وابستگی به کمک‌ها کمک می‌کند. همچنین نجم‌الدین نجم، رییس اجرایی بنیاد آقاخان گفته است مشارکت این نهاد و اتحادیه اروپا برای حمایت از افغانستان، با تمرکز بر ایجاد رفاه اقتصادی و حمایت از معیشت آسیب‌پذیرترین افراد، از جمله زنان و جوانان است. با این وجود اوچا یا دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد گفته است که در سال جاری میلادی برای کمک‌رسانی به مردم افغانستان ۳.۰۶ میلیارد دالر بودجه درخواست کرده بود؛ اما بخشی از این بودجه تأمین شده است. به‌گفته‌ی اوچا، بیش از ۲۳ میلیون نفر در افغانستان نیاز به کمک دارند. اوچا گفته است که برای رسیدگی به مناطق آسیب‌پذیر در افغانستان در فصل زمستان به ۶۰۳.۵ میلیون دالر بودجه به‌صورت فوری نیاز است.

ادامه مطلب


6 روز قبل - 49 بازدید

مسوولان محلی از ولایت غور می‌گویند که در پی انفجار یک بالون گاز در یک خانه در شهر فیروزکوه یک مرد و چهار زن زخمی شدند. فرماندهی پولیس غور با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این حادثه صبح امروز (یک‌شنبه، ۲۵ قوس) در روستای «الندر» از مربوطات شهر فیروزکوه، مرکز این ولایت رخ داده است. فرماندهی پولیس به دلیل و علت انفجار کپسول گاز اشاره نکرده است. اما احتمال دارد به علت بی‌توجهی اعضای این خانواده کپسول گاز انفجار کرده باشد. در ادامه آمده است که زخمیان این رویداد به شفاخانه ولایتی غور منتقل شده و از وضعیت صحی‌شان اطلاعی در دسترس نیست. در این انفجار به شمول آشپزخانه بخش‌های دیگر خانه نیز تخریب شده است. این در حالی است که در ماه میزان سال روان خورشیدی نیز در پی انفجار بالون گاز در یک تانک تیل در کاپیسا ‌دست‌کم ۱۷ تن زخمی شده‌ بودند.

ادامه مطلب


7 روز قبل - 43 بازدید

منابع محلی از ولایت هلمند می‌گویند که در یک رویداد ترافیکی در ولسوالی گرشگ این ولایت پنج تن به شمول زنان و کودکان جان باخته‌اند. دست‌کم دو منبع امروز (یک‌شنبه، ۲۵ قوس) به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد در ساحه‌ی «بغرا» از مربوطات ولسوالی گرشگ هلمند رخ داده است. منبع تاکید کرد که قربانیان این رویداد ترافیکی شامل دو زن، دو کودک و راننده موتر می‌باشند. منبع در مورد سن و سال زنان و کودکان قربانی این رویداد جزییات ارائه نکرده است. همچنین معلوم نیست که قربانیان این رویداد ترافیکی، همه اعضای یک خانواده بودند یا خیر. تا اکنون مسوولان محلی ولایت هلمند در این مورد چیزی به رسانه‌ها نگفته‌اند. دلیل و علت وقوع این حادثه‌ی ترافیکی تا اکنون روشن نیست. قابل ذکر است که حوادث ترافیکی در سراسر افغانستان سالانه جان صدها نفر را می‌گیرد و صدها زخمی نیز برجای می‌گذارد. علت وقوع اکثر این حوادث بی‌احتیاطی رانندگان، خرابی جاده‌ها و نبود علایم ترافیکی گفته می‌شود.

