برچسب: رسانه گوهرشاد

2 هفته قبل - 69 بازدید

زنان در جوامع مختلف، اغلب در نقش‌های گوناگون و هم‌زمانی ظاهر می‌شوند؛ همسر، مادر، خانه‌دار، کارمند، مراقب اعضای خانواده و یا حتی فعال اجتماعی. این تنوع نقش‌ها اگرچه می‌تواند نشانه‌ای از توانایی و ظرفیت بالا باشد، اما در بسیاری از موارد به منبعی قوی از فشار روانی و جسمی تبدیل می‌شود. در جوامعی که هنوز نگاه سنتی به نقش و جایگاه زنان غالب است، انتظار می‌رود که زن در همه‌ی زمینه‌ها کامل و بی‌نقص باشد؛ خانه‌ی مرتب، فرزندانی سالم و بی‌نقص، عملکردی خوب و تحسین‌برانگیز در محل کار و در عین حال حفظ زیبایی، طراوت و شادابی ظاهری و روابط اجتماعی و معاشرتی قوی و خوب. چنین انتظاراتی می‌توانند زنان را در معرض فرسودگی روانی و اضطراب‌های شدید قرار دهند. مطالعات نشان داده‌اند که تعارض نقش‌ها یکی از عوامل اصلی استرس در زنان است. تعارض بین نقش مادری و شغلی به‌ویژه برای زنانی که فرزند خردسال دارند، بیش از دیگران خود را نشان می‌دهد. در این شرایط، احساس گناه، عذاب وجدان، نارضایتی از خود و اضطراب به‌تدریج بر سلامت روان زن تأثیر می‌گذارد. از سوی دیگر، نبود حمایت اجتماعی کافی اعم از حمایت همسر و خانواده و همچنان اجتماع باعث تشدید این فشارها می‌شود. در بسیاری از موارد، زنانی که در خانه و محل کار به‌صورت هم‌زمان فعالیت دارند، از نظر عاطفی خسته و از نظر فیزیکی تحلیل‌رفته‌اند اما از سوی دیگران انتظار می‌رود که همچنان عملکرد بالا داشته باشند. یک راهکار مهم برای کاهش این فشارها، بازتعریف نقش‌ها در خانواده و جامعه است. تقسیم مسئولیت‌های خانه و تربیت فرزندان میان زوجین، ایجاد امکانات حمایتی در محل کار برای مادران شاغل مانند محل نگهداری اطفال خردسال یا مرخصی‌های بیشتر برای مادران، و تغییر نگاه اجتماعی نسبت به زن ایده‌آل، می‌تواند به کاهش این فشارهای روانی کمک کند. همچنین، آموزش مهارت‌های مدیریت استرس، تعیین اولویت‌ها، یادگیری مهارت «نه» گفتن، از جمله ابزارهای روان‌شناختی هستند که زنان می‌توانند برای بهبود سلامت روان خود به کار ببرند. در نهایت باید به یاد داشت که سلامت روان زنان، مستقیماً بر سلامت روان خانواده و جامعه اثر می‌گذارد. حمایت از زنان برای داشتن تعادل در نقش‌ها، نه تنها به سود خودشان بلکه به نفع کل جامعه خواهد بود. ساختارهای فرهنگی و تعارض نقش‌ها: در بسیاری از فرهنگ‌ها، از زنان انتظار می‌رود که نقش مراقب اصلی خانواده را به عهده بگیرند، حتی اگر در بیرون از خانه نیز شاغل باشند. وظایف خانه‌داری و مراقبت از فرزندان همچنان بر دوش آن‌ها باقی می‌ماند. این انتظارات نانوشته ولی پرقدرت، باعث می‌شوند که زنان همواره احساس کنند باید در چندین جبهه بدرخشند، بدون آن‌که فرصت کافی برای مراقبت از خود یا تحقق رویاها و اهداف شخصی‌شان را داشته باشند. در جوامعی که گذار از سنت به مدرنیته در حال وقوع است، زنان بیشتر و بیشتر با این چالش مواجه‌اند. از یک‌سو، ارزش‌های سنتی آن‌ها را به نقش‌های سنتی بازمی‌گرداند و از سوی دیگر، مدرنیته آنان را به استقلال، رشد فکری و مشارکت اجتماعی فرامی‌خواند. این کشمکش درونی، که در بسیاری مواقع بی‌صدا و نادیده گرفته می‌شود، یکی از