برچسب: رسانه گوهرشاد

2 هفته قبل - 75 بازدید

منابع محلی از ولایت بادغیس می‌گویند که یک مرد در ولسوالی آب کمری این ولایت، دختر شش ماهه‌اش را با چاقو سر بریده است. دست‌کم دو منبع به رسانه گوهرشاد گفته‌اند که این رویداد فجیع روز (پنج‌شنبه، ۱۸ ثور) در روستای پهلوانان از مربوطات ولسوالی آب کمری ولایت بادغیس رخ داده است. منبع تاکید کرد که این مرد پیش از این رویداد، با یک فرد در بیرون از منزل درگیر شده و پس از بازگشت به خانه، ابتدا همسرش را لت‌وکوب کرده و سپس دختر شش ماهه‌اش را سر بریده است. منبع افزوده است که این مرد پس از این رویداد توسط نیروهای امنیتی در بادغیس بازداشت شده است. منبع تصریح کرد که تا هنوز دلیل و انگیزه اصلی این رویداد فجیع مشخص نیست. مسوولان محلی حکومت سرپرست در ولایت بادغیس تا اکنون در این مورد چیزی نگفته‌اند. پیش از این نیز در رویدادهای مشابه، چندین تن به‌شمول زنان و کودکان در شماری از ولایت‌ها توسط اعضای خانواده‌شان سر بریده شده‌اند. پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر افغانستان، قتل‌های مرموز زنان، کودکان و جوان در در سراسر کشور و به‌ویژه در ولایات غربی افزایش کم‌پیشینه یافته است. بیماری‌های روانی، خصومت شخصی، ازدواج‌های اجباری، خشونت خانوادگی و فشار‎های روحی ناشی از فقر و بیکاری عوامل اصلی این قتل‌ها بیان شده است. همچنین با تسلط حکومت سرپرست بر افغانستان اکثریت نهادهای حامی حقوق زنان متوقف شده است. زنان در افغانستان چون گذشته با مراجعه به نهادهای عدلی و قضایی، دیگر نمی‌توانند برای خشونت‌های وارده‌ی شان شکایت کنند و این‌گونه خشونت‌‌ها پایدار باقی مانده و افزایش پیدا می‌کند.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 85 بازدید