ادامه مطلب


7 روز قبل - 37 بازدید

منابع محلی از ولایت ننگرهار می‌گویند که یک مرد در ولسوالی «بهسود» این ولایت، زن برادرش که بیوه بوده را به دلیل رد درخواست ازدواجش به قتل رسانده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد در ساحه‌ی «قلعه خیالی» از مربوطات ولسوالی بهسود رخ داده است. منبع تاکید کرد که این زن چهار سال می‌شد که شوهرش را از دست داده بود و دو فرزند نیز دارد. او روز (جمعه، ۲۳ قوس) توسط برادرشوهرش به قتل رسیده است. منبع افزود که برادر شوهر این زن به او پیشنهاد ازدواج داده بود، اما پس از آنکه از جانب زن جواب رد شنیده، او را به ضرب گلوله به قتل رساند. مسوولان حکومت محلی در ننگرهار نیز این رویداد را تایید کرده‌اند. طیب حماد، سخنگوی فرماندهی پولیس ولایت ننگرهار گفته است که فرد متهم به قتل، هنگام فرار از ساحه بازداشت شده و در حال حاضر تحت بازجویی قرار دارد. قابل ذکر است که در برخی از مناطق افغانستان بر اساس سنت محلی، شماری از زنان پس از فوت شوهرشان، مجبور می‌شوند که با برادر یا یک نفر از اقارب شوهر، ازدواج کنند و در مواردی که زنان به این ازدواج‌ها پاسخ رد دهند، با خشونت مواجه شده‌اند. همچنین پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


1 هفته قبل - 58 بازدید

منابع محلی از ولایت غزنی می‌گویند که یک زن از سوی شوهرش به شکل فجیع در مرکز این ولایت به قتل رسیده است. دست‌کم دو منبع امروز (پنج‌شنبه، ۲۲ قوس) در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کردند که یک زن در ساحه حوزه پنجم امنیتی شهر غزنی با ضرب گلوله از سوی شوهرش به قتل رسیده است. منبع در مورد سن و سال این زن معلومات ارائه نکرده است. تا اکنون دلیل و انگیزه‌ی قتل این زن روشن نیست. مسوولان محلی در ولایت غزنی نیز تا اکنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 51 بازدید

منابع محلی از ولایت نیمروز می‌گویند که سه عضو یک خانواده در اثر گازگرفتگی در مرکز این ولایت جان باخته و دوتن دیگر به شدت مسموم شدند. دست‌کم دو منبع امروز (سه‌شنبه، ۲۰ قوس) در صحبت با رسانه گوهرشاد تایید کردند که این رویداد شب گذشته در منطقه (خواجه کریم) از مربوطات شهر زرنج، مرکز ولایت نیمروز رخ داده و قربانیان شامل دو دختر چهار و ۱۲ ساله و یک پسر ۱۴ ساله می‌باشند. منبع تاکید کرد که پدر و مادر قربانیان نیز مسموم شده و در حالت کما بسر می‌برند. منبع در مورد سن مادر و پدر قربانیان جزییات ارائه نکرد. مسوولان محلی در ولایت نیمروز در مورد این رویداد تا اکنون جزییات ارائه نکرده‌اند. باید گفت که در فصل سرما در افغانستان خانواده‌ها از گاز و زغال‌سنگ جهت گرمایش خانه‌ها استفاده می‌کنند که هرازگاهی باعث حوادث مرگ‌بار گازگرفتگی و زغال‌گرفتگی می‌شود. پیش از این از ولایت‌های دیگر کشور نیز مرگ افراد براثر گازگرفتگی گزارش شده است. بی‌احتیاطی و عدم امکانات معیاری از عوامل این حادثه دانسته می‌شود.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 45 بازدید