زمینه‌های رایج انواع فشارهای عصبی و مشکلات روانی را در زنان ایجاد می‌کند. راهکارهایی برای مدیریت تعارض نقش‌ها: مقابله با تعارض نقش‌ها تنها وظیفه‌ی زن نیست، بلکه یک مسئولیت جمعی است که نیازمند بازنگری در ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. با این حال، در سطح فردی نیز می‌توان برخی اقدامات را عملی نمود: مرزبندی آگاهانه: زنان باید بیاموزند که نه گفتن نشانه‌ی ضعف یا خودخواهی نبوده بلکه مهارتی حیاتی برای حفظ تعادل روانی و عاطفی است. تعیین مرزهای مشخص میان کار، خانه و روابط می‌تواند به کاهش تعارضات کمک کند. گفت‌وگوهای سازنده با خانواده: بسیاری از زنان به دلیل ترس از قضاوت شدن یا عدم درک متقابل، مشکلات‌شان را با همسر یا اعضای خانواده در میان نمی‌گذارند. در حالی‌که گفت‌وگویی صریح و محترمانه درباره‌ی فشارهای نقش‌آفرینی می‌تواند زمینه‌ی درک متقابل را فراهم کند. بازتعریف موفقیت: یکی از منابع تعارض درونی زنان، تصور غیرواقع‌بینانه از موفقیت است؛ این‌که باید هم‌زمان در همه چیز عالی و بی‌نقص باشند. اما در واقعیت، موفقیت می‌تواند معانی متنوعی داشته باشد که بسته به شرایط هر فردی متفاوت است و گاهی، اولویت دادن به یک نقش به معنای نادیده گرفتن سایر نقش‌ها نیست و دلیلی ندارد همه‌چیز در بالاترین سطح خودش به پیش برود. نویسنده: مرضیه بهروزی «روانشناس بالینی»

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 120 بازدید

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان درتازه‌ترین مورد هشدار داده است که زنان مهاجر افغانستانی به سرزمینی بازمی‌گردند که در آن با محدودیت‌های شدید و فضای نابرابر روبرو هستند. این نهاد، با نشر گزارشی تصویری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که ده‌ها هزار مهاجر افغانستانی، بیش‌تر با دستان خالی و بدون امکانات، به کشورشان بازگشته‌اند. در گزارش آمده است که زنان و دختران در حالی به افغانستان بازمی‌گردند که شرایط زندگی برای آن‌ها به‌طور خاص دشوار شده است. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد تاکید کرده است که زنان و کودکان، آسیب‌پذیرترین قشر بازگشت‌کنندگان هستند. کمیساریای عالی سازمان ملل متحد به نقل از اسما، مادر دو دختر و یکی از بازگشت‌کنندگان، در این گزارش گفته که از آینده‌ی دخترانش در حکومت سرپرست نگران است. اسما افزوده است: «می‌ترسم دخترانم از آموزش باز بمانند. برای ساختن آینده، آن‌ها به کتاب، قلم و آموزش نیاز دارند. حالا نمی‌دانم چطور زندگی را ادامه بدهیم.» این سازمان همچنان از وضعیت وخیم انسانی در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته که در شرایطی که ده‌ها هزار مهاجر از کشورهای میزبان بازگردانده می‌شوند، نزدیک به نیمی از جمعیت این کشور به کمک‌های انسان‌دوستانه نیاز دارند. این هشدار در حالی مطرح می‌شود که کشورهای همسایه، به‌ویژه پاکستان و ایران، در ماه‌های اخیر روند اخراج مهاجران افغانستانی را شدت بخشیده‌اند. پیش از این نیز، نهادهای مدافع حقوق بشر و فعالان حقوق زنان، بارها نسبت به بازگشت اجباری زنان و دختران به افغانستان ابراز نگرانی کرده‌اند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 131 بازدید