اسمم مریم است. سی و پنج سال دارم، یا شاید هم بیشتر. راستش دقیق نمی‌دانم چند سالم است. شناسنامه‌ام سال تولدم را اشتباه نوشته، و من هم هیچ‌وقت وقتش را نداشتم که به عددهای روی کاغذ فکر کنم. آنچه می‌دانم، این است که زندگی‌ام از همان روزی که پانزده سالم شد، دیگر زندگی نبود. در پانزده‌سالگی، مرا شوهر دادند. نه با لباس سفید پر زرق‌وبرق، نه با مهمانی باشکوه. فقط یک شب ساده بود که مادرم موهایم را با روغن مالید، چادر سفیدی به سرم انداخت و گفت: «دخترم، خدا قدرت بده، زنتی شدی، خوشبخت می‌شوی.» من چیزی نگفتم. دلم پر بود، اما زبانم بسته. می‌ترسیدم، ولی نه از شوهرم، از آینده‌ای که نمی‌شناختم. شوهرم سی ویک ساله بود. پدرم گفته بود: «آدم کارگر و با خداست، زن‌دار نمی‌باشد، زن اولش مرده.» آن شب فقط صدای طبل و دایره بود و نگاه سنگین زنان فامیل که زیر لب پچ‌پچ می‌کردند. فردای آن شب، من دیگر دختر نبودم. خانه شوهر، جای سرد و خاموشی بود. دیوارها گِلین و فرش‌های کهنه. شوهرم زیاد حرف نمی‌زد. شب‌ها بی‌کلام می‌خوابید، صبح‌ها زود می‌رفت سر کار. من مانده بودم با تنهایی، با ترس، با سؤال‌های که جوابی نداشتند. چند ماه نگذشته بود که فهمیدم باردارم. هنوز بدنم کودک بود، اما درونم کودکی دیگر رشد می‌کرد. در دل، بیشتر از آنکه مادر شدن را حس کنم، وحشت داشتم. زایمانم سخت بود. در خانه، با کمک زن همسایه زاییدم. ناله‌هایم را دیوارها بلعیدند. هیچ داکتر، هیچ دوا، هیچ‌کس نبود. فقط خودم بودم و خدا. وقتی نوزادم به دنیا آمد، در آغوشم گذاشتند. قلبم لرزید. این موجود کوچک از من بود، اما حس عجیبی داشتم. حس گم‌شدگی. هنوز نمی‌دانستم چه می‌کنم، هنوز یاد نگرفته بودم خودم کی‌ام، اما حالا باید مادر می‌بودم. سال‌ها گذشتند. پشت‌هم باردار شدم. شش بچه آوردم. هر بار که زاییدم، انگار بخشی از وجودم را جا گذاشتم. جسمم تحلیل رفت، روحم هم. شب‌هایی بود که از درد نمی‌خوابیدم، ولی صبح باید باز بیدار می‌شدم، غذا می‌پختم، بچه‌ها را جمع‌وجور می‌کردم. شوهرم اوایل کار می‌کرد. کارگر ساختمان بود. گاهی هم در باغ مردم عرق می‌ریخت. اما زندگی سخت‌تر شد. یک روز از طبقه دوم ساختمان افتاد. از آن به بعد، دیگر هیچ‌وقت آدم سابق نشد. نه که زخمش زیاد باشد، اما ضربه‌ای که به سرش خورد، انگار ذهنش را عوض کرد. روزبه‌روز عصبی‌تر شد. گاهی فریاد می‌زد بی‌هیچ دلیلی، گاهی با مشت به دیوار می‌کوبید. بچه‌ها می‌ترسیدند. من هم. بعد کم‌کم دیگر ساکت شد. می‌نشست گوشه‌ای و فقط به یک نقطه خیره می‌شد. حالا سال‌هاست که نه حرف می‌زند، نه کار می‌کند. فقط گاهی لب‌هایش تکان می‌خورند، انگار زیر لب دعا می‌خواند. گاهی شب‌ها کابوس می‌بیند، از خواب می‌پرد، گریه می‌کند، مثل کودک. من آرامش می‌کنم، درحالی‌که خودم به هزار تکه شکسته‌ام. خرج خانه با کیست؟ با من. اما من کاری ندارم. مکتب نخوانده‌ام. چیزی بلد نیستم. نه دوختن، نه حساب، نه خواندن درست. فقط بلد بودم جان بدهم، و همین را هم خوب انجام دادم. حالا نان خشک جمع می‌کنم. گاهی در خانه‌های مردم نظافت می‌کنم. در بدل یک لقمه نان، یا چند افغانی. بچه‌هایم... چه بگویم؟ سه تا از آن‌ها مکتب نمی‌روند. یا پول نداریم، یا کفش. بزرگ‌ترینشان، احمد، ده ساله است. صبح‌ها با دلی پر از امید می‌رود زباله جمع می‌کند. آهن، نایلون، بوتل. هر چیزی که کسی دور انداخته. دست‌هایش زخمی‌ست، اما لبخند می‌زند وقتی حتی ۲۰ افغانی پیدا کند. دخترم، زینب، هشت ساله است. عروسک ندارد. دوست دارد معلم شود، اما من نمی‌دانم آیا اصلاً تا آن وقت زنده می‌مانم؟ همیشه می‌ترسم کسی بیاید خواستگاری‌اش، مثل من. نگذارم؟ چه کنم؟ او را با چه نگه دارم؟ با شکم گرسنه‌اش؟ با لباس پاره‌اش؟ ما هر شب با شکم نیمه خالی می‌خوابیم. گاهی برای شام فقط نان خشک است و آب جوش. اگر همسایه رحم کند و چیزی بدهد، آن روز جشن است. بچه‌هایم یاد گرفته‌اند که چیزی نخواهند. سکوت یاد گرفته‌اند. شوهرم حالا بیشتر وقت‌ها نمی‌داند کجاست. گاهی اسم مادر مرده‌اش را صدا می‌زند، گاهی پسر کوچکمان را «پدر» خطاب می‌کند. دلم برایش می‌سوزد. نه این که عاشقش بوده باشم، اما آدم بود. سختی کشیده بود، تا جایی که ذهنش برید. حالا انگار جنازه‌ای‌ست که نفس می‌کشد. من کی‌ام؟ زنی که نه کودکی کرد، نه جوانی، نه حتی مادری درست. فقط باری شد بر دوش خودش. همیشه در حال دویدن، ولی هیچ‌وقت به جایی نرسیده. گاهی شب‌ها که همه خوابیده‌اند، گوشه‌ای می‌نشینم و فکر می‌کنم. به گذشته، به روزی که در حویلی خانه‌مان خاک‌بازی می‌کردم، به وقتی که دوست داشتم نقاش شوم. حالا دست‌هایم فقط زخم دارند. نه دفتر دارم، نه قلم. فقط دل. از خدا خواستم که بمیرم. چند بار. ولی بعد یادم آمد، اگر بمیرم، بچه‌ها چه می‌شوند؟ چه کسی برایشان نان خشک خیس می‌کند؟ چه کسی وقتی تب دارند پیشانی‌شان را لمس می‌کند؟ من باید بمانم. برای آن‌ها. حتی اگر خودم دیگر نباشم. من فقط زنده‌ام. زندگی نکرده‌ام. از پانزده‌سالگی تا امروز، فقط زنده مانده‌ام. نویسنده: سارا کریمی