مولانا در عصری می‌زيسته كه زن در آن جايگاهی نداشته است. مردم آن زمان زن را نجس می‌دانسته، از ديدگان پنهان داشته و او را محصور می‌كردند و مورد سوءاستفاده قرار می‌دادند. حال در اين زمان مولانا به زن از ديدگاه ديگری نگاه می‌كند. وی زنان را مخفيانه به اجتماعات نمی‌پذيرد. بلكه محصور ماندن زنان را كاری عبث می‌شمارد. لازم به ذكر است كه مولانا با زندگانی خود ثابت كرده است كه تفكراتش متكی به تفكر سالم اوست نه متكیبه هوای نفس. چرا كه آن زمان مردهای بسياری بوده‌اند كه چندين زن را به همسری می‌گرفتند. ولی مولانا تنها پس از مرگ همسرش ( گوهر خاتون) زن ديگری را به همسری برگزيد و قبل از وی درگذشت. مولانا در ميان زنان مريدان بسياری داشته است و در آن زمان كه زنان در همه جا تمام روی خود را می‌گرفتند در حضور مولانا نيم روی حاضر می‌شدند. اما در نزد مولانا فاطمه خاتون و خواهرش هديه خاتون احترام بيشتری داشتند زيرا كه در حضور مولانا تمام روی حاضر می‌شدند. برخلاف ديگران كه می‌انديشند كه ترک زن و فرزند لازمه سلوک روحانی است، مولانا ترک زن و فرزند و حتی مال و كسب را لازمه سلوک روحانی نمی‌بيند و ترک اين گونه تعلقات را زمانی لازم می داند كه انسان به سبب آن از خداوند و آنچه برای اتصال به اوست فاصله بگيرد. تعلق به زن و فرزند اگر تمام قلب سالک را فراگيرد به گونه‌ای كه ديگر جايی درآن برای خدا باقی نماند. باعث نابودی قلب سالک می‌شود، بايد از آن دوری جست. مولانا در مثنوی خود مطالب زير را درباره زن بيان م‌ كند. 1 – زيبايی زن مظهر جمال الهی است. 2 – زن نيز می‌تواند پير طريقت شود. 3 – در عرفان تفاوتی ميان زن و مرد وجود ندارد. 4 – غلبه مرد بر زن ظاهری و غلبه زن بر مرد حقيقی است. 5 – مرد عاقل مغلوب زن می‌شود و مرد جاهل بر زن غالب می‌آيد. الف) نقش تربیتی مادر مربیگری از جمله نقش‌های مهم مادر در زندگی انسان است که عرصه‌ای به وسعت هستی را دربرمی‌گیرد و شامل آموزش پیش‌پا افتاده‌ترین مسائل تا مهم‌ترین موجبات سعادت و شقاوت اخروی می‌گردد. مولانا با اشاره به این مسأله تصریح می‌کند که چون کودک از مادر می‌شنود، سخن گفتن می‌آموزد؛ اگر ناشنوا باشد سخن مادر را نمی‌شنود و در نتیجه گنگ می‌ماند. آن‌کس که بدون تعلیم، ناطق است، خداوند است و نیز حضرت آدم که خدا بدون مادر و دایه تعلیم‌اش داد و مسیح که به اعجاز خداوندی سخن گفت تا پاکی مادر را ثابت کند. غیر از اینها همه به تعلیم مادر نیاز دارند. ملاحظه می‌شود که مولانا چنان محو نقش تعلیمی مادر شده است که حتی توجه نمی‌کند طفل می‌تواند از طریق کسان دیگری مثل پدر سخن گفتن را بیاموزد. از همین دیدگاه است که «نفس کلی» هم که سبب گویا شدن انسان می‌گردد، در تصویر مادر نمادینه می‌شود: چـــه هــا مــی‌کنـد مــادر نفـس کلـی کــه تــا بــی لســانــی بیــابـد لسانی مولانا نقش مربیگری مادر را حتی در آن دسته حکایت‌های مثنوی که از زبان حیوانات نقل می‌شود نیز به خوانندگان شعر خود منتقل می‌کند. او در حکایتی می‌گوید کره اسبی با مادرش آب می‌خورد؛ نگهبانان و تربیت کنندگان اسب‌ها سروصدا می‌کردند و کره اسب می‌رمید و آب نمی‌خورد. مادر که متوجه ترس کره خود شده بود، با خونسردی تجارب زندگی خود را به او منتقل کرد که تا بوده چنین بوده و مزاحمانی وجود داشته‌اند، تو کار خود را بکن و بگذار این‌ها خودشان را زحمت بدهند. وقت تنگ است پیش از آنکه از تشنگی آسیب ببینی، از آب فراوانی که در اینجا هست استفاده کن. مولانا این آموزش اسب