فرماندهی پولیس ولایت فاریاب اعلام کرده است که در نتیجه‌ی انفجار یک بمب دستی در ولسوالی دولت‌آباد این ولایت، دو کودک جان باخته و یک مرد و یک پسر دیگر زخمی شدند. فرماندهی پولیس فاریاب با نشر اعلامیه‌ای گفته است که این رویداد حوالی ساعت ۲:۳۰ بامداد (روز پنج‌شنبه، ۲۲جوزا) در روستای جغتای از مربوطات ولسوالی دولت‌آباد این ولایت رخ داده است. در اعلامیه‌ی فرماندهی پولیس فاریاب تاکید کرده است که این بمب دستی در یک منزل مسکونی در « زیر لحاف» نگهداری می‌شده که به‌طور ناگهانی منفجر شده است. در اعلامیه آمده است که در نتیجه‌ی انفجار این بمب دستی، دو کودک به نام‌های منصور و هارون جان باخته و یک مرد و یک پسر به ‌‌شدت زخمی شده‌اند. فرماندهی پولیس ولایت فاریاب در مورد سن و هویت این کودکان چیزی ننوشته است. در ادامه آمده است که زخمی‌های این رویداد برای درمان به شفاخانه ولایتی فاریاب منتقل شده‌اند و از وضعیت سلامتی آن‌ها معلوماتی داده نشده است. این در حالی است که اداره‌ی ملی مبارزه با حوادث حکومت سرپرست، اواخر ماه حمل سال جاری اعلام کرد که در هر ماه ۵۰ تن به‌ویژه کودکان در سراسر کشور بر اثر انفجار ماین‌ها کشته و زخمی می‌شوند. همچنین براساس آمار کمیته بین‌المللی صلیب سرخ، در سال ۲۰۲۴ میلادی، دست‌کم ۵۶۴ نفر به‌شمول ۴۳۴ کودک در کشور بر اثر انفجار ماین جان باختند. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، حدود ۳.۳ میلیون نفر در افغانستان در شعاع یک کیلومتری از مناطق آلوده به ماین و مواد منفجره زندگی می‌کنند. انفجار ماین‌‌ها و مهمات منفجرنشده‌ی باقی مانده از دوران جنگ‌های گذشته، سالانه جان ده‌ها تن به‌ویژه زنان و کودکان را می‌گیرد.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 78 بازدید

نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی جمهوری اسلامی اعلام کرد که در سال ۱۴۰۳ خورشیدی، یک هزار و ۵۷۹ کودک اتباع به همراه خانواده خود از ایران اخراج شدند. آقای یاراحمدی گفته است که اقدامات رد مرز برای کودکان کار افغانستانی، امسال هم انجام خواهد شد. وی تاکید کرده است که از ۹۳۷ کودک کار اتباع که مجاز بودند به همراه خانواده خود در ایران زندگی کنند، تعهد گرفته شده که دیگر برای انجام تکدی گری در خیابان حضور پیدا نکنند. مقام‌های جمهوری اسلامی اغلب برای مهاجران افغانستانی ساکن ایران از واژه «اتباع خارجی» استفاده می‌کنند. علی کاظمی، دبیر مرجع ملی حقوق کودک ایران سال گذشته اعلام کرد که ۹۵ درصد از کودکان کار در تهران شهروندان افغانستانی هستند. افزایش چشمگیر موج بازگشت مهاجران افغانستانی از ایران، همزمان با شدت‌ گرفتن روند اخراج‌های اجباری از پاکستان، چالش‌های نگران‌کننده‌ای را برای افغانستان ایجاد کرده است. با این حال، حکومت فعلی با حکومت ایران در مورد اخراج و بازگشت مهاجران افغانستانی همکاری می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 113 بازدید