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 61 بازدید

مطالعه‌ای جدید نشان می‌دهد که «هوش مصنوعی» می‌تواند به اندازه انسان‌ها بیش از حد مطمئن و جانبدارانه تصمیم بگیرد و تعصب و سوگیری داشته باشد. گرایش‌های غیرمنطقی معمولاً در سامانه‌های «هوش مصنوعی» ظاهر می‌شوند و مفید بودن آنها را زیر سوال می‌برند. اگرچه انسان‌ و «هوش مصنوعی» بسیار متفاوت فکر می‌کنند، تحقیقات جدید نشان داده است که «هوش مصنوعی» گاهی اوقات به اندازه انسان غیر منطقی تصمیم می‌گیرد. ال‌اس گزارش داده است که در نیمی از سناریوهای بررسی شده در یک مطالعه جدید، «چت‌جی‌پی‌تی»(ChatGPT) بسیاری از رایج‌ترین «سوگیری‌های»(biases) تصمیم‌گیری انسانی را از خود نشان داد. این نتایج، اولین یافته‌های مرتبط با رفتار «سوگیری شناختی»(cognitive biases) شناخته شده در روانشناسی انسان در «چت‌جی‌پی‌تی» است. نویسندگان این مقاله، از پنج موسسه دانشگاهی در سراسر کانادا و استرالیا، روی دو «مدل زبان بزرگ»(LLM) که «چت‌جی‌پی‌تی» را پشتیبانی می‌کنند، آزمایش کردند. آنها کشف کردند که «هوش مصنوعی» برخلاف سازگاری زیاد در استدلال خود در برابر نقص‌های انسانی مصون نیست. به گفته محققان، اینچنین سازگاری، هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی دارد. «یانگ چن»(Yang Chen) نویسنده ارشد این مطالعه و استادیار مدیریت عملیات در «دانشکده بازرگانی ایوی»(Ivey) گفت: مدیران در استفاده از این ابزارها برای حل مشکلاتی با راه‌حل واضح و فرمولی مشخص، بیشترین منفعت را خواهند داشت، اما اگر کاربران از آنها برای تصمیمات ذهنی یا ترجیحی استفاده می‌کنند، بهتر است با احتیاط عمل کنند. این مطالعه «سوگیری‌های انسانی» شناخته شده از جمله «خطرگریزی»(risk aversion)، داشتن اعتماد به نفس بیش از حد و «اثر برخورداری»(endowment effect) را درنظر گرفت و آنها را در دستورالعمل‌های داده شده به «چت‌جی‌پی‌تی» اعمال کرد تا ببیند آیا در همان تله‌هایی که انسان‌ها گرفتار می‌شوند، قرار می‌گیرد یا خیر. «خطرگریزی» به معنای ترجیح پذیرش خطر کم‌تر و جلوگیری از خطر غیر ضروری است. «اثر برخورداری» نیز نوعی سوگیری عاطفی است که باعث می‌شود افراد چیزی را که دارند بسیار با ارزش‌تر از ارزش واقعی آن تصور کنند. تصمیم‌گیری‌های منطقی تنها در برخی موارد دانشمندان از «مدل‌های زبان بزرگ» سوالات فرضی برگرفته از روانشناسی سنتی و در زمینه تجارت در دنیای واقعی مانند مدیریت موجودی یا مذاکرات تأمین‌کنندگان پرسیدند. هدف آنها این بود متوجه شوند که آیا «هوش مصنوعی» «سوگیری‌های انسانی» را تقلید می‌کند یا خیر. آنها همچنین قصد داشتند که متوجه شوند آیا این مدل‌ها هنگام پرسیدن سوالات از حوزه‌های مختلف تجاری هم این کار را انجام می‌دهند یا خیر. یکی از «مدل‌های زبانی بزرگ» موسوم به «GPT-۴» در پاسخ به مسائلی با راه‌حل‌های ریاضی واضح، عملکرد بهتری نسبت به مدل دیگر با نام «GPT-۳.۵» داشت و اشتباهات کمتری در سناریوهای احتمال و منطق‌محور نشان داد، اما در شبیه‌سازی‌های ذهنی مانند انتخاب یک گزینه پرخطر برای دستیابی به سود، این چت‌بات اغلب ترجیحات غیرمنطقی را که انسان‌ها تمایل به نشان دادن آن دارند، انتخاب می‌کرد. محققان گفتند: «GPT-۴» حتی از انسان‌ها نیز تمایل قوی‌تری برای قطعیت نشان می‌دهد. این موضوع تمایل «هوش مصنوعی» به نتایج ایمن‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر هنگام انجام وظایف مبهم اشاره دارد. مهمتر از همه، رفتارهای چت‌بات‌ها در واکنش به سوالات در مسائل روانشناختی انتزاعی و فرآیندهای تجاری عملیاتی، عمدتاً پایدار باقی ماند. این مطالعه نتیجه گرفت که «سوگیری‌های» نشان داده شده تنها محصول مثال‌های حفظ شده نیستند و  بخشی از نحوه استدلال «هوش مصنوعی» هستند. یکی از نتایج شگفت‌انگیز این مطالعه، تقویت خطاهای انسانی توسط «GPT-۴» است. دانشمندان گفتند: در «سوگیری تأییدی»(confirmation bias)، مدل «GPT-۴» همیشه پاسخ‌های سوگیرانه می‌داد. همچنین این مدل تمایل بیشتری به «مغالطه‌ دست داغ»(hot-hand) نسبت به «GPT ۳.۵» نشان داد. «مغالطه‌ دست داغ» یکی از «سوگیری‌های شناختی» است که به این باور غیرمنطقی اشاره دارد که وقتی ما در یک بازی وابسته به شانس، چند دست پشت سر هم می‌بریم یا می‌بازیم، به اصطلاح داغ یا سرد می‌شویم و تصور می‌کنیم که این برد یا باخت پیاپی قرار است همچنان ادامه پیدا کند. در حالی که همچنان بر اساس علم احتمالات، هیچ چیزی تغییر نکرده و شانس برد ما درست مانند دفعات قبل است. بر خلاف مدل‌ها، «چت‌جی‌پی‌تی» موفق شد از برخی از «سوگیری‌های» رایج انسانی از جمله «غفلت از نرخ پایه»(base-rate neglect) و «مغالطه‌ هزینه غرق‌شده»(Sunk Cost Fallacy) اجتناب کند. «غفلت از نرخ پایه» به معنای اعتماد و پذیرش موارد خاص و نادیده گرفتن آمار و اطلاعات موجود در هنگام استدلال کردن است. «مغالطه هزینه غرق‌شده» نیز زمانی رخ می‌دهد که شخص فقط به این دلیل به تصمیم خود پایبند است که پول قبلا خرج شده است و نمی‌خواهد احساس کند که آن را هدر داده است. به گفته پژوهشگران، «سوگیری‌های» شبه‌انسانی در «چت‌جی‌پی‌تی» از داده‌های آموزشی ناشی می‌شود که شامل «سوگیری‌های شناختی» و اکتشافی است که انسان‌ها از خود نشان می‌دهند. این گرایش‌ها در شرایط خاص، تقویت می‌شوند. این تقویت زمانی که انسان پاسخ‌های محتمل را به پاسخ‌های منطقی ترجیح می‌دهد، بیشتر می‌شود. وقتی «هوش مصنوعی» با وظایف مبهم‌تری روبرو می‌شود، بیشتر به سمت الگوهای استدلال انسانی تا منطق سامانه‌ای متمایل می‌شود. «چن» گفت: اگر یک تصمیم‌گیری دقیق و بی‌طرفانه می‌خواهید، از «چت‌جی‌پی‌تی» در حوزه‌هایی استفاده کنید که میزان اعتماد لازم در حد اعتماد به یک ماشین‌حساب باشد. با این حال، وقتی نتیجه بیشتر به ورودی‌های ذهنی یا استراتژیکی وابسته است، نظارت انسانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. حتی اگر دستورالعمل‌های کاربر برای اصلاح «سوگیری‌های» شناخته شده باشد. «مینا آندیاپان»(Meena Andiappan) دانشیار منابع انسانی و مدیریت در «دانشگاه مک‌مستر»(McMaster) و نویسنده این مقاله می‌گوید: با «هوش مصنوعی» باید مانند کارمندی رفتار شود که تصمیمات مهمی می‌گیرد. این تصمیم‌گیری‌ها به نظارت و دستورالعمل‌های اخلاقی نیاز دارد. در غیر این صورت، ما به جای بهبود تفکر ناقص، آن را در معرض خطر خودکارسازی قرار می‌دهیم. این یافته‌ها که در مجله Manufacturing & Service Operations Management  منتشر شده است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 68 بازدید