مادر را طبق معمول خود به آموزه‌ها‌ی عرفانی پیوند می‌دهد که: شهـــره کـاریــزی است پر آب حیات آب کش تا بر دمد از تو نبات… آب خضــــر از جـــوی نطق اولیــا می‌خوریـم ای تشنـه غافل بیـا… مــا چو آن کره هم آب جو خــوریم سوی آن وسواس طاعن ننگریم و در واقع می‌گوید آموزش‌های مادر به مسائل اولیه زندگی محدود نمی‌گردد و شامل امور مهم معرفتی مثل بی‌اعتنایی به وسوسه‌ها نیز می‌شود. ب) مقام قدسی مادر در نظر مولانا که البته الهام گرفته از تعالیم آسمانی است، مادر بودن زن صرف نظر از زحماتی که برای بزرگ کردن طفل متحمل می‌شود ـ نزد خدا مأجور و منظور است. وی از زنی حکایت می‌کند که فرزندان بسیاری به دنیا آورده بود، اما همه آنها پس از مدت کوتاهی مرده بودند. آن زن نزد خدا فراوان نالید و شبی باغ بهشتی بی‌نظیری در خواب دید که بر سر در آن نام وی نوشته بود. ندا آمد که این در پاداش جان‌بازی صادقانه‌ای است که وی از خود نشان داده است و مرگ فرزندان از آن جهت بوده که وی بیش از پیش روی به خدا آرد. زن مزبور سپس فرزندان مرده خود را یک به یک در باغ یافته، به درگاه حق اعتراف کرد و گفــت: از من گــم شــد از تو گم نشد بی دو چشم غیب، کس مردم نشـد ملاحظه می‌شود که در این حکایت، زحمات اولیه مادر شدن و بخصوص دوران حمل و سپس تحمل اندوه مرگ فرزند مایه پاداش زن شده است. در قرآن کریم نیز وقتی از احترام به والدین و ارج نهادن به مادر سخن می‌رود، از حق مادری و سختی حاملگی و شیر‌دادن صحبت می‌شود نه از زحمات دیگری که مادر برای بزرگ کردن فرزند می‌کشد، آن زحمات، خود حق بزرگ دیگری است که مادر بر فرزند خود دارد؛ چنانکه گویند کسی نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: مادرم پیر و خرفت شده است. به دست خویش طعام‌اش می‌دهم و برای قضای حاجت بر دوشش می‌گیرم و طهارت‌اش می‌کنم، آیا حق وی گزارده باشم؟ پیامبر فرمود: از صد یکی نگزارده باشی. به دلیل مقام والا و قدسی مادر، پیامبر فرموده است که بهشت زیر پای مادران است: «الجنه تحت أقدام الأمهات». ج) صبر یا جدایی (طلاق)؟ دیگر مسائل زندگی زناشویی هم در سایه عرفان، معانی عمیق‌تری پیدا می‌کند. یکی از سوژه‌ها‌یی که مولانا به کرات در آثار خود بدان پرداخته، فقر معیشتی است که در واقع برگرفته از زندگی عامه مردم و مریدان و مخاطبان خود اوست. در یکی از حکایت‌های مثنوی، زنی از فقر و فاقه زندگی نزد شوهر درویش خود می‌نالد و با او درشتی می‌کند. مرد که می‌داند حق با زن است، اعتراف می‌کند که نفقه بر وی واجب است و قول می‌دهد که توان و کوشش خود را در این زمینه به کار گیرد، اما با نرمش خاصی، زن را به اندیشه و تدبر دعوت می‌کند که آیا تحمل این زندگی سخت و جامه خشن و مندرس بدتر است یا طلاق؟ این درشت و زشت تر یا خود طلاق؟ این تورا مکروه تر یا خود فراق؟ مولانا حکایت مزبور را به نکات عرفانی پیوند داده از مخاطبان خود می‌پرسد که آیا سختی‌های طاعات و عبادات و رنج و محنت زندگی دنیوی قابل تحمل‌تر است یا رنج دوری از حق تعالی؟ بدین گونه مریدان خود را به بردباری در برابر ناملایمات فرامی‌خواند. اختلافات و کشمکش‌های زناشویی از مضامینی است که مولانا از جنبه‌های مختلف تأویلی بدان نگریسته است. او به لحاظ مقام ارشادی خود و به تناسب مسائل و خواسته‌های مریدان، این کشمکش‌ها را به گونه‌ای مطرح می‌کند که گویی نبض جان همسران در کف اوست و وی همچون طبیبی معنوی در جستجوی نقطه درد و یافتن علل آن است. نویسنده: قدسیه امینی

ادامه مطلب