اکبر عربی، فرمانده انتظامی ولسوالی پیشوای تهران درتازه‌ترین مورد از بازداشت فرد متهم به قتل کبرا رضایی، دختر اهل افغانستان خبر داده است. باشگاه خبرنگاران جوان روز (جمعه، ۲۳ جوزا) به نقل از اکبر عربی نوشته است که فرد متهم در پی تلاش اطلاعاتی و عملیاتی پولیس بازداشت شده و  متهم در جریان بازجویی‌های تخصصی، به ارتکاب قتل اعتراف کرده و پس از تکمیل مراحل اولیه تحقیق، روانه زندان شد. درباره انگیزه و هویت فرد متهم جزییات بیشتر منتشر نشده است. طبق گزارش‌ها، کبر رضایی در اواسط ماه حمل در مسیر رفتن به محل کارش در تهران ربوده شد و شامگاه ۱۳ جوزا، بخشی از اندام‌های مثله‌شده او توسط باشندگان محل در ورامین تهران از میان زباله‌ها پیدا شد. به نوشته باشگاه خبرنگاران جوان، اکبر عربی گفت: «پس از کشف جسد این دختر جوان در یکی از مناطق شهرستان پیشوا، پرونده‌ای در پولیس آگاهی تشکیل و تحقیقات تخصصی در دستور کار قرار گرفت.» اعتراض فعالان حقوق بشر شماری از فعالان حقوق بشر، قتل کبرا رضایی را نمادی از خشونت ساختاری علیه زنان مهاجر خواندند. اعضای جنبش‌های فعالان زن افغانستان، خواهان رسیدگی فوری و بی‌طرفانه نهادهای قضایی ایران به این پرونده و دخالت نهادهای بین‌المللی برای تضمین حقوق و امنیت زنان مهاجر شدند. همچنین جنبش «فانوس آزادی زنان افغانستان» در بیانیه‌ای رسمی خواستار شفاف‌سازی فوری و برخورد قضایی جدی با عاملان این جنایت شده و از سازمان‌های بین‌المللی خواسته که دولت ایران را برای حفاظت از جان و کرامت مهاجران تحت فشار بگذارند. آن‌ها خواستار «عدالت برای کبرا رضایی و حمایت برای تمام زنان بی‌صدا» شده‌اند. از سویی هم، سفارت حکومت سرپرست در تهران هم در بیانیه‌ای تأکید کرده که «عامل این جنایت نابخشودنی بدون در نظر گرفتن ملیت یا وابستگی باید به پنجه قانون سپرده شود». براساس گزارش، خانواده کبرا رضایی جواز برگزاری مراسم تدفین وی را دریافت نکرده است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 170 بازدید

حمید وقتی چشمانش را گشود، هنوز شب بود. تنها نور کم‌جانی از لامپی ضعیف که در اتاق کوچک‌شان آویزان بود، فضای سرد و تنگ را روشن می‌کرد. او بی‌حرکت دراز کشیده بود و فکرهایش چون موج‌های خروشان در ذهنش می‌چرخیدند. باید می‌رفت؛ باید دوباره به افغانستان بازمی‌گشت، سرزمینی که سال‌ها پیش، وقتی هنوز نوجوانی بیش نبود، به اجبار ترک کرده بود. اما حالا، پس از بیش از بیست سال زندگی در ایران، بازگشت به آنجا برایش مانند سفر به ناکجاآباد بود. حمید هنوز آن لحظه را به یاد دارد، آن روزی که خانواده‌اش ناچار شدند خانه و شهرشان، کابل، را رها کنند. آن زمان او نوجوانی پرشور و پر از آرزوهای بزرگ بود؛ آرزوی زندگی در سرزمینی امن و پر از امید. اما هیچ‌کس آن روز نمی‌دانست این آرزو چقدر دور و دست‌نیافتنی است. کودکی در میان جنگ و ناامنی کودکی حمید در کابل پر از صدای انفجار و تیراندازی بود. هر بامداد که از خواب برمی‌خاست، نمی‌دانست آیا شهرش مثل دیروز زنده خواهد ماند یا نه. خانه‌شان نزدیک محله‌ای بود که هر هفته چند انفجار در آن رخ می‌داد. خانواده‌اش همیشه نگران بودند، اما چاره‌ای جز تحمل نداشتند. پدر، که پیر و ناتوان شده بود، با دلی شکسته به آینده می‌نگریست و مادر، با چشمانی پر از اشک، برای بچه‌ها غذا می‌آورد و آرامشان می‌کرد. سال ۱۳۷۵، وقتی طالبان روزبه‌روز قدرت بیشتری می‌یافتند و جنگ و خونریزی فزونی می‌گرفت، حمید