ورونیکا بوسکوویچ پوهر، کاردار نمایندگی اتحادیه اروپا برای افغانستان اعلام کرده است که حذف اقتصادی و اجتماعی زنان در حاکمیت حکومت سرپرست، بیش از ۹۲۰ میلیون دالر معادل ۵.۸ درصد تولید ناخالص داخلی بین سال‌های (۲۰۲۴ تا ۲۰۲۶) به اقتصاد افغانستان آسیب وارد می‌کند. خانم بوسکوویچ پوهر امروز (پنج‌شنبه، ۱۸ ثور) با نشر پیامی در حساب کاربری ایکس خود، خواستار تدوین سیاست‌های موثر برای توانمندسازی زنان افغانستانی شد. همچنین وی در یک پیام دیگر نوشته است: «اتحادیه اروپا هیچ سیاست تعرفه‌ای و هیچ تحریمی علیه امور مالی افغانستان ندارد. اما کالاها به دلیل عدم رعایت (استانداردهای اتحادیه اروپا، مواد شیمیایی غیرقانونی) با رد بازار مواجه می‌شوند. سازگاری با بازارهای بین‌المللی برای رفاه حیاتی است.» قابل ذکر است که حکومت فعلی محدودیت‌های شدیدی علیه زنان وضع کرده است. حکومت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را ممنوع و زنان را از رفتن به دانشگاه منع کرده است. حکومت سرپرست همچنان زنان را از کار در موسسات منع و بر رفت و آمدها محدودیت وضع کرده است. پیش از این هری آنتونی پاترینوس، رییس سیاست‌گذاری آموزشی در دانشگاه آرکانزاس، راجا بنتاوئه کتان، کارشناس آموزش بانک جهانی و رفیع‌الدین نجم، اقتصاددان دانشگاه امریکایی در پژوهشی هشدار دادند که محرومیت آموزشی زنان سالانه بیش از ۱.۴ میلیارد دالر به اقتصاد افغانستان ضربه می‌زند. همچنین در ۱۰ ثور سال جاری نیز آژانس توسعه ملل متحد هشدار داد که محدودیت‌های مداوم بر آموزش و اشتغال زنان، شکاف جنسیتی را گسترش داده و زنان را به فقر و محرومیت‌ اجتماعی سوق داده است. همسو با آن، صندوق کودکان سازمان ملل نیز حدود دو سال قبل اعلام کرد که ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم، دستکم ۵۰۰ میلیون دالر به اقتصاد افغانستان آسیب زده است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 71 بازدید