و خانواده‌اش تصمیم گرفتند کشور را ترک کنند. تصمیمی که شاید آن روز تنها راه نجات بود، اما درهای جدیدی از رنج و سختی را به رویشان گشود. مهاجرت به ایران، سرزمینی بیگانه وقتی به ایران رسیدند، نخستین حس حمید ترس و سرگشتگی بود. هیچ‌چیز برایشان آشنا نبود؛ نه زبان، نه فرهنگ، نه آداب و رسوم، و از همه مهم‌تر، نه پذیرشی. آنها مهاجرانی بودند که به رسمیت شناخته نمی‌شدند. حمید زود فهمید که باید خودش را بسیار تغییر دهد تا بتواند دوام بیاورد. یافتن کار دشوار بود، به‌ویژه برای نوجوانی که حتی اجازه رسمی کار نداشت. او به همراه پدر و برادر بزرگ‌ترش در کارگاه‌های ساختمانی کار می‌کردند. سحرگاه از خواب برمی‌خاست و تا غروب زیر آفتاب سوزان یا سرمای زمستان کار می‌کرد. دستمزدشان اندک بود و همیشه ترس از دست دادن شغل داشتند. تعلیم و تلاش برای زندگی با این همه حمید هرگز امیدش را از دست نداد. او می‌خواست زندگی بهتری برای خانواده‌اش بسازد. کوشید زبان پارسی را خوب بیاموزد، حتی به‌صورت پنهانی در صنف‌های شبانه نام‌نویسی کرد. فرزندانش به مکتب رفتند و در همین شهر کوچک، خانواده‌شان را به‌سختی سرپا نگه داشتند. اما با تمام این‌ها، هرگز حس نکردند که اینجا خانه‌شان است. بچه‌ها همیشه می‌گفتند: "کاش می‌تونستیم تو وطن خودمون باشیم، با همه سختی‌ها، ولی کنار فامیل و آشناها." ولی آن سرزمین دیگر برایشان جایی نداشت، به‌ویژه برای حمید که همیشه ترس از اخراج اجباری داشت. نگاه‌های سرد و تحقیر زندگی در ایران برای مهاجران افغانستانی پر از نگاه‌های سرد و گاه تحقیرآمیز بود. حمید هرگز فراموش نمی‌کرد وقتی برای گرفتن یک مدرک ساده به اداره‌ای می‌رفت، با بی‌توجهی و تحقیر روبه‌رو می‌شد. در محل کار، همکاران ایرانی، و گاهی حتی مدیران، رفتار سرد و بی‌رحمانه‌ای داشتند. همیشه این هراس بود که نکند یک روز بدون هشدار اخراج شوند. این فشارهای روحی و جسمی، از حمید مردی ساخته بود که هرگز نایستاد، اما زیر بار سختی‌ها خم شده بود. خانواده؛ پناه و رنج هم‌زمان در خانه اما حمید می‌کوشید مردی قوی و امیدوار باشد. همسرش، مریم، همیشه پشتیبانش بود، اما خودش هم‌بارها به‌خاطر زندگی سخت و نبود امنیت در خواب گریه کرده بود. فرزندان حمید، به‌ویژه فرزاد، پسر بزرگ‌تر، روزبه‌روز به آینده ناامیدتر می‌شدند. فرزاد عاشق مهندسی بود، اما هیچ تضمینی نبود که بتواند به دانشگاه راه یابد یا شغلی مناسب پیدا کند. دخترانش، نسیم و نازنین که باهوش و پرتلاش بودند، هر روز با موانع تازه‌ای روبه‌رو می‌شدند؛ موانعی که حتی بسیاری از جوانان ایرانی تجربه نمی‌کردند. خبر بازگشت اجباری و نابودی امید چند ماه پیش، خبر تلخی رسید. دولت ایران تصمیم گرفته بود که بسیاری از مهاجران افغان را به اجبار به افغانستان بازگرداند. حمید آن روز وقتی به خانه آمد، نتوانست جلوی اشک‌هایش را بگیرد. این خبر برایش مانند حکم مرگ بود. همسرش را دید که روی زمین نشسته و گریه می‌کند، و بچه‌ها در سکوتی غم‌بار غرق شده بودند. او می‌دانست که بازگشت به افغانستان یعنی بازگشت به سرزمینی پر از جنگ، فقر و ناامنی؛ جایی که حتی بودنش ممکن بود به معنای زندگی زیر سایه ترس و تهدید باشد. بازگشت به کابل؛ سرزمینی غریب وقتی به کابل رسیدند، همه چیز دگرگون شده بود. ساختمان‌ها نیمه‌ویران بودند، کوچه‌ها پر از خاک و زباله، و صدای آژیرها هر چند دقیقه قطع و وصل می‌شد. حمید سخت می‌کوشید خانواده‌اش را در این شهر غریب و ترسناک محافظت کند، اما خودش هم هر روز بیشتر در هراس و ناامیدی فرو می‌رفت. شغل یافتن دشوار بود و درآمد ناچیز. بچه‌ها به مکتب می‌رفتند، اما مکاتب بسته و کم‌کیفیت بودند و امنیت‌شان همیشه در خطر بود. هر روز حمید دعا می‌کرد که شاید روزی اوضاع بهتر شود، اما می‌دانست که این دعاها شاید سال‌ها طول بکشد. دلتنگی برای وطن دوم هر شب حمید به عکس‌های دوران جوانی‌اش در ایران نگاه می‌کرد. عکس‌هایی که خانواده‌اش را کنار هم نشان می‌داد، در کوچه‌های تهران، در مراسم‌های کوچک و شادی‌های ساده. او می‌دانست که دیگر هرگز نمی‌تواند به آن روزها بازگردد، اما دلتنگی آن روزهای آرام، زخمی عمیق بر دلش گذاشته بود. حمید که سال‌ها به ایران به‌عنوان خانه دومش می‌نگریست، حالا مردی بود که هیچ‌جای این جهان برایش امن نبود. امیدی که هنوز زنده است با همه این رنج‌ها، حمید هنوز امید داشت. امید به اینکه روزی بتواند برای فرزندانش زندگی بهتری فراهم کند. شاید در سرزمینی دیگر، شاید در آینده‌ای دور. او می‌دانست که زندگی برای مهاجران افغان دشوار است، اما نمی‌خواست ناامید شود. با هر سختی، با هر دشواری، با هر روزی که به پایان می‌رسید، تصمیم داشت که بایستد و مبارزه کند، حتی اگر سخت‌ترین شرایط پیش رویش باشد. حمید اکنون در این اتاق کوچک کابلی نشسته است، نگاهش به پنجره‌ای است که از آن دنیایی بهتر می‌خواهد. او مردی است که رنج‌های دو وطن را کشیده و حالا باید راهی بسازد برای فردایی که شاید هیچ‌کس نتواند تضمینش کند. اما این تنها داستان یک مرد نیست؛ داستان هزاران مهاجر است که میان دو وطن سرگردان‌اند، با قلب‌هایی پر از درد، اما با امیدی که هرگز نمی‌میرد. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 107 بازدید

بخش زنان سازمان ملل متحد (UN Women) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بیش از یک میلیون دختر در افغانستان به‌طور سیستماتیک از تحصیل محروم هستند. اين نهاد امروز (پنج‌شنبه، ۲۲ جوزا) با نشر یک نوار تصویری در حساب کاربری ایکس خود نوشته است که از زنان و دختران افغانستان حمایت می‌کند. در ادامه آمده است که با حمایت نهاد Girls2lead، برای توانمندسازی زنان و دختران جوان افغانستان، فرصت‌های آموزشی را فراهم کرده است. بخش زنان سازمان ملل متحد مشخص نکرده که برای چه تعداد از زنان و دختران جوان در افغانستان زمینه‌ی آموزش را فراهم کرده است. در حالی این سازمان از آموزش زنان و دختران جوان در افغانستان خبر می‌دهد، که ۹۰۵ روز می‌شود که حکومت سرپرست دروازه‌های دانشگاه‌های خصوصی و دولتی را به‌روی دختران در کشور مسدود کرده است. همچنین علاوه بر دروازه‌های دانشگاه‌ها، ۱۳۶۰ روز می‌شود که دروازه‌های مکاتب نیز به‌روی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود است. این اقدام حکومت فعلی باعث شده است که میلیون‌ها دانش‌آموز دختر از آموزش باز بماند. در کنار آن زنان از رفتن به‌ باشگاه‌های ورزشی، رستورانت‌ها، حمام‌های عمومی، معاینه توسط پزشکان مرد، سفر بدون محرم و کار در موسسات غیردولتی داخلی و بین‌المللی و حتی دفاتر سازمان ملل در افغانستان منع شده‌اند. در این میان، فعالیت‌هایی چون صنایع‌دستی، خیاطی و کارهای محدود خانگی، از معدود گزینه‌های باقی‌مانده برای آنان به شمار می‌رود. یونیسف و شماری از نهادهای بین‌المللی تلاش دارند از طریق همین فرصت‌های محدود، راهی برای توان‌مندسازی زنان و دختران در افغانستان باز کنند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 214 بازدید

ایندریکا راتوات، معاون نماینده‌ی ویژه سازمان ملل متحد در امور افغانستان از افزایش میزان مرگ‌ومیر مادران در این کشور به شدت ابراز نگرانی کرده است. آقای راتوات با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود نسبت به افزایش مرگ‌ومیر مادران و نوزادان در افغانستان هشدار داده و بر اهمیت گسترش برنامه‌های حمایتی از قابله‌ها تاکید کرده است. وی از جامعه‌ی جهانی خواستار اقدام فوری برای پشتیبانی از آنان شده است. این در حالی است که چندی پیش سازمان جهانی بهداشت نیز با نشر گزارشی از افزایش آمار مرگ‌و‌میر مادران در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته بود که روزانه ۲۴ مادر و ۱۶۷ نوزاد در این کشور به‌دلیل مرگ‌ومیر قابل‌ پیش‌گیری مربوط به زایمان و بارداری جان‌شان را از دست می‌دهند. قابل ذکر است که با روی کار آمدن دوباره‌ی حکومت سرپرست در آگوست ۲۰۲۱ میلادی در افغانستان و وضع ممنوعیت‌ها بالای زنان از جمله ممنوعیت آموزش، کار، سفر بدون محرم، دست‌رسی مردم این کشور به‌ویژه زنان و کودکان به مراقبت‌های بهداشتی محدود شده‌ است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 223 بازدید

اوچا یا دفتر کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان هشدار داده است که با کاهش شدید بودجه مواجه است و برای رسیدگی به نیازهای بیش از ۱۲ میلیون نفر به ۱.۶۲ میلیارد دالر نیاز دارد. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که تقریبا نیمی از جمعیت افغانستان از جمله بیش از پنج میلیون زن به کمک‌ بشردوستانه اضطراری نیاز دارند. در گزارش برنامه نیازها و پاسخ بشردوستانه افغانستان در سال ۲۰۲۵ میلادی آمده است که سازمان‌های بشردوستانه با کاهش شدید بودجه مواجه‌ هستند. در ادامه آمده است که حدود ۲۲.۹ میلیون نفر در افغانستان به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. دفتر کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل در افغانستان تاکید کرده است که هدف کمک‌های بشردوستانه در ابتدا نزدیک به ۱۷ میلیون نفر را در بر می‌گرفت که این هدف به‌دنبال کاهش شدید بودجه، به ۱۲.۵ میلیون نفر کاهش یافته است. در ادامه آمده است که صدها هزار نفر در افغانستان به کمک‌های غذایی، سرپناه اضطراری، مراقبت‌‎های بهداشتی، خدمات تغذیه، آموزش، آب آشامیدنی و کمک‌های نقدی نیاز دارند. در این گزارش آمده است: «خدمات حفاظتی برای زنان، کودکان، افراد دارای معلولیت و سایر گروه‌های در معرض خطر همچنان محور اصلی باقی مانده‌اند.» اوچا افزوده است که از دست رفتن چندین تامین‌کننده مالی، شکاف بزرگی در پاسخ بشردوستانه سال ۲۰۲۵ میلادی ایجاد کرده و تیم کشوری بشردوستانه افغانستان «اچ‌سی‌تی» را وادار به بازنگری فوری در اولویت‌های اصلی کرده است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 150 بازدید

پایگاه خبری و تحلیلی «انصاف نیوز» ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که بقایایی جسد کبرا رضایی، مهاجر جوان اهل افغانستان که پس از حدود ۵۰ روز ناپدید‌شدن به‌صورت فجیع به قتل رسیده بود، از خانه‌ی یک مرد ایرانی کشف شده است. این پایگاه خبری و تحلیلی در گزارشی نوشته است که پولیس پس از مظنون‌شدن خانواده‌ی کبرا رضایی به این مرد ۳۲ ساله‌ی ایرانی، با مجوز قضایی وارد خانه‌ی او شد و «باقی‌مانده‌ی پیکر تکه‌تکه‌شده‌ی کبرا، که ظاهراً با استفاده از اسید تلاش شده بود آثار آن از بین برود» را کشف کرده است. پیش از این بخشی دیگر از «جسد مثله‌شده‌ی»‌ این زن مهاجر اهل افغانستان از شهرستان «پیشوا» در تهران و از میان زباله‌ها کشف و با آزمایش «دی‌ان‌ای» هویت او تایید شده بود. همچنین سایت خبری «انصاف‌نیوز» در گزارشی نوشته است که این مرد از همکاران کبرا رضایی بوده و بررسی‌های فنی و تحلیل داده‌های تلفن همراه نیز نشان داده که «آخرین سیگنال موبایل کبرا پیش از ناپدید شدن، در نزدیکی محل سکونت این فرد ثبت شده» است. در ادامه آمده است که از این مرد به نام «ع. خ» نام برده شده و گفته شده است که او نگهبان یک کارخانه‌ی تولید لوازم خانگی در پاکدشت تهران بوده است. در گزارش آمده است که متهم در بازجویی‌های اولیه اتهام قتل این زن جوان اهل افغانستان را رد کرده بود، اما پس از ارائه‌ی شواهد از سوی پولیس، به ارتکاب جرم قتل اعتراف کرده است. این مرد در اظهارات خود گفته است که پس از آن‌که از نامزدی کبرا مطلع شده، «دچار حالت شدید عصبی و مرتکب جنایت» شده است. قابل ذکر است که اتهامات مطرح شده علیه این مرد شامل «قتل عمد، مثله‌ کردن جسد و تلاش برای از بین بردن آثار جرم از طریق استفاده از اسید» است. ممانعت از تصویربرداری در مراسم خاکسپاری همچنین بر اساس گزارش «انصاف‌نیوز» پس از پیدا شدن بقایایی جسد کبرا رضایی، مراسم خاکسپاری او روز دوشنبه (۱۹ جوزا) تحت نظارت شدید پولیس ایران برگزار شد. این رسانه به نقل از چند نفر از شرکت‌کنندگان نوشته است که پولیس به آنان اجازه‌ی تصویربرداری و گفت‌وگو با رسانه‌ها را نداد. در گزارش به نقل از یکی از شرکت‌کنندگان آمده است که خانواده‌ی کبرا رضایی از گفتگو با رسانه‌ها «معذور» است و به آنان گفته شده است که پیگیر «قصاص» متهم نباشند. این رسانه افزوده است که خواهر کبرا رضایی نیز با چهره‌ای «کاملا پوشیده» در مراسم خاکسپاری حضور داشت که نشانه‌ای از فضای پرتنش و نگران‌کننده‌ای بود که خانواده با آن روبه‌روست. قتل فجیع این زن مهاجر اهل افغانستان در حالی انجام شده است که در یک سال اخیر، موج‌های گسترده‌ای از مهاجرستیزی در ایران به راه افتاده و بارها مهاجران افغانستان در جاده‌ها و مکان‌های عمومی مورد آزار و اذیت‌ و لت‌وکوب قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، دولت ایران نیز در سال جاری خورشیدی فشارها بر مهاجران افغانستان را افزایش داده و اسناد اقامت قانونی حدود دو میلیون نفر را باطل کرده است.

ادامه مطلب