پولیس ایالت خیبرپختونخوا درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که یک شهروند افغانستان را به اتهام تلاش برای ربودن یک دختر خردسال در منطقه بالاکوت این ایالت بازداشت شده است. مقام‌های پولیس گفته‌اند که این رویداد زمانی رخ داده است که کودک در مسیر رفتن به مکتب بود و متهم تلاش کرده او را با خود ببرد. در اعلامیه آمده است که فرد بازداشت‌شده عبدالقدیر نام دارد. مقام‌های پولیس پاکستان تاکید کرده‌اند که او در منطقه پخوال ولسوالی مانسهره زندگی می‌کند و پیش از این نیز در چند پرونده جرمی تحت پیگرد بوده است. صادق نثار، معاون فرماندهی پولیس بالاکوت، در یک نشست خبری گفت: «پولیس پس از دریافت گزارش، ورودی و خروجی‌های شهر را بست و با عملیات تعقیب، مظنون را در منطقه شوال بازداشت کرد.» با این‌که بیشتر پناهجویان افغانستان در پاکستان زندگی صلح‌آمیز و قانون‌مند دارند؛ اما موردهای از درگیری با قانون، سوءظن‌های امنیتی و بازداشت‌های موردی باعث ایجاد حساسیت‌هایی در جامعه میزبان شده است. این در حالی است که در سال‌های پسین، به‌ویژه پس از بازگشت حکومت فعلی به قدرت در افغانستان، فشارها بر پناهجویان افغانستان در پاکستان افزایش یافته است.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 64 بازدید

مرکز آزادی بیان (FSH) درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که سال ۲۰۲۴ میلادی یکی از خون‌بارترین سال‌ها برای روزنامه‌نگاران در جهان بود و طی این سال، دست‌کم ۱۲۴ خبرنگار در ۱۸ کشور جان باخته‌اند. این مرکز با نشر اعلامیه‌ای گفته است که به مناسبت روز جهانی آزادی مطبوعات، نشستی را به منظور بررسی وضعیت آزادی بیان و رسانه‌ها در افغانستان و روزنامه‌نگاری در جوامع دموکراتیک در کانادا برگزار کرده است. در اعلامیه آمده است که این نشست با حضور مسوولان نهاد‌های حامی رسانه‌های کانادایی، استادان دانشگاه، دانشجویان و شماری از خبرنگاران کشور در شهر تورنتوی کانادا برگزار شده است. مرکز آزادی بیان در ادامه تاکید کرده است که در این نشست به فرصت‌های موجود در جوامع دموکراتیک برای ژورنالیزم و محدودیت‌های موجود در جوامع سرکوب‌گر پرداخته شد. در ادامه آمده است که اشتراک‌کنندگان این نشست در مورد «تلاش‌های خبرنگاران افغانستان برای حفظ ژورنالیزم، چالش‌ها و محدودیت‌های جدی علیه رسانه‌ها و خبرنگاران» نیز گفتگو کردند. همچنین اعلامیه به نقل از باب ری، سفیر و نماینده دایمی کانادا در سازمان ملل که در این نشست شرکت کرده، نوشته است: «جهان با تهدید بزرگی روبرو است و رسانه‌ها در بسیاری از کشورها به گونه‌ای سیستماتیک هدف قرار می‌گیرند.» نماینده دایمی کانادا در سازمان ملل، از جامعه‌ی جهانی خواسته که با اتحاد و همبستگی از این ارزش‌های بنیادین دفاع کند. مرکز آزادی بیان نوشته که از ریچل پالفر، رییس سازمان روزنامه‌نگاری برای حقوق بشر (JHR)، به‌خاطر نقش برجسته این نهاد در حمایت و تسهیل روند انتقال خبرنگاران افغانستان و ربابه محمدی، هنرمند اهل افغانستان، به‌منظور دفاع از حقوق زنان و دختران افغانستان تقدیر شده است. همچنین سازمان روزنامه‌نگاری برای حقوق بشر گفته که از زمان بازگشت حکومت فعلی به قدرت، تا اکنون بیش از ۲۴۰۰ خبرنگار و فعال حقوق بشر افغانستانی را به کانادا منتقل کرده است. مرکز آزادی بیان از دولت کانادا و نهادهای حامی رسانه‌ها خواسته علاوه بر تقویت حمایت از خبرنگاران، زمینه‌ی کاریابی و انتقال‌ خبرنگاران افغانستان را از کشورهای پاکستان، ایران و ترکیه فراهم سازد.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 63 بازدید

مسوولان فرماندهی پولیس ولایت غزنی می‌گویند که سه عضو یک خانواده به‌شمول يک زن، یک کودک سه ساله و یک مرد در ولسوالی اجرستان این ولایت پس از غرق شدن در آب، جان باخته‌اند. خالد سرحدی، سخنگوی فرماندهی پولیس غزنی گفته است که این رویداد روز گذشته (چهارشنبه، ۱۷ ثور) در روستای «کلدره» از مربوطات ولسوالی اجرستان رخ داده است. آقای سرحدی تاکید کرده است که این رویداد هنگامی رخ داده است که کودک سه ساله سرگرم آب‌بازی بوده و در آب غرق می‌شود. در ادامه آمده است که پس از غرق شدن این کودک، پدر و مادرش برای نجات او وارد آب شده، اما آنان نیز در نتیجه همراه با فرزندشان غرق شده‌اند. سخنگوی فرماندهی پولیس ولایت غزنی در مورد هویت و سن پدر و مادر این کودک معلومات ارائه نکرده است. جسد این سه تن توسط نیروهای امنیتی از آب بیرون کشیده شده و به خانواده‌شان تحویل داده شده است. این در حالی است که روز شنبه هفته روان در پی غرق شدن یک موتر در بند پاشدان هرات، شش تن به شمول پنج زن و یک دختر خردسال جان باخته‌ بودند. همچنین چندی پیش نیز یک مادر همراه سه فرزند خود در ولسوالی حصارک ولایت ننگرهار در پی سقوط در آب غرق شده و جان باختند. بارش‌ باران‌های شدید فصلی و افزایش سطح آب دریاها در فصل بهار همواره از شهروندان کشور قربانی گرفته است. بی‌احتیاطی و نبود امکانات امداد و نجات در نزدیکی رودخانه‌ها و آب‌ها از عوامل این حوادث مرگ‌بار دانسته می‌شود.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 66 بازدید

مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی ایران درتازه‌ترین مورد اعلام کرده است که برگه سرشماری و گذرنامه دست‌نویس برای ثبت نام دانش‌آموزان افغان در ایران اعتبار ندارند. این مرکز در اطلاعیه‌ای از شرایط ثبت نام دانش‌آموزان خارجی در سال جدید تحصیلی در این کشور خبر داد و گفته است که تنها دارندگان کارت شناسایی دارای اعتبار، گذرنامه دارای پروانه اقامت یا گذرنامه دارای پروانه اقامت یا گذرنامه با روادید خانواری الکترونیکی و دفترچه اقامت (عادی، ویژه یا پناهندگی) می‌توانند در مکتب‌های ایران ثبت‌نام کنند. در ادامه اعلامیه آمده است که هرگونه مدارک دیگر، شامل برگه سرشماری و پاسپورت (گذرنامه) غیرالکترونیک و پاسپورت خانوار، برای ثبت‌نام معتبر نیستند. قابل ذکر است که پاسپورت خانوار سندی است که معمولا دولت افغانستان برای خانواده‌ها صادر می‌کند و در آن اطلاعات چند عضو خانواده مثل والدین و فرزندان به‌طور مشترک درج می‌شود. این نوع پاسپورت برخلاف پاسپورت‌های انفرادی رایج، سندی است که همه اعضای خانواده را تحت پوشش قرار می‌دهد و بیشتر برای اهداف ثبت‌نامی یا مهاجرتی استفاده می‌شود. براساس این بخشنامه، علاوه بر کودکان دارای برگه سرشماری که اخیرا از آموزش در مکتب‌های ایران محروم شده‌اند، کودکان افغانستانی دارای مدرک پاسپورت خانواری هم از چرخه آموزش حذف می‌شوند. این در حالی است که چندی پیش نادر یاراحمدی، رییس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله جمهوری اسلامی ایران از هماهنگی با وزارت آموزش و پرورش این کشور برای ایجاد بستر آموزش مجازی در افغانستان برای دانش‌آموزان مهاجر دارای برگه سرشماری خبر داد که باید تا پایان ماه سرطان سال جاری از ایران خارج شوند. وی گفته بود که در سال جدید تنها دانش آموزانی که دارای شناسه و مدرک اقامتی هستند، در مکاتب ایران ثبت نام خواهند شد.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 70 بازدید

برنامه‌ی توسعه‌ سازمان ملل متحد هشدار داده است که به‌رغم رشد ناچیز اقتصادی در افغانستان، وضعیت معیشتی مردم هم‌چنان بحرانی باقی مانده و نابرابری‌ها، به‌ویژه برای زنان رو به افزایش است. این سازمان با نشر گزارشی گفته است که افغانستان در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ رشد ۲.۷ درصدی در تولید ناخالص داخلی را تجربه کرده؛ اما این احیای اقتصادی همچنان شکننده است و تأثیری در بهبود وضعیت زندگی اکثریت مردم نداشته است. در گزارش آمده است که ۷۵ درصد جمعیت افغانستان در سال گذشته میلادی با ناامنی معیشتی روبرو بوده‌اند؛ رقمی که نسبت به سال ۲۰۲۳ میلادی شش درصد افزایش یافته است. همچنین برنامه‌ی توسعه سازمان ملل متحد در بخشی از گزارشش تاکید کرده است که در این مدت، دسترسی به مسکن مناسب، خدمات درمانی و کالاهای اساسی کاهش یافته و هم‌زمان، شوک‌های اقتصادی و اقلیمی تشدید شده‌اند. در بخشی از این گزارش آمده است که خانواده‌های تحت سرپرستی زنان، جوامع روستایی و بی‌جاشدگان بیش‌ترین کاهش را در درآمد و هزینه‌های خود گزارش داده‌اند. این گزارش نشان می‌دهد که شکاف جنسیتی بیش از گذشته افزایش یافته و شمار بیشتری از زنان را به سوی فقر و انزوای اجتماعی سوق داده است. کانی ویگناراجا، معاون دبیرکل برنامه‌ی توسعه‌ی سازمان ملل در آسیا و اقیانوسیه، گفته است: «داده‌های تازه نشان می‌دهند که مردم در افغانستان همچنان در مسیری نگران‌کننده و دشوار حرکت می‌کنند.» سازمان ملل در بند دیگر این گزارش خواستار اقدام فوری جامعه‌ی جهانی برای جلوگیری از تشدید بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی در افغانستان شده است. کارشناسان می‌گویند محدودیت‌های گسترده علیه زنان، از جمله ممنوعیت‌ها بر کار، تحصیل و مشارکت اجتماعی، از عوامل اصلی این آسیب‌پذیری بالا هستند. این در حالی است که پس از تسلط دوباره‌ی حکومت سرپرست بر کشور، فقر و بی‌کاری و در پی آن نیاز به کمک‌های بشردوستانه به‌شدت افزایش یافت است. همچنان شماری زیادی از نهادهای بین‌المللی کمک‌رسان همواره از کاهش کمک‌ها به دلیل کم‌بود بودجه هشدار دادند و در پی آن بحران بشری در کشور به وخامت گرایید.

ادامه مطلب


2 هفته قبل - 68 بازدید

ارزش‌های خانوادگی به‌عنوان پایه و اساس هویت، فرهنگ و انسجام یک خانواده، نقش کلیدی در شکل‌گیری شخصیت افراد و جامعه دارند. این ارزش‌ها شامل احترام، صداقت، همدلی، مسوولیت‌پذیری، وفاداری و بسیاری از اصول دیگر هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. با این حال، در عصر حاضر که با تغییرات سریع اجتماعی، فناوری و جهانی‌سازی مواجه هستیم، انتقال این ارزش‌ها به نسل جدید با چالش‌هایی روبه‌رو شده است. این مقاله به بررسی اهمیت انتقال ارزش‌های خانوادگی، موانع موجود در این مسیر، و راهکارهای مؤثر برای اطمینان از حفظ و انتقال این میراث معنوی به نسل بعدی می‌پردازد. اهمیت انتقال ارزش‌های خانوادگی ارزش‌های خانوادگی، ریشه‌های عمیقی در تاریخ و فرهنگ هر جامعه دارند و به‌عنوان یک راهنمای اخلاقی عمل می‌کنند. این ارزش‌ها به افراد کمک می‌کنند تا در مواجهه با مشکلات زندگی، تصمیمات درستی بگیرند و هویت جمعی خود را حفظ کنند. برای مثال، ارزش‌هایی مانند احترام به بزرگ‌ترها یا کمک به نیازمندان، نه‌تنها به تقویت روابط درون‌خانوادگی کمک می‌کنند، بلکه جامعه‌ای همدل و متحد را نیز پرورش می‌دهند. مطالعات نشان داده‌اند که کودکانی که در محیط‌هایی با ارزش‌های خانوادگی قوی بزرگ می‌شوند، معمولاً از اعتماد به نفس بالاتر، روابط اجتماعی بهتر و مقاومت بیشتری در برابر فشارهای منفی برخوردارند. از سوی دیگر، انتقال ارزش‌ها به نسل بعدی به معنای حفظ میراث فرهنگی و تاریخی است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، داستان‌ها، آداب و رسوم و سنت‌های خانوادگی بخشی از این ارزش‌ها هستند که با هر نسل در معرض خطر فراموشی قرار می‌گیرند. به‌عنوان مثال، در ایران، آداب میهمانی، احترام به مهمان و برگزاری مراسم سنتی مانند عید نوروز، بخشی از ارزش‌های خانوادگی هستند که با آموزش و تمرین به نسل جدید منتقل می‌شوند. بدون این انتقال، ممکن است این میراث معنوی به‌تدریج از بین برود. چالش‌های انتقال ارزش‌های خانوادگی در دنیای مدرن، چندین عامل انتقال ارزش‌های خانوادگی را با مشکل مواجه کرده است. یکی از این عوامل، تأثیر رسانه‌ها و فناوری است. کودکان و نوجوانان امروزی ساعات زیادی را صرف استفاده از شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های ویدئویی و محتوای دیجیتال می‌کنند که گاهی با ارزش‌های سنتی خانواده در تضاد است. برای مثال، ترویج فردگرایی در برخی از این رسانه‌ها ممکن است با ارزش‌های جمع‌گرایانه خانوادگی مانند همکاری و فداکاری در تضاد باشد. تغییر ساختار خانواده نیز یکی دیگر از موانع است. در گذشته، خانواده‌های گسترده که شامل پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها و سایر اقوام بودند، نقش مهمی در انتقال ارزش‌ها داشتند. اما امروزه با افزایش شهرنشینی و خانواده‌های هسته‌ای، این فرصت‌ها کاهش یافته‌اند. همچنین، والدینی که هر دو شاغل هستند، ممکن است به دلیل کمبود زمان، کمتر بتوانند به آموزش مستقیم این ارزش‌ها بپردازند. تأثیر جهانی‌سازی نیز ارزش‌های محلی را تحت فشار قرار داده است. جوانان امروزی اغلب تحت تأثیر فرهنگ‌های خارجی قرار می‌گیرند و ممکن است ارزش‌های سنتی را قدیمی یا غیرمرتبط بدانند. این موضوع به‌ویژه در جوامعی که با هجوم سریع فرهنگ‌های غربی مواجه هستند، مشهود است. برای مثال، کاهش اهمیت برخی آداب و رسوم خانوادگی به دلیل پذیرش سبک زندگی غربی، می‌تواند به تضعیف هویت فرهنگی منجر شود. راهکارهای مؤثر برای انتقال ارزش‌ها برای اطمینان از انتقال موفق ارزش‌های خانوادگی به نسل بعدی، والدین و جامعه باید رویکردی فعال و آگاهانه اتخاذ کنند. در ادامه، برخی از راهکارهای عملی ارائه می‌شود: الگوسازی و رفتار عملی یکی از بهترین روش‌ها برای انتقال ارزش‌ها، الگوسازی است. کودکان و نوجوانان از رفتار والدین و بزرگ‌ترهای خود یاد می‌گیرند. اگر والدین ارزش‌هایی مانند صداقت، احترام و کمک به دیگران را در عمل نشان دهند، این ارزش‌ها به‌صورت طبیعی در نسل بعدی نهادینه می‌شوند. برای مثال، اگر والدین به‌طور مداوم به نیازمندان کمک کنند، فرزندان نیز این رفتار را به‌عنوان یک ارزش پذیرفته و آن را تکرار خواهند کرد. داستان‌گویی و انتقال شفاهی داستان‌گویی سنتی، یکی از قدیمی‌ترین روش‌های انتقال ارزش‌هاست. والدین می‌توانند با روایت داستان‌های خانوادگی، افسانه‌ها یا تجربه‌های شخصی، ارزش‌هایی مانند شجاعت، وفاداری و مهربانی را به فرزندان منتقل کنند. این روش نه‌تنها جذاب است، بلکه به ایجاد ارتباط عاطفی بین نسل‌ها نیز کمک می‌کند. برای مثال، تعریف قصه‌هایی از تلاش‌های اجداد در زمان‌های سخت، می‌تواند حس مسوولیت‌پذیری و استقامت را تقویت کند. شرکت در مراسم و سنت‌ها مشارکت فعال در آداب و رسوم خانوادگی، مانند جشن‌های ملی، مذهبی یا خانوادگی، به انتقال ارزش‌ها کمک می‌کند. این مراسم‌ها فرصتی برای آموزش مفاهیمی مانند اتحاد، احترام به سنت‌ها و قدردانی از خانواده فراهم می‌کنند. به‌عنوان مثال، آماده‌سازی سفره هفت‌سین در عید نوروز می‌تواند به کودکان آموخته شود که این سنت نماد امید و تجدید حیات است. آموزش مستقیم و گفت‌وگو گفت‌وگوهای صریح درباره ارزش‌ها با فرزندان، به‌ویژه در سنین نوجوانی، ضروری است. والدین می‌توانند در مورد اهمیت صداقت، احترام یا مسوولیت‌پذیری صحبت کنند و از فرزندان بخواهند نظرات خود را نیز بیان کنند. این روش به ایجاد تفاهم متقابل کمک می‌کند و ارزش‌ها را به شکلی منطقی و قابل‌فهم ارائه می‌دهد. استفاده از فناوری به نفع انتقال ارزش‌ها به جای مبارزه با فناوری، می‌توان از آن به‌عنوان ابزاری برای انتقال ارزش‌ها استفاده کرد. والدین می‌توانند با تولید محتوای خانوادگی مانند ویدئوهای خاطرات یا بازی‌های آموزشی که ارزش‌های خانوادگی را ترویج می‌دهند، فرزندان را درگیر کنند. همچنین، محدود کردن دسترسی به محتوای نامناسب و تشویق به استفاده از برنامه‌های فرهنگی می‌تواند مؤثر باشد. همکاری با مدرسه و جامعه مدارس و نهادهای اجتماعی می‌توانند در انتقال ارزش‌ها نقش مکمل داشته باشند. والدین می‌توانند با معلمان همکاری کنند تا برنامه‌هایی مانند کلاس‌های اخلاق یا فعالیت‌های گروهی که ارزش‌های خانوادگی را تقویت می‌کنند، برگزار شود. همچنین، شرکت در فعالیت‌های خیریه خانوادگی می‌تواند به کودکان نشان دهد که چگونه این ارزش‌ها در عمل به جامعه خدمت می‌کنند. نقش والدین در نسل جدید والدین امروزی باید با انعطاف‌پذیری بیشتری عمل کنند و ارزش‌ها را با نیازها و شرایط نسل جدید سازگار کنند. برای مثال، در حالی که احترام به بزرگ‌ترها یک ارزش سنتی است، می‌توان آن را به شکلی مدرن مانند احترام به نظرات همه اعضای خانواده، حتی کودکان، بازتعریف کرد. این انعطاف‌پذیری به حفظ ارتباط بین نسل‌ها کمک می‌کند و از طرد شدن ارزش‌ها توسط جوانان جلوگیری می‌کند. تأثیرات مثبت انتقال ارزش‌ها انتقال موفق ارزش‌های خانوادگی به نسل بعدی، فواید متعددی دارد. در سطح فردی، این ارزش‌ها به کودکان کمک می‌کنند تا هویت محکم‌تری داشته باشند و در برابر فشارهای اجتماعی مقاومت کنند. در سطح خانوادگی، روابط بین اعضای خانواده را تقویت کرده و حس تعلق را افزایش می‌دهد. در سطح جامعه، افرادی که با ارزش‌های مثبت بزرگ شده‌اند، به ایجاد جامعه‌ای منسجم‌تر و اخلاقی‌تر کمک می‌کنند. انتقال ارزش‌های خانوادگی به نسل بعدی، فرآیندی است که نیازمند تلاش آگاهانه، خلاقیت و همکاری بین والدین، جامعه و نهادها است. با وجود چالش‌هایی مانند تأثیر فناوری، تغییر ساختار خانواده و جهانی‌سازی، راهکارهایی مانند الگوسازی، داستان‌گویی، شرکت در سنت‌ها، گفت‌وگو و استفاده هوشمندانه از ابزارهای مدرن می‌توانند این انتقال را تضمین کنند. این ارزش‌ها نه‌تنها هویت خانوادگی را حفظ می‌کنند، بلکه پایه‌ای برای ساختن آینده‌ای بهتر برای نسل‌های آینده فراهم می‌آورند. بنابراین، هر خانواده باید این وظیفه را به‌عنوان یک اولویت در نظر بگیرد و با تعهد و عشق، میراث خود را به فرزندانشان منتقل کند.

ادامه